امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امیتازات : 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
چرا ما ایرانی ها نمی‌خندیم؟
#41


شاد نبودن و شاد نزيستن ايرانيان/ ايراني‌ها؛ مردماني‌ که الگويي براي شادي ندارند

چند ماه پيش دانشمندان اعلام کردند ژن شادي را کشف کرده اند. آنها البته همان وقت گفتند ژن MAOA که ميزان مواد شيميايي احساس خوب را در مغز تحت تأثير قرار مي‌دهد، فقط در زنان اثربخش است.اين يافته‌ها بسياري از طرفداران اين نظر که مي‌شود شادي را با استفاده از امکانات پزشکي و دارويي افزايش داد مأيوس کرد. از طرف ديگر، به صورت تلويحي اين واقعيت تأييد شد که شادي بيش از آنکه بيولوژيکي باشد به موقعيت رواني و اجتماعي افراد بستگي دارد.

به گزارش شفقنا، محمد‌جواد صابري در یادداشتی که در روزنامه مردم سالاری منتشر شده آورده است: بار ديگر جويندگان شادي به سراغ تحليل‌ها و پژوهش‌هايي رفتند که نشان مي‌داد مردمِ چه جاهايي شاد هستند و مردمِ چه جاهايي از امتياز شادي که گفته مي‌شود سلامت بدن و موفقيت بيشتر شغلي را تضمين مي‌کند، برخوردار نيستند. در تحقيقاتي که براي سنجش شادي جوامع انجام مي‌شود، دو دسته دليل اصلي براي شاد بودن يا شاد نبودن يک جامعه عنوان شده است.

برخي تحليل‌ها حاکي از اين است که ميزان شاد بودن يک جامعه بستگي به توسعه انساني آن و بالا بودن اميد به زندگي و وضعيت با ثبات اقتصادي، اجتماعي و سياسي دارد. بر اساس تحليل‌هايي ديگر، شادي يک مسئله فرهنگي- تاريخي است و آنچه در دهه‌ها و سده‌هاي متوالي بر يک ملت گذشته است، باعث مي‌شود آن ملت شاد يا ناشاد باشد. بر اساس هر دو تحليل البته ايران در رده‌هاي پايين شاد بودن قرار دارد.

سال گذشته يکي از رسانه‌هاي انگلستان يک نظرخواهي را مطرح کرد که نتايج آن نشان مي‌داد 81 درصد از مردم انگليس به جاي افزايش ثروت، از دولت توقع دارند زندگي شادتري برايشان فراهم کند. به دنبال اين اتفاق دانشگاه ليسستر پروژه‌اي با هدف رتبه‌بندي کشورها از نظر شادي مردمشان تعريف کرد.

در اين رده‌بندي دانمارک به عنوان شادترين كشور دنيا انتخاب شده و دليل آن چنين ذکر شده است: ثبات سياسي، عدم وجود خط فقر در جامعه، عدم وجود بيکاري، فرهنگ کاري راحت و بي‌تنش، خانواده‌هاي محکم و آمار طلاق بسيار پايين، سرويس‌هاي دولتي خدمات اجتماعي، بيمه همگاني، مدارس و دانشگاه‌هاي رايگان با کيفيت آموزشي مناسب، هويت اجتماعي مشخص براي جوانان، طبيعت بکر و معماري شهري زيبا، آلودگي محيط زيست ناچيز، ميزان جرم و جنايت ناچيز، امکانات شهرنشيني با کيفيت بسيار بالا، امکان ورزش‌هاي نزديک به طبيعت مانند کوهنوردي، اسکي و سوارکاري براي همه.

دانمارک پنج ميليون و 500 هزار نفر جمعيت دارد و شانس زندگي در آن بيش از 87 سال است. سوئيس‌، اتريش و ايسلند به ترتيب با اميد به زندگي 85، 79 و 80 سال در رده‌هاي بعدي قرار دارند.در رده‌بندي دانشگاه ليسستر ايران از بين 220 کشور، در جايگاه 202 قرار گرفته است.

اين در حالي است که،موسسه گالوپ که به دليل آمار‌هاي مختلف و نظرسنجي‌هايش شهرت دارد و هر ساله فهرستي از ملت‌هاي شاد دنيا ارايه مي‌کند، در نظر سنجي جديد خود نتايج متفاوتي گرفته است. معيار‌هاي اين موسسه متفاوت با معيار‌هاي علمي است. نظرسنجي تازه گالوپ که نتايجش اواخر آذر امسال منتشر شد، نشان مي‌دهد هفت کشور از 10 کشور با شادترين مردم، در آمريکاي لاتين قرار دارند.

