ارسالها: 562
موضوعها: 15
تاریخ عضویت: Feb 2011
تشکر های اهدا شده: 8772
تشکر های دریافت شده :11929 بار در 2632 پست
سال تشخيص بيماري : 1381
دكتر معالج : صحراییان
داروي مورد استفاده :
محل سکونت : تهران - يوسف آباد
خوبه بيمارستان پالس ميگرفتم هم هزينش بيشتره
هم خدم بيشتر عذيت ميشدم
...
ارسالها: 728
موضوعها: 9
تاریخ عضویت: Jan 2011
تشکر های اهدا شده: 7591
تشکر های دریافت شده :7587 بار در 2010 پست
سال تشخيص بيماري : 1390
دكتر معالج : دکتر امیررضا عظیمی
داروي مورد استفاده : زیتاکس - آریوژن فارمد
محل سکونت : تهران
من به سفارش دکتر عظیمی رفتم بیمارستان سینا.
اما فقط یک شب دوام آوردم!
فرداش رضایت دادیم که برم خونه.
بیمارستان خیلی بده.
بیمارستان سینا اگه دکترای خودشون پالس رو نوشته باشن مجانی هم تزریق رو انجام میده.
یعنی هر روز باید بریم درمانگاه ام اس و بعد از دریافت سرم برگردیم خونه.
اما دکتر خسروی گفت توی درمانگاه خودشون هم این کار رو انجام میدن اما روزی 75 هزار تومن هزینش بود، اونم پارسال!
حتما امسال شده 100 هزار تومن!
فالله خیر حافظا و هو ارحم الراحمین
ارسالها: 471
موضوعها: 2
تاریخ عضویت: Aug 2011
تشکر های اهدا شده: 6698
تشکر های دریافت شده :4383 بار در 1017 پست
سال تشخيص بيماري : ۸۶
دكتر معالج : دکتر ترمه چی
داروي مورد استفاده : سینومر
محل سکونت : تهران
2012/09/30, 12:36 PM
(آخرین ویرایش در این ارسال: 2012/09/30, 12:41 PM، توسط arezooo82.)
منم این سری آخر که ماه رمضون حمله داشتم،تو خونه پالس رو گرفتم.بابام وصل میکرد واسم..سحری که بیدار میشدن یه دونه 6 صبح برام وصل میکردن یه دونه 6 عصر..خیلی خوبه فقط یه بدی داره و اون اینکه مهمون بیاد میبینه دیگه.مثلا یه بار عمه من اومد دیدیم عممه در رو وا نکردیم و خیییییلی ناراحت شدیم از این کارمون ولی مجبور بودیم

به هر حال مشکلب پیش نمیاد و خیلی راحتی..دراز میکشی تلویزیون نگاه میکنی راحت با لباس تو خونه

