2012/11/29, 03:12 PM
اضطراب، بلایجان زنان
استرس از بازتابهای طبیعی بدن در مواجهه با خطر است و برخلاف عقیده عموم كه آن را واكنش غیرطبیعی تلقی كرده و با عكسالعملهای عصبی هممعنی میدانند، استرس یك واكنش عادی است. در شرایط استرسزا، متابولیسم بدن به محض مواجه شدن با خطر آماده مبارزه میشود و با آزادشدن آدرنالین و هورمونهای دیگر اكسیژنرسانی كرده و باعث افزایش توانایی شخص و واكنش آنی او میشود.
امروزه با توجه به شرایط زندگی، افراد مشكلات زیادی دارند، اینكه آنها با این شرایط متغیر، بر زندگی خود كنترل داشته باشند و از طرفی خود را نسبت به بهزیستی خانواده و اطرافیان مسئول بدانند باعث افزایش استرس در فرد میشود. زنان نیز از این قاعده مستثنی نیستند. اغلب زنان فشار مسئولیتهای سنگینی را در خانواده، كارهای روزمره و شغل خود متحمل میشوند و با این استرس تا مرز فرسودگی پیش میروند. تحقیقات نیز حاكی از آن است كه زنان نسبت به چهار دهه قبل مسئولیتهای پیچیدهتری را برعهده دارند. آنان فعالیتهای درآمدزا را جایگزین كارهای خانه كردهاند، ولی این به آن معنا نیست كه كار در خانه را كنار گذاشتهاند. در واقع فهرست كارهایی را كه باید در طول روز انجام دهند، طولانیتر شده است. نتیجه استرس زیاد در زنان این است كه آنان از خودشان راضی نیستند و احساس شادی نمیكنند، بنابراین تمام روابطشان و از جمله صمیمیترین آنها، سرشار از احساس ناخوشایند است .
این احساس ناخوشایند نیز كه مسری و قابل انتقال است به وسیله افراد خانواده جذب و تقلید میشود و این دور باطل ادامه مییابد. با توجه به اهمیت استرس و تاثیرات ناشی از آن، لازم است زنان بدانند توانایی مواجهه با استرس را دارند. اگر خود بخواهند، در میان گذاشتن ناكامیها با دوستان محرم و خوب یا حتی گریهكردن میتواند بدترین آثار استرس را كاهش دهد. همچنین زنان میتوانند با آگاهی از استرسزا بودن زندگی خود برای بهتر زیستن روش مناسبی را انتخاب كنند و با اتخاذ رژیم غذایی مناسب، كمكردن وزن، ترك سیگار، خواب كافی و برنامه ورزشی منظم ناراحتیهای خود را برطرف و به این ترتیب به خودشان كمك كنند. گاه نیز پذیرش این واقعیت كه هیچكس نمیتواند تمام مشكلاتش را یكشبه از میان بردارد یا پذیرش شكستهای موقتی در فعالیتهای روزمره میتواند به آن دسته از زنانی كه فشار زیادی را تحمل میكنند كمك كند تا استرس خود را كاهش دهند.
زنان، نگرانتر از مردان
با این كه دقیقا مشخص نیست زنان در زمینه نگرانیهایشان چه تفاوتهایی با مردان دارند، اما معمولا زنان نگرانتر و پراسترستر از مردان هستند. آنان اغلب نگران خانواده، والدین و روابط شخصی خود هستند. در یك بررسی وقتی از زنان و مردان خواسته شد در آزمون اضطراب شركت كنند، اغلب زنان اضطراب بیشتری را ثبت كردند. شاید بتوان گفت یكی از دلایل استرس و نگرانی بیشتر در زنان گرایش آنان به درك و جذب احساسات ناخوشایند باشد و از آنجا كه زنان تحت تاثیر عواطف منفی قرار میگیرند، امكان دارد بیشتر در معرض اختلال اضطراب و افسردگی واقع شوند. این تفاوت در دو جنس مذكر و مونث در تمام دوران كودكی تا نوجوانی افزایش مییابد. به این شكل كه در پسران تفاوتی دیده نمیشود، اما عاطفه منفی در دختران افزایش مییابد.
از طرف دیگر، زنان بیش از مردان به جنبههای منفی خود دقت میكنند. این موضوع سبب احساس پریشانی بیشتر آنان میشود. همچنین آنان به جنبههای احساسی درون خود توجه بیشتری میكنند. البته این مورد چندان هم بد نیست، اما هر چه شخص به پاسخهای احساسی ناخوشایند خود بیشتر توجه كند، احتمال استرس وی بیشتر میشود. از اینرو توجه بیشتر زنان به احساسات درونی بر میزان هراس و اضطراب آنان میافزاید. همچنین زنان به حوادث ناخوشایند و دردناك زندگی واكنش بیشتری نشان میدهند كه این امر نیز میتواند بر شدت اضطراب آنها بیفزاید.استرس و نگرانیهای مزمن در زنان میتواند روی دستگاه ایمنی بدن تاثیر منفی بگذارد و گاه روی دستگاههای بدن از جمله دستگاه گوارش نیز تاثیر نامساعد برجا میگذارد. استرسها در زنان اغلب به نشانههای اضطراب منجر میشود. گرفتگی عضلات، سردردهای تنشی، مشكلات مربوط به خواب و دشواری در تمركز كردن از جمله مواردی است كه میتوان به آنها اشاره كرد. نگرانی سبب میشود فرد از لحظه فعلی خارج شود، به این ترتیب توجه كردن و متمركز شدن روی كاری كه وی در دست دارد، برایش مشكل میشود، بازدهی كاری وی پایین میآید و بهرهوری نقصان مییابد.