بيشتر اين هفت کشور، کشورهايي هستند که از حيث شاخص‌هاي متداول مناسب بودن زندگي در آنها، وضعيت خوبي ندارند براي مثال، يکي از اين کشورها يعني گواتمالا از دهه‌ها جنگ داخلي و بعد از آن از نرخ بالاي جنايات سازمان يافته رنج برده و يکي از بالاترين آمار قتل در جهان را دارد. گواتمالا از نظر شاخص توسعه انساني سازمان ملل که ترکيبي از سه شاخص اميد به زندگي، آموزش و درآمد سرانه است وضعيتي شبيه به عراق دارد اما، از نظر شاد بودن مردم در رده هفتم نظرسنجي گالوپ قرار دارد.

غمگين‌ترين و ناراحت‌ترين مردم دنيا در سنگاپور زندگي مي‌کنند؛ يکي از مرفه‌ترين و منظم‌ترين کشورهاي دنيا که از توسعه‌يافته‌ترين کشورهاي دنيا نيزهست. بعضي از ديگر کشورهاي ثروتمند نيز در انتهاي جدول شادماني قرار گرفته‌اند. آلمان و فرانسه با کشور آفريقايي سومالي در رتبه چهل و هفتم شريک هستند. اين مساله در تناقض با مفهوم جديدي به اسم «اقتصاد شادماني» است که بر اساس آن، تلاش مي‌شود عملکرد دولت‌ها با افزودن شاخص ميزان درک مردم از رضايت از زندگي خود به شاخص‌هاي متداول‌تري چون اميد به زندگي، درآمد سرانه و ميزان تحصيلات بهبود يابد.

در بين کشورهاي با کمترين ميزان شادماني و نگاه مثبت، قرار داشتن نام چند کشور مانند عراق، يمن، افغانستان و‌هائيتي جاي تعجب ندارد اما، غمگين بودن مردم گرجستان، ليتواني و ارمنستان کمتر طبيعي است. ارمنستان از انتهاي جدول در رده دوم قرار دارد.

آگارون آديبکيان يک جامعه‌شناس اهل ايروان پايتخت ارمنستان مي‌گويد: ارمني‌ها غمگين بودن را دوست دارند؛ تلخي‌هاي فراواني در تاريخ ارمني‌ها وجود دارد. ارمني‌ها کمتر لبخند مي‌زنند و مشکلاتشان را با ديگران در ميان نمي‌گذارند و از موفق بودن خجالت مي‌کشند. اين درحالي است که بعضي از اهالي آمريکاي لاتين مي‌گويند اين نظرسنجي به يک مساله مهم در زندگي مردم آن مناطق اشاره دارد: مردم آمريکاي لاتين عادت دارند علي‌رغم زندگي روزمره خود که ممکن است به نحو خردکننده‌اي سخت باشد، بر چيزهاي مثبتي مثل دوستان، خانواده و مذهب تمرکز کنند.

در نظرسنجي امسال موسسه گالوپ مانند نظرسنجي سال گذشته اش ايران مورد بررسي قرار نگرفته است اما، سه سال پيش ايران در بين 155 کشور، رتبه 81 را به دست آورد که نشان مي‌دهد ايراني‌ها مردمان شادي نيستند. به هر حال به نظر مي‌رسد تحليل‌هاي راهگشاي اجتماعي در اين زمينه زماني قابل طرح و پيگيري است که بر نقش عوامل اجتماعي، اقتصادي و سياسي در کنار عوامل فرهنگي و تاريخي در شاد بودن يا شاد نبودن يک جامعه توجه کنيم. وقتي عنوان مي‌شود بيکاري، عدم امنيت شغلي، تورم، خشونت و پرخاشگري، طلاق، اعتياد، اختلالات رواني و ... در ايران رشد نگران کننده اي دارد خود به خود به ريشه‌هاي شاد نبودن ايرانيان پي مي‌بريم.

اين در حالي است که اکثر افراد نه دل و دماغ تفريح را دارند و نه امکاناتي براي پرداختن به آن وجود دارد. نتايج يک تحقيق تطبيقي نشان مي‌دهد ميزان تنبلي ايرانيان از متوسط جهاني بيشتر است و تنها کشورهاي عربي و آفريقايي هستند که بيش از ايرانيان دچار تنبلي هستند. آماري دراين رابطه وجود دارد که نشان مي‌دهد دختران 14 ساله ما طراوت و شادابي شان مساوي زن‌هاي 40 ساله فرانسوي است. وضعيت نگران کننده اي که توصيف شد لزوم اجراي طرح‌هايي بلند مدت براي کنترل و کاهش عواملي که شادي و تفريح مردم را به مخاطره مي‌اندازد اثبات مي‌کند.