خوش میگذره دییییگه
به یاد آرزوهایم سکوتی میکنم بالاتر از فریاد..
ارسالها: 412
موضوعها: 43
تاریخ عضویت: Feb 2010
تشکر های اهدا شده: 2199
تشکر های دریافت شده :2712 بار در 492 پست
سال تشخيص بيماري : 73
دكتر معالج : ملکیان
داروي مورد استفاده :
محل سکونت : کرج
یـــــــــــادش بخیــــــر....
در اولین دوره پالس تراپی پس از چند روز که در درمانگاه انجام شده بود تصمیم گرفتم اینکار را خونه انجام بدم. پرستار اومد خونه و چون چند روز گذشته بود رگهای من تموم شده بود. خیلی به سختی آنژیو را در رگم قرار داد و بعد از مدتی رفت و کمی که گذشت آنژیو خارج شد و...
بجز دردسرهاش حوصلم هم سر رفته بود که یه گوشه خونه بخوابم.
همون یکبار شد.
من همیشه میرفتم درمانگاه و حتی یکبار هم برای پالس به بیمارستان نرفتم. درمانگاه خیلی بهم خوش میگذشت. آدمهای مختلف میومدند و میرفتند و کلی فضولی هم میکردند.
هرشب 9 میرفتم و تا 2 بعد از نیمه شب درمانگاه بودم. صبح هم میرفتم سرکار. بیمارستان بودن را دوست نداشتم. این سوسول بازیها چیه بخاطر یه سرم!
خدا را شکر میکنم که اون روزها گذشت. خاطراتش شیرینه اما واقعا دوران سختی بود. برای همتون آرزو میکنم که مثل من این روزها براتون تبدیل به یه خاطره خوش بشه.
درهای باز زیادی وجود داره اما معمولا انقدر به در بسته خیره میشویم که درهای باز را نمی بینیم.
من هم ام اس داشتم.
ارسالها: 728
موضوعها: 9
تاریخ عضویت: Jan 2011
تشکر های اهدا شده: 7591
تشکر های دریافت شده :7587 بار در 2010 پست
سال تشخيص بيماري : 1390
دكتر معالج : دکتر امیررضا عظیمی
داروي مورد استفاده : زیتاکس - آریوژن فارمد
محل سکونت : تهران
(2012/09/30, 03:19 PM)شفا یافته نوشته است: این سوسول بازیها چیه بخاطر یه سرم!
اما وقتی من این حرفو به دکتر عظیمی گفتم گفت بیا همین الآن بریم سردخونه و جنازه کسی رو بهت نشون بدم که توی خونه سرم وصل کرده و سکته کرده و مرده.
گمانم به دلیل تپش قلب و فشار خون بالا سکته کرده بوده.
منو ترسوند اما دکترای دیگه این موضوع رو مسخره میکنن.
ولی درستش اینه که برای بار اول حتما تحت نظر پزشک، سرم ها وصل بشن.
فالله خیر حافظا و هو ارحم الراحمین
ارسالها: 795
موضوعها: 31
تاریخ عضویت: Oct 2011
تشکر های اهدا شده: 14945
تشکر های دریافت شده :22374 بار در 6735 پست
سال تشخيص بيماري : 85-90
دكتر معالج : دكتر عظيمي
داروي مورد استفاده : سینووکس
محل سکونت : تهران
روز پنجم هم تموم شد ...
راستش نه تونستن رژیم رعایت کنم...نه هیچی... چون نمیتونستم غذا درست کنم که.هر چی میومد ور دستم خوردم.گفتم هرچه بادا باد.الانم که فک کنم یه شونصد کیلویی اضافه وزن دارم جدا از اون همه ورم و ... . آی خوشمل شدماااااا...گونه های گل انداخته...پوستی بسیار شفاف که بر اثر ورم کشیده شده و ....که اینم یه دو روز بعد همهش میاد جاش...
فقط یه کم شانسی آوردم که بیمارستان این 5 روز پر بود از مریضای ویروسی و .... خدا کنه اینم به خیر بگذره تا همه چی تموم شه.
دور نرو...
بیا کنار دلم
من غیر از اینها که می نویسم
نوازش هم بلدم...
ارسالها: 749
موضوعها: 120
تاریخ عضویت: Jun 2012
تشکر های اهدا شده: 1415
تشکر های دریافت شده :7034 بار در 1476 پست
سال تشخيص بيماري : 1385
دكتر معالج : دکتر عبدالرضا ناصر مقدسی
داروي مورد استفاده : ربیف - Merck Serono
محل سکونت : تهران
به سلامتی مرضی جان.ایشا الله آخرین باری باشه که پالس تراپی میشی

