|
پيشنهاد شما براي هماهنگي بهتر ديدارها
|
||||||||||||||||||||||||||||||
|
من پیشنهاد میکنم سری بعد یه سفر برون استانی به سمت جنوب کشور بزارین که بچه های این وری هم بتونن بیان
اهواز بعد از عید گرمه اما شیراز خوبه
براى تو
براى چشمهايت.. براى من براى دردهايم.. براى ما اى كاش خدا كارى بكند...
2012/03/03, 12:49 PM
کاش همه ی تدارکات قبل از دیدار با مدیران عزیز هماهنگ بشه که ی چیز انقد زیاد نیاد... سورپرایز کردن دوستان لذت بخشه...اما اگر قبلش ی هماهنگی با افراد اصلی بشه...همه ی دوستان بهتر سورپرایز میشن...و مفیدتره(امیدوارم منظورمو رسونده باشم) 
اگر بدانيد مردم چقــدر به ندرت فکـر مي کنند
هيچ گاه از اينکه درباره ي شما چه فکـر مي کنند نگــران نمــي شويــد . . .
2012/03/03, 12:50 PM
(2012/03/03, 12:49 PM)naz.gigili نوشته است: کاش همه ی تدارکات قبل از دیدار با مدیران عزیز هماهنگ بشه که ی چیز انقد زیاد نیاد... نه شیما جون برای ما سوپرایز بود مدیران و ...میدونستند..... 
فعلا سکوت را برگزیدیم ............
سلاااام به همگی. بچه ها دیروز من یه پیشنهاد دادم. ولی همه سرشون شلوغ بود توجه نکردن. گفتم که: سریه بعد یک سالن یا یک زمین بازی کرایه کنیم. تا بشه راحتر حرکت کرد و بهتر بازی کرد. شما نظرتون چیه؟
2012/03/03, 12:55 PM
(2012/03/03, 12:50 PM)شهرزاد نوشته است: نه شیما جون مطمئنی؟ 
اگه تلخم مثل گریه اگه تنهام اگه تاریک
اگه از ترانه دورم اگه با مرثیه نزدیک اگه ناباور چشمام تو تماشای تو مونده اگه اون نگاه اول منو پای تو نشونده: How wonderful life is while you're in the world
2012/03/03, 12:56 PM
(2012/03/03, 12:55 PM)Prime نوشته است: مطمئنی؟ نه ...... جدی شماها هم نمیدونستید؟ پس چه سوپرایزه باحالی بود ای ول 
فعلا سکوت را برگزیدیم ............
2012/03/03, 12:59 PM
(2012/03/03, 12:52 PM)DVD نوشته است: سلاااام به همگی. بچه ها دیروز من یه پیشنهاد دادم. ولی همه سرشون شلوغ بود توجه نکردن. گفتم که: سریه بعد یک سالن یا یک زمین بازی کرایه کنیم. تا بشه راحتر حرکت کرد و بهتر بازی کرد. شما نظرتون چیه؟ آره خیلی کارا میشه کرد؛ منم بعنوان یه کاربر عادی نظر میدم و به نظرم تازه دو سه دیداری هست که تعدادمون به عددی رسیده که میشه روش برنامه ریزی کرد. انشالا اونور سال از دوستان بخوایم یه دیدار با کیفیت ترتیب بدن! اگه تلخم مثل گریه اگه تنهام اگه تاریک
اگه از ترانه دورم اگه با مرثیه نزدیک اگه ناباور چشمام تو تماشای تو مونده اگه اون نگاه اول منو پای تو نشونده: How wonderful life is while you're in the world
2012/03/03, 01:23 PM
(آخرین ویرایش در این ارسال: 2012/03/03, 01:23 PM، توسط naz.gigili.)
(2012/03/03, 12:50 PM)شهرزاد نوشته است: نه شیما جون  نمیدونستن دیگه ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ زحمت رو میکشن...خیلی هم لطف میکنن...ولی اولین چیزی که به ذهن همه میرسه شیرینیه مامان منم وقتی سرش شلوغه و وقت فکر کردن نداره میگه شیرینی بدیم...من سریع میگم نه...همه اولین فکری که به سرشون میرسه شیرینیه. دفعه دیگه هوا هم خوبه انشاالله...گاز پیکنیکی بیاریم...با مواد غذا بابا دیگه چقدر غیر مستقیم بگم...  همه به جای شـــــــــــیرینی با هم شریک شن.  اصن دیروز ما میتونستیم بریم شاندیز اگه به جای این همه شیرینی...قبل از دیدار با مدیراهماهنگی بود
اگر بدانيد مردم چقــدر به ندرت فکـر مي کنند
هيچ گاه از اينکه درباره ي شما چه فکـر مي کنند نگــران نمــي شويــد . . .
برای گاز پیکنیکی و غذا درست کردن تو خیابون و خلاصه (جنگلی ) رو من میتونید حساب کنید منکه هستم چه حالی بده
مثلا بگی: .......(اسم فردی)سیخا سوخت .کباب وا رفت بدو   اتفاقا نظره خیلی جالبی هم بود شیما
فعلا سکوت را برگزیدیم ............
من هم موافقم بچها باید رودر بایسی کنار بره
 من میگم همین که مسئولین مارو دور هم جمع میکنن بیشترین لطفه ماخودمون میتونیم تو بقیه مسائل شریک بشیم مثلا بقول شیما جون شاندیزیانه بریم در دل طبیعتمیشه توره 1روزه وخودمون هزینشو پرداخت میکنیم من هم میام به عنوان سر آشپز
[ثبت احوال در شناسنامه ام همه چیز را ثبت کرده است جز احوالم را .. !