آنچه به ذهن اکثر افراد مي‌رسد اين است که بايد وقت و امکان بيشتري براي تفريح کردن به وجود بيايد اما، بايد توجه داشت که تأمين امنيت شهروندان از هر نظر باعث مي‌شود امکان تفريح و به تبع آن شادي به وجود بيايد. امنيت اقتصادي، امنيت اجتماعي، امنيت شغلي، امنيت رواني و ... همه مي‌توانند زمينه‌هاي شادي شهروندان را فراهم کنند.

ايراني‌ها؛ مردماني‌ که الگويي براي شادي ندارند

خنده و شادي يک نياز اساسي بشر است. از ديدگاه علم روان‌شناسي، شاد‌ترين لحظات، لحظاتي است که ما مي‌خنديم. با نگاهي به کودکان به راحتي مي‌توان اين واقعيت را دريافت، آن‌ها بدون دليل مي‌خندند اما وقتي به سن بزرگسالي مي‌رسند براي شاد بودن دليل مي‌خواهند. به طور ميانگين روزانه کودکان، 15 بار مي‌خندند و اين موضوع زماني جالب مي‌شود که به ميانگين خنده بزرگتر‌ها هم دقتي بشود: 6 بار در روز.

اما به راستي دليل اين تغييرات چيست؟ چه چيز باعث اين تفاوت در يک کودک با يک بزرگسال مي‌شود؟ به عقيده جامعه‌شناسان افزايش نگراني‌ها بابت وضعيت اقتصادي، فرهنگي و اجتماعي، موجب ايجاد استرس و کاهش شادي در بزرگسالان مي‌شود اما آنچه اين کاهش آرامش را تبديل به يک آسيب اجتماعي مي‌کند اين است که رفته رفته اين استرس در جامعه رواج پيدا مي‌کند و در‌‌‌نهايت يک جو افسرده در جامعه برپا مي‌شود که اين جو افسرده در نقطه مقابل شادي و اميد به زندگي جامعه قرار دارد.

شاخص‌هاي يک جامعه شاد

کار‌شناسان اجتماعي، ‌مهمترين شاخصه‌هاي يک جامعه شاد را اميدواري، اعتماد اجتماعي، نشاط فردي و جسماني افراد مي‌دانند. آنان معتقدند افزايش مشارکت در حوزه‌هاي مختلف سياسي، فرهنگي، ‌اجتماعي، افزايش کيفيت زندگي فردي، خانوادگي و بهره‌وري در محيط‌هاي شغلي از مهمترين عوامل افزايش نشاط در جامعه هستند.

بر خلاف آنچه تصور مي‌شود شاد‌ترين‌ها هميشه ثروتمند‌ترين‌ها نيستند. براتي روان‌شناس و استاد دانشگاه ضمن تاييد اين مطلب توضيح مي‌دهد که عوامل اقتصادي چندان به روي احساس شادي تاثيري ندارد. براي مثال کارتن خواب‌هاي بمبئي در تحقيقي که در مورد شادي انجام شده به مراتب شاد‌تر از بعضي از پولدار‌هاي غربي بودند. بنابراين مي‌توان نتيجه گرفت که اين احساس عدالت يا بي‌عدالتي اقتصادي در جامعه است که نارضايتي را به وجود مي‌آورد. او مي‌گويد: مصرف‌گرايي و تبليغات و انتظاري که ايجاد مي‌کنيم و برآورده نشدن آن باعث ناکامي مي‌شود و اين ناکامي مهمترين علت ناشادي است. او ادامه مي‌دهد: بايد بپذيريم که سطح درآمد خانواده‌هاي ما نسبت به سال‌هاي گذشته افزايش داشته اما با اين وجود ميزان شادي به شدت کاهش داشته است.

ايرانيان مردمي شاد نيستند

درک اين مطلب زياد نيز سخت نيست، چهره‌هاي عبوس، غمزده و حتي عصباني شهروندان که هر روز در پياده رو، اتوبوس، مترو و حتي محل کارمان مشاهده مي‌کنيم شاهدي بر اين مدعاست و نشاني از اينکه ايرانيان مردمي شاد نيستند.

