من یک تجربه دیگه اضافه می کنم و اون این که چند روزی بود که هیچ راهی نداشتم که شرایط رو بهتر کنم. این اولین بار بود که تو اون روزها به جای این که خدا رو فراموش کنم و طلبکار باشم ازش، قرآن رو باز کردم و چند صفحه ای خوندم. و چقدر سبک شدم. روزهای سختی بود. ولی همون طور که گفتم برای اولین بار بود که دیگه ناامید نشدم و ازش کمک خواستم. باز هم و باز هم. و آرامشی که نداشتم رو از قرآن گرفتم و نماز. و آخر این روزها،خدا از راهی که فکرش رو هم نمی کردم باشه مشکلم رو حل کرد.بالاخره مشکلات حل می شه و اون وقت دنیا جور دیگه ای هست.به نظر من فقط یاد خدا هست که آروممون می کنه. مخصوصا خوندن قرآن. این که وقتی دلتنگی چشمهات رو ببندی، نیت کنی و قرآن رو باز کنی و اون صفحه رو بخونی. دنبال آرامش گشتن و گشتن آخرش نتیجه ای نخواهد داشت. باز هم خدا باید دستمون رو بگیره .ان شاءالله یه روزی می رسه که همه سختی ها تموم می شه وهدیه ارزشمند خدا جایگزینش خواهد شد. شنیدین که می گن وقتی خدا بخواد هدیه ای بهت بده اون رو داخل یک مشکل می پیچه. هر چقدر مشکلت بزرگتر باشه هدیه تو هم ارزشمندتر خواهد بود. پس ایمان دارم که آخر این راه به مقصد می رسه.
------------
به نظر من خیلی ها ممکنه پست ت رو بخونن. کمکشون کنه. ته دلشون دعات کنن چون کمکشون کرده حتی اگه حرفی برای گفتن نداشته باشند.همه ی ما به کمک احتیاج داریم. پس خوبه که تجربه هامون رو در اختیار هم بذاریم.
بازم ممنونم دوست عزیزم. با آرزوی خوشبختیـــ و سلامتیــــــــ
------------
به نظر من خیلی ها ممکنه پست ت رو بخونن. کمکشون کنه. ته دلشون دعات کنن چون کمکشون کرده حتی اگه حرفی برای گفتن نداشته باشند.همه ی ما به کمک احتیاج داریم. پس خوبه که تجربه هامون رو در اختیار هم بذاریم.
بازم ممنونم دوست عزیزم. با آرزوی خوشبختیـــ و سلامتیــــــــ
من صبورتر از هر لحظه ای چشم به راه روزهای آینده ی نیامده ام!