2010/10/13, 12:23 PM
(2010/10/13, 12:22 PM)nazaninn نوشته است: آره اين و قبول دارمفردا با زره میام
وقتي يكي و خيلي دوست داشته باشي هيجانات ادم قاطي ميشه گاهي حتي دلت ميخواد بزنيش فشارش بدي
من درد در رگانم، حسرت در استخوانم،چیزی نظیر آتش در جانم پیچید
سرتاسر وجود مرا گویی چیزی به هم فشرد تا قطره ای به تفتگی خورشید جوشید از دو چشمم،از تلخی تمامی دریاها بر اشک ناتوانی خود ساغری زدم
سرتاسر وجود مرا گویی چیزی به هم فشرد تا قطره ای به تفتگی خورشید جوشید از دو چشمم،از تلخی تمامی دریاها بر اشک ناتوانی خود ساغری زدم