«بررسي سابقه تاريخي ما ايرانيان نيز نشان مي‌دهد که جامعه ايراني از نظر تاريخي نيز به سبب کش‌و‌قوس‌هاي فراوان و زندگي در اقليمي استراتژيک و خاص در معرض انواع بلاياى طبيعى و حمله اقوام مختلف غربى و شرقى دستخوش بحران‌هاى داخلى بسيار بوده است. نبود ثبات و آرامش يا شرايط استبداد، افراد اجتماع را يا به سمت گروه‌هاى کوچک‌تر قومى- منطقه‌اى سوق مي‌داد يا به خاطر تسلط مطلق حاکميت مستبد اجازه هرگونه ابراز وجود را از آنان سلب مي‌کرد. گروه‌هاى قومى به خاطر قدرت فرهنگى خود علاوه بر تامين نيازهاى روحى افراد آن قوم، در کشاکش اتفاقات روزمره و حتى بحران‌ها تکيه‌گاه محکمى محسوب مي‌شدند. علاوه بر اعتقادات دينى، در اين ميان آداب و رسوم قومي‌با مراسم مختلف و وسيعى براى هر امر همچون خرمن‌کوبى، گلاب‌گيرى، عروسى، نوروز و... علاوه بر توجه ويژه به آن، با التفاط زبان، موسيقى، حرکات موزون و رنگ به نياز ذاتى انسان براى احساس شادى و نشاط به خوبى پاسخ مي‌دادند. به تدريج که قدرت قوميت‌ها در عرصه عمومى کمتر مي‌شد و دولت‌هاى غير ملى يکى پس از ديگرى شکل مي‌گرفتند و از هم مي‌پاشيدند، کارکردهاى وسيع و همه جانبه قومى مورد تعرض قرار مي‌گرفتند.» اين را دکتر سعيد معيدفر عضو هيات علمى دانشکده علوم اجتماعى دانشگاه تهران مي‌گويد: شرايط تاريخى، جغرافيايى هر کشورى، در ايجاد ذهنيت افراد آن اجتماع از پديده‌هاى روانى- فرهنگى نقش ترديد ناپذيرى دارد. برخى پديده‌ها به خصوص در حالت‌هاى بحرانى ايجاد ذهنيت نسلى کرده، به يک نسل هويتى متمايز مي‌بخشد. ويژگى‌هاى يک نسل چه بسا توسط نسل‌هاى قبلى يا بعدى نيز استفاده شود، اما براى آن‌ها حکم چارچوب شکل دهنده را نداشته باشد. به رغم دگرگونى ذهنيت نسلى، برخى ذهنيت‌ها توسط نسل‌هاى الهام بخش تداوم مي‌يابند و به نسل‌هاى آينده حمله مي‌کنند.

دولت فکر مي‌کند متولي شادي نيست

جامه‌شناسان بر اين باورند که در ايران دولت و دستگاه‌هاي دولتي بيش از ديگر نهاد‌ها درباره ميزان نشاط يا بي‌نشاطي جامعه مسئوليت دارند. عباس کاظمي عضو هيات علمي گروه ارتباطات دانشگاه تهران معتقد است: «سياست‌هاي شادي در ايران به سياست‌هاي کلي و يکدستي تبديل شده که صرفاً نمايش شادي است. دولت گمان نمي‌کند که بايد متولي شادي مردم باشد و از اين طريق شکلي از شادي را در اولويت قرار دهد و آن را بر جامعه تحميل کند. در اينجا تلويزيون به ابزاري مبدل شده است که به مردم دستور مي‌دهد چه روزي شاد و چه روزي ناشاد باشند.»

دکتر اصغر مهاجري، آسيب‌شناس در رابطه با الگوي شادي و تفريحي در کشور مي‌گويد: در جامعه ايراني بنا به دلايل مختلف ساختاري بين خروجي و ورودي شادي‌ها وجود ندارد و اين در حالي است که در ميزان ورودي و خروجي غم‌ها در کشور يک رابطه منطقي وجود دارد. منظور از ورودي احساسات زماني است که فردي احساسي از نوع غم يا شادي را دريافت مي‌کند و دوست دارد که اين احساس را به جامعه نشان دهد که اين خواسته، خروجي احساسات تلقي مي‌شود.

اين آسيب‌شناس ادامه مي‌دهد: متاسفانه به دلايل مختلف به صورت دسته جمعي و مناسب با عرف جامعه اين ورودي و خروجي‌ها رعايت نمي‌شود چرا که در خروجي احساسات تمرين نداشته‌ايم و روش اجراي سالم و بدون آسيب آن را بلد نيستيم. وقتي خروجي منظمي وجود نداشته باشد، آسيب‌ها بوجود مي‌آيند و به دنبال اين آسيب‌ها از مسير صحيح شادي منحرف مي‌شويم. يک خروجي احساسي زماني منظم است که به اندازه شادي بوجود آمده باشد که معمولا خروجي شادي‌، حضور دسته جمعي را نيازمند است و بايد در اين زمينه تمرين لازم را جهت اجراي صحيح داشته باشيم چرا که متاسفانه در جامعه، «به هم خنديدن» به جاي «با هم خنديدن» به عنوان شادي کردن رايج شده است که اين امر آسيب‌هاي زيادي را به دنبال دارد.