برخی از نشانههای استرس در زنان
احساس گناه هنگام استراحت و تفریح: زنان معتاد به استرس هنگام استراحت و تفریح، احساس گناه میكنند و نمیتوانند این حالت را تحمل كنند. در آنان همواره یك تعارض درونی میان آنچه میخواهند انجام دهند و آنچه باید انجام دهند، وجود دارد و اگر تفریح كنند و سرگرم باشند تصور میكنند وسوسه شدهاند و احساس گناه میكنند.انتقاد دائم از خود و دیگران: افراد معتاد به استرس نهتنها دیگران را نقد میكنند، بلكه از خودشان نیز بشدت انتقاد میكنند، مثلا زنانی با چنین خصوصیتی دائم خود را با زنان برتر از خود مقایسه میكنند و هیچگاه توجهی به ویژگیهای منحصر بهفرد خود نداشته و از خود نیز احساس رضایتمندی نمیكنند.تمایل نداشتن به روابط زناشویی: برای زنان معتاد به استرس، برقراری ارتباط با همسرشان مانند نوعی تعهد كاری است و این نوع ارتباط موجب كسالت آنان میشود. در واقع این گروه از زنان به این دلیل كه برقراری ارتباط را نوعی دستاورد محسوب نمیكنند، نمیتوانند به آسانی و با اشتیاق به طرف آن گرایش داشته باشند.
استرس، بزرگترین مشكل زنان شاغل
زنان وظایف بسیار مهمی در زندگی بر دوش دارند. مادری، همسرداری و خانهداری، هركدام بار سنگینی را بر زنان تحمیل میكند. در این میان اگر زنان شغلی خارج از منزل نیز به عهده داشته باشند، مسئولیت آنها چند برابر میشود، خصوصا اگر شغلی از دشواری بالایی برخوردار باشد. این دشواری و ویژگیهای استرسزای زنان وضع جسمانی و روانی مادر را در معرض استرس مفرط قرار میدهد و در نتیجه استرس تاثیرات منفی خود را بر روابط خانوادگی، سلامت جسمانی و روانی خود مادر و تمامی اعضای خانواده بخصوص كودكان كه نیازمند حمایت جدی از طرف مادر هستند، میگذارد.
زنان شاغل علاوه بر این كه درگیر عوامل استرسآور سنتی مانند خواستههایی كه فرزندان، همسر و والدینشان از آنان دارند، هستند در معرض استرسهای قابل ملاحظه محیط كار نیز قرار دارند. در بسیاری از خانوادههای دو والدی، مادران شاغل برای تامین مخارج زندگی نقش عمدهای بر دوش دارند و در اكثر خانوادههای تكوالدی، تنها نانآور محسوب میشوند. مطالعات نشان داده است مبارزهطلبیهای برتریجویانه مردان میانگین فشار خون را حتی در زمان خواب افزایش میدهد، اما بالعكس در زنان، آنچه فشار خونشان را بالا میبرد، تعارضهای بین فردی، فشار كارهای منزل و مخصوصا مشكلاتی است كه احتمالا بین زن و همسر یا فرزند پیش میآید. مسلم این است كه مردان پس از كار روزانه استرسآور، وقتی به خانه برمیگردند استراحت میكنند، اما زنان، پس از انجام دادن همان گونه مشاغل و بازگشت به خانه استراحتی ندارند و این استرسهای ناشی از شیفت دوم كار روزانه است كه بسیاری از زنان را از لحاظ عاطفی و جسمانی به زانو درمیآورد. زنانی كه بیرون از منزل كار میكنند و در ضمن همسر یا مادر هم هستند با تعارض و تضادی میان كار بیرون و كار منزل روبهرو میشوند. برخی از زنانی كه شاغل هستند احساس گناه میكنند كه طی ساعات روز بیرون از منزل به سر میبرند. این دسته از زنان وقتی به منزل بازمیگردند به جای استراحت باید جبران كارهای عقبافتاده را بكنند و بیشتر كار میكنند. از طرف دیگر برخی از این زنان كه تمام مدت بیرون از منزل كار میكنند از توقعات و انتظارات فرزندان و همسرشان دلگیر میشوند و تحت تاثیر این دلگیری حالشان خراب میشود.
به طور كلی استرس زنان شاغل زمانی محسوس است كه یكی از شرایط زیر مصداق داشته باشد:
ـ مسئولیت زیاد و كنترل كم
ـ محدود بودن شانس پیشرفت و با این حال میل به پیشروی
ـ داشتن مدیر بیصلاحیت
ـ دریافت دستمزد ناكافی در ازای كار
ـ قطع شدن كار
ـ ملالانگیز و تكراری بودن كار
ـ وجود تبعیض در كار
با توجه به شرایط فوق میتوان گفت پراسترسترین مشاغل زنانه كارهای كارمندی است كه در طول روز اغلب موارد فوق را به تكرار انجام میدهند. در این میان مدیران زن در شرایط كمی بهتری هستند. زن در مقام رئیس و سرپرست، از امكانات بیشتری برخوردار است و میتواند درباره فعالیت روزانهاش تا حدود زیادی تصمیم بگیرد. در ضمن امكان این كه آنان مورد تمجید و تحسین قرار بگیرند نیز زیاد است. با این حال این عده نیز با فشارها و نگرانیهایی دست به گریبانند كه مردان از آن مبرا هستند و آن تبعیضات جنسی و مسئولیتهای خانوادگی است
منبع جام جم
ﭼﻘﺪﺭ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻨﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ٬ ﺁﺩﻣﻬﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺷﺒﯿﻪ ﺣﺮﻓﻬﺎﯾﺸﺎﻥ ﻫﺴﺘﻨﺪ...