حتما قرص پردنیزولونم باید استفاده کنی به مدت چند روز.
فقط چون قرص پردنیزولون روی معده تاثیر میذاره حتما حتما شربت معده و قرص امیپرازول رو باید استفاده کنی
شربت معده رو بعد ناهار وشام بخور یک قاشق غذا خوری
قبل صبحانه و قبل شام هم قرص امپیرازول بخور گلم
باید حواستو جمع کنی که نمک زیاد نخوری و کلا توی این مدتی که کورتن مصرف میکنی غذات باید کم نمک باشه
ﭼﻘﺪﺭ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻨﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ٬ ﺁﺩﻣﻬﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺷﺒﯿﻪ ﺣﺮﻓﻬﺎﯾﺸﺎﻥ ﻫﺴﺘﻨﺪ...
ارسالها: 412
موضوعها: 43
تاریخ عضویت: Feb 2010
تشکر های اهدا شده: 2199
تشکر های دریافت شده :2712 بار در 492 پست
سال تشخيص بيماري : 73
دكتر معالج : ملکیان
داروي مورد استفاده :
محل سکونت : کرج
(2012/09/30, 03:40 PM)SSA نوشته است: اما وقتی من این حرفو به دکتر عظیمی گفتم گفت بیا همین الآن بریم سردخونه و جنازه کسی رو بهت نشون بدم که توی خونه سرم وصل کرده و سکته کرده و مرده.
گمانم به دلیل تپش قلب و فشار خون بالا سکته کرده بوده.
منو ترسوند اما دکترای دیگه این موضوع رو مسخره میکنن.
ولی درستش اینه که برای بار اول حتما تحت نظر پزشک، سرم ها وصل بشن.
درسته، احتیاط شرط عقله.
البته در درمانگاه هم پزشک بود و اولین بار خیلی بهم رسیدگی کرد. حتی اتاق خودش را در اختیارم قرار داده بود و یه پرستار را هم مسئول مراقبت ازم کرده بود. خودش هم هر 20دقیقه یکبار میومد فشارم را اندازه گیری میکرد.
خیلی بهم خوش گذشته بود. فکر میکردم بیمار بودن هم حس خوبی هست.

اونموقع چون راه میرفتم و به خانواده ام هم در مورد بیماریم چیزی نگفته بود تنها میرفتم پالس..
اما بار دوم پزشک دیگری بود. مثل سیندرلا همه رویاها بهم ریخت. نه از دکتر خبری بود و نه از اتاق آرام و نه رسیدگی پرستارها..

با کلی اصرار، دکتر راضی شد یه بار بهم سر بزنه
ناگفته نمونه که هر درمانگاهی حاضر به تزریق همچین داروها و اشغال یک تخت به مدت چند ساعت نمیشند. اما کلینک های بیمارستانها هم اینکار را انجام میدهند.
اینکه پزشک یا پرستاری در نزدیکی وجود داشته باشه خوبه ولی بنظرم بستری شدن دلیلی نداره.
من هم ام اس داشتم.
ارسالها: 165
موضوعها: 2
تاریخ عضویت: Feb 2011
تشکر های اهدا شده: 73
تشکر های دریافت شده :371 بار در 131 پست
سال تشخيص بيماري : 89
دكتر معالج :
داروي مورد استفاده :
محل سکونت :
ایشالا که برا کسی زیاد پیش نیاد اما واقعا فکر میکنم زیاد مهم نیست.اما دکترا خیلی سخت میگیرن.تو خونه که عالیه
ارسالها: 266
موضوعها: 2
تاریخ عضویت: Aug 2012
تشکر های اهدا شده: 85
تشکر های دریافت شده :1042 بار در 338 پست
سال تشخيص بيماري : 85
دكتر معالج : مجدی نسب-صحرائیان-
داروي مورد استفاده :
محل سکونت : ایران-اهواز
من بقول پویا جان n تا پالس گرفتم.جز اولیش که توی بیمارستان زدم و سوراخ سوراخ شد دستم،دیگه بیمارستان نرفتم ویه پرستار خداترس ومهربون که هزینه کم(اونم باکلی التماس من وخانوادم که جون بچت پولو بگیر)میگیره میاد خونه وواسم تزریق میکنه.اتفاقا پرستار ارتشه که همین جا ازشون تشکرخاص میکنم."آقای شهاب عزیز ممنون"
وسایل مورد نیاز:سرم 500میلی گرم(البته اندازه مایع سرم توسط دکتر در نامه جدا نوشته میشه)،سرنگ 5میل،پنبه،چسب باند،آنژیوکت(البته واسه من ازسوزن پروانه ای آبی رنگ که هم آروم مایع رو رد میکنه وهم درد بسیارکمی داره ومال نوزادهاست استفاده میکنن)،خود کورتون که بهتره خارجی باشه.ضمنا در زمان پالس بهتره آب وشیرینی جات نخورید.شیر بخورید وقرص کلسیم دی فراموش نشه چون کورتون استخوان رو نابود میکنه.قرص معده هم فراموش نشه(یا آمپول معده که در سرمتون تزریق بشه).
ایشالا هرچه زودتر درمان بیماریمون بیاد که از پالس راحت شیم.اگه سوال دیگه ای داشتید درخدمتم