اين آسيب‌شناس در رابطه با تاثير رعايت رابطه خروجي و ورودي شادي در جامعه تاکيد مي‌کند: زماني که اين ورودي و خروجي‌ها متناسب با يکديگر درست اجرا شود در جامعه، شادي را باز توليد مي‌کند و باعث مي‌شود تا شادي در جامعه ماندگار باشد ولي اين امر به دلايل ضعف فرهنگي در جامعه رعايت نمي‌شود و شاهد تفريحات و شادي‌هاي بريده بريده و مقطعي هستيم چراکه به لحاظ زماني و اجتماعي داراي نظام واحد در اين زمينه نيستيم.

مهاجري به اهميت رعايت روزهاي ايام‌اللهي و مراسم مذهبي اشاره کرده و مي‌گويد: اجراي مناسب مراسم‌هاي مذهبي و عزاهاي عمومي براي جامعه جهت بازتواني شادي و نشاط جامعه لازم است و اين مراسم بايد در کنار ساير مراسم‌هاي تفريحي سال مناسب و درست اجرا شود. اين ايام‌ها ما را به غم نمي‌برد ولي چون برنامه واحد و کاملي نداريم، نمي‌توانيم از اين مراسم‌ها جهت باز توليد نشاط جامعه استفاده کنيم.

شادي ايراني‌ها الگوي مناسبي ندارد

اين آسيب‌شناس در رابطه با آسيب‌هاي ناشي از تفريحات ناپايدار، تاکيد مي‌کند: وقتي شادي در جامعه بازتوليد نشود موجب مي‌شود تا تفريحات پايداري نداشته باشند و اين ناپايداري باعث مي‌شود تا الگوي تفريحي جامعه به‌ويژه جوانان منحرف شود. در کشور بنا به قشرهاي مختلف و فرهنگ‌هاي متفاوت، الگوهاي متفاوتي وجود دارد ولي متاسفانه در زمان طراحي الگوي شادي و فرهنگ‌سازي، يک طرح و الگو را براي تمام قشر‌ها و فرهنگ‌ها در نظر مي‌گيريم، به همين دليل الگوهاي پيش‌بيني شده مورد قبول قالب جامعه قرار نمي‌گيرد.وي در رابطه با طراحي الگوهاي تفريح و شادي خاطر نشان مي‌کند: وقتي يک الگو، غير‌واقعي باشد موجب مي‌شود تا مردم از آن الگو پيروي نکنند و علاوه بر اتلاف هزينه‌ها و برنامه‌ريزي‌ها، نگاه مردم که مخاطبان اصلي هستند به سمت فيلم‌ها و برنامه‌هاي خارج از عرف جامعه مي‌رود و از الگوهاي نامناسب با جامعه پيروي مي‌کنند. وقتي در اين زمينه الگوي مناسب نداشته باشيم از جريان اصلي منحرف مي‌شويم و اين در حالي است که فرهنگ بسيار کند و گسترده حرکت مي‌کند و لذا انحراف در اين زمينه خسارت‌هاي جبران‌نشدني را بر جاي مي‌گذارد.

به گفته وي در جامعه به جز افراد افسرده و پر مشغله که به ظاهر احساس نياز به شادي ندارند ساير مردم به دنبال شادي و تفريح هستند که اين افراد الگوهاي تفريحي خود را مقتضي بر فرهنگ‌ و اعتقادي که دارند، انتخاب و دنبال مي‌کنند لذا طراحي يک الگوي مناسب و مرتبط با جامعه بسيار اهميت دارد.

اين آسيب‌شناس در رابطه با طرح الگوي مناسب در جامعه مي‌افزايد: بايد شناخت کافي در زمينه شادي و تفريح جامعه داشته باشيم و همچنين در اين زمينه به روز عمل کنيم و به صورت مستمر پژوهش کنيم و از کار‌شناسان و اهل نظر در اين عرصه استفاده شود. ما در ساخت‌و‌ساز يک بناي عمراني بسيار دقيق و با حوصله عمل مي‌کنيم ولي به سازه فرهنگي جامعه توجهي نداريم، بايد موانع اشتباه ساختاري کنار گذاشته شود و با ايجاد توازن در ورودي و خروجي شادي و غم در جامعه بتوانيم نشاط را در جامعه حفظ کنيم.

اين آسيب‌شناس در رابطه با فرهنگ ديني و ملي کشور مي‌گويد: فرهنگ ديني و ملي کشورمان تاکيد زيادي بر شادي و نشاط جامعه دارد و موازي‌کاري سازمان‌ها در اين عرصه يکي از مشکلات اساسي در فرهنگ شادي و نشاط کشور است که بايد رفع شود. بايد در آموزش و پرورش، رسانه ملي و آموزشهاي ديني ما توجه بيشتري به الگوي تفريحي مناسب جامعه صورت بگيرد تا از نعمت فرهنگ غني ملي و ديني خودمان به نحو مطلوب استفاده کنيم.

شادي؛ واکسن نظام ايمني بدن در مقابل اتفاقات ناگوار

در مورد عدم وجود شادي در جامعه ايراني بحث شد اما به راستي عدم وجود شادي و نشاط چه آسيبي به جامعه وارد مي‌کند؟ بايد دانست که نخستين و بارز‌ترين تاثير شادي و نشاط در جامعه افزايش ايمني بدن است که در حالي که افسردگي مصونيت و قدرت نظام ايمني بدن را در مقابل رويداد‌ها و اتفاقات ناگوار کم مي‌کند. اما شادي به عکس انرژي تازه‌اي به ما مي‌دهد.

دکترعلي اصغر احمدي، روان‌شناس و عضو هيات علمي گروه روان‌شناسي دانشگاه تهران در مورد کمبود شادي در جامعه ايراني مي‌گويد: شما ببينيد روزهاي عزاداري ما چقدر بيشتر از روزهاي ميلاد و جشن است. در حالي که در روايات اسلامي داريم که مومن غم خود را پنهان و شادي خود را آَشکار مي‌کند. آنچه مشخص است جامعه ايراني از بستر‌ها و بنيان‌هاي لازم براي ابراز شادماني بويژه به شکل گروهي و همگاني برخوردار نيست و علاوه بر اين نيز شيوه‌هاي شناخته شده و تعريف شده کمتري براي شادماني‌هاي همگاني در کشور وجود دارد.

اين در حالي است که بي‌گمان شاد بودن يکي از شاخصه‌ها و بنيان‌هاي زندگي مطلوب در هر گروه و جامعه‌اي به شمار مي‌رود و به عبارت ديگر هر قدر مردمي شاد‌تر باشد توان و پتانسيل بيشتري براي تلاش و حرکت به جلو دارند.در اين بين بايد گفت که اگر به پيامدهاي مثبت و فراوان شادي بر حوزه‌هاي گوناگون، اقتصاد، فرهنگ، اجتماع، سياست و... نگاهي داشته باشيم درمي‌يابيم که در جامعه‌اي شاد جدا از نگرش خوشبينانه نسبت به زندگي و امور پيرامون، رضايت و اميد بيشتري از زندگي و احساس رفاه جريان دارد.

همچنين بايد به اين نکته توجه داشت که با وجود پتانسيل‌هاي گوناگون در کشور سن اميد به زندگي در ايران 72 سال است که خود حکايت از فاصله بسيار ما با کشورهاي پيشرفته و اروپايي است. در حالي که به نظر مي‌رسد در چارچوب برنامه‌اي اصولي و اصلاح برخي روش‌ها مي‌توان با ياري گرفتن از رسانه‌هايي همانند صدا و سيما و... به سوي جامعه‌اي شاد‌تر حرکت کرد جامعه‌اي که در کنار شادي بيشتر مسلما نتايج مثبتي از تلاش و حرکت به سمت جلو را همراه خود دارد و همچنين باعث جذب حداکثري جوانان به امور ديني خواهد شد چرا که جوان به دنبال شادي و تفريح است و عدم وجود بسترهاي مناسب براي شادي مي‌تواند تبعات بدي را براي جوانان و جامعه به همراه داشته باشد.

اصغر مهاجري در رابطه با شاخص‌هاي اميد به زندگي در جامعه نيز مي‌گويد: عوامل و شاخص‌هاي مختلفي در اميد به زندگي افراد نقش دارد ولي بهداشت، شيوه زندگي، مرگ‌و‌مير نوزادان و عوامل اجتماعي و فرهنگي نقش مهمي را ايفا مي‌کنند.

وي در رابطه با تاثير عوامل اجتماعي و فرهنگي بر سطح اميد به زندگي در جامعه، خاطرنشان مي‌کند: مذهب در جامعه بسيار مهم است چراکه مذهب مي‌تواند در آرامش قلبي و شادي دروني جامعه تاثير گذار باشد. علاوه بر مذهب الگو و سبک زندگي در عوامل اجتماعي بسيار مهم محسوب مي‌شود چرا که افراد با انتخاب يک الگو و يک شيوه براي زندگي خود نظام زندگي خود را بر اساس‌‌‌ همان الگو تنظيم مي‌کنند لذا اگر اين الگو يک الگو نامناسب باشد فرد نيز در زندگي خود دچار مشکل و در ‌‌‌نهايت کاهش اميد به زندگي مي‌شود؛ مي‌بايست الگوهاي زندگي و شيوه زندگي تثبيت شده و مطمئن باشند.

وي ارتباطات شفاف را از ديگر مسائل مهم در گستره عومل اجتماعي برشمرده و مي‌گويد: شفافيت ارتباطات به پايه و بناي خانواده کمک مي‌کند و رابطه بين مردم و حکومت را صميمانه‌تر ‌مي‌کند چراکه دورويي و دوگانگي‌ها با خود عدم اعتماد را در جامعه گسترش مي‌دهد و در ‌‌‌نهايت اين گسترش تنش و استرس در جامعه افزايش پيدا مي‌کند.مهاجري در رابطه با وضعيت اقتصادي و تاثير مستقيم آن در زندگي و اميد به زندگي تاکيد مي‌کند: اگر سرمايه اجتماعي کاهش پيدا کند دچار عدم انسجام در روابط اجتماعي مي‌شويم و همين کاهش سرمايه اجتماعي با خود آسيب‌هاي اجتماعي ديگري را به همراه دارد.

علاوه بر وضعيت اقتصادي جامعه رضايت از زندگي زناشويي بسيار مهم است که بي‌ارتباط با سرمايه اجتماعي نيست.به گفته وي افزايش نگراني‌ها بابت وضعيت اقتصادي و فرهنگي و اجتماعي باعث مي‌شود که افراد بابت آينده خود دچار استرس شوند و رفته‌رفته اين استرس در جامعه رواج پيدا مي‌کند و در‌‌‌نهايت يک جو افسرده در جامعه برپا مي‌شود که اين جو افسرده در نقطه مقابل شادي و اميد به زندگي جامعه قرار دارد.

راهکارهاي افزايش اميد به زندگي

مهاجري در رابطه با راهکارهاي افزايش اميد به زندگي و ارتقاي سطح شادي جامعه، تاکيد مي‌کند: براي تنزل سطح افسردگي جامعه بايد بسترشادي‌هاي مناسب و صحيح در جامعه فراهم شود که جهت تحقق اين امر مي‌بايست ورودي و خروجي شادي در جامعه حاکم باشد و در اين زمينه دولت و حکومت نقش مهمي را بر عهده دارند. بايد ميزان نگراني‌ها نيز علاوه بر انطباق خروجي و ورودي شادي در نظر گرفته شود و مردم نبايد نسبت به آينده خودشان دچار نگراني‌هاي شديد، استرس‌ها و تنش‌هاي مخرب شوند.

مهاجري بر اهميت عدالت در جامعه تاکيد کرده و مي‌گويد: بايد سياست‌هاي مناسب و بلندمدتي در زمينه کاهش نابرابري‌هاي اجتماعي در نظر گرفته شود که شفاف‌سازي و تقويت سرمايه اجتماعي از مهم‌ترين راهکار‌ها در اين زمينه محسوب مي‌شود. افزايش آسيب‌هاي اجتماعي، جامعه را دچار تنش‌هاي مخرب و شديد مي‌کند لذا گسترش عدالت اجتماعي مي‌تواند در رفع مشکلات اجتماعي و کاهش آسيب‌هاي اجتماعي گام‌هاي مهمي را بردارد.اين آسيب‌شناس به تصحيح روابط بين افراد جامعه تاکيد کرده و خاطرنشان مي‌کند: با وجود مشکلات فراوان مردم مي‌توانند با رفتار مناسب در کاهش تنش‌ها به يکديگر کمک کنند که تساهل گرايي و بخشش از مهم‌ترين اين نمونه‌ها محسوب مي‌شود.

جامعه‌شناسان همگي در اين امر اتفاق نظر دارند که شادى براى زيباتر و قابل تحمل كردن زندگى رابطه مستقيمى با ابراز وجود و احساس امنيت دارد احساس امنيتى كه ناشى از توان ابراز وجود در تمامى ابعاد طبيعى و كسب كليه حقوق انسانى است.

اے دنیا کے مسافر منزل تیری قبرھیں اے کر رھا ھیں جو تو دو دن کا یہ سفرھیں موت ھیں تیرا ان دیکھا ساتھی آچانگ تجھے نگل لے گا:ای مسافر دنیا خونه ی توقبر است ای که هرکاری میکنی سفر دو روزه هست مرگ رفیق ندیده ی تو است یکهو نفست رو می گیره
 تشکر شده توسط : minoshka , nahal , eglantine
#42
(2013/06/06, 11:28 PM)hessam نوشته است: آخه
مشکل اینجا ست که بیشتر روز های سال را داریم گریه می کنیم تازه آن روز های که باید شاد باشیم داریم گریه می کنیم (شهادت و تولدا را یک جور می گیریم)

تازه چشم خوشحالی دیگران را هم نداریم و موقعی که می بینیم دیگری خوسحاله سریع حالش را می گیریم

بدتر از همه از برنامه هایی استقبال می کنیم که طنز است و با آنها به بدبختیه خودمون می خندیم
البته ایراد از برنامه های طنزمان نیست
مشکل از ما است بجای اینکه بخندیم بعد خودمان مطابق پیام این برنامه ها خودمان را اصلاح کنیم صبح که از خواب بلند می شیم همه چیز را فراموش می کنیم rolleyes
واقعاکه گل گفتید.حرف اصلی روزدیدhappy0065.gif
 تشکر شده توسط : hessam , movahedi
#43
بخند آقا بخند یعنی چی که نمیخندی؟confused0006.gif
بخند تا دنیا به رویت بخنددSmile (16)
به خاطر گل رویِ این شکلکِ محبوب قلب هاااااا love28 که من همیشه برای یکی میذارم بخندlaughing3 :
tongue0011.giftongue0011.giftongue0011.gif
ام اس شاید مسیر را برایمان ناهموار کند، اما مانع حرکتمان نخواهد شد
[تصویر:  1927b880db2a9f321.jpg]

 تشکر شده توسط : hadisss , movahedi
#44
آخه به قیافمون نمیخوره که بخندیم

Smile (16)
ایرانیها تو جو هستند همیشه فکر میکنن با اخم جذاب میشن
Smile (52)
 تشکر شده توسط : movahedi , paeazan
#45
angry2
خب اشتباه فک میکنن Smile (16)

امتحان کن یه مدت لبخند بزن و بخند میبینی که چقدر هم بهت میاد و دیگه خنده از روی لبت نمیرهSmile (16)agreement2
ام اس شاید مسیر را برایمان ناهموار کند، اما مانع حرکتمان نخواهد شد
[تصویر:  1927b880db2a9f321.jpg]

#46
ما نمیخندیم؟laughing3laughing3laughing3laughing3laughing3laughing3laughing3laughing3laughing3laughing3laughing3laughing3laughing3laughing3laughing3laughing3laughing3laughing3laughing3laughing3laughing3laughing3laughing3laughing3laughing3laughing3laughing3laughing3laughing3laughing3laughing3laughing3
ام اس بی ام اس
با تغذیه سالم
 تشکر شده توسط : paeazan
#47
من این تاپیکو دوس ندارم و بقول (دادا سجاد ) آقو ما اعتراض داریم ...........ایرانی ها خوب هم می خندند.
بنویس نامه نویس اکثر مردم چرا انقده :60::60::60::60:خشکو خشِنو از زمینو زمان طلبکارنconfusedconfusedشاد وخندان بودن یک هنر واز مهارتای درست زندگی کردنه:56نیازمنده دوری از خیال پردازیهای دست نیافتنی icon_questionاست .....که دوستان دیگر در بالا به زیبایی به آن توجه داده اند.....بازم میگوم آقو ما به این جمله اعتراض داریم....واین هم اضافه شود که:|
[color=#006400][size=large]تا آنجا که ما شنیدیم وگاهیicon_questionicon_questionهم خواندیم ویقین داریم که رسول گرامی همیشه بشاش بودن وهمیشه تبسم داشتن واینکه بعضی مداحان و مبلغان angry3angry3angry3angry3angry3angryangryangryangryangryبیسوادن وما هم چشم بسته دنبالشان هستیم....Dodgy...ولی کتاب آسمانی ما از آیاته لا تحزنو ا ولا تهنوا پُر است.که بارها در قران تکرارشده.هر کس خواست سوره وآیاتش را میذارمbaybaybaybay
مواظب آن کس باشید. که جز به بارگاه خدا شکایت به جایی نبرد.
 تشکر شده توسط : eglantine
  




کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: