2012/11/26, 02:59 PM
استرس ؛ از نفرت تا عشق
اگر كینه كسی را به دل بگیری و با نفرت قضاوتش كنی، ماجرا به یك چشم چرخاندن و ابرو كج كردن و اوقات تلخی تمام نمیشود، چون كینه كه بیاید، استرس شعله میكشد و اضطراب به همه اندامها حمله میكند.
جرقه استرس در مغز میخورد، اما خیلی سریع به سمت قلب میرود و فشار خون و تپش قلب و تپیدنهای نبض را بالا میبرد و پس از آن معده و دستگاه گوارش را درگیر میكند و سرانجام به سردرد، سرگیجه، لرزش بدن و تعریق منجر میشود.
حالا هر چقدر استرس شدیدتر و طولانیتر باشد، این عوارض نیز شدیدتر و دامنهدارتر میشود و بعید نیست بزودی بیماریهای قلبی ـ عروقی، پوستی، تنفسی، گوارشی و انواع سردردها آغاز شود.علم پزشكی میگوید: استرس میتواند موجب ریزش مو یا سفید شدن تارهای آن شود یا سبب بروز بیخوابی، كابوس دیدن، افسردگی و نوسانات خلقی شود.
استرس میتواند زخمهای دردناكی را نیز در دهان ایجاد كند یا سبب دندانقروچه، قفل شدن فك، خشكی دهان، مشكلات بلعی و لكنت زبان شود.بدندرد و دردهای عضلانی نیز از معمولترین پیامدهای استرس و اضطراب است، همانطور كه پزشكان، اختلال در عملكرد شناختی، اختلال در عملكرد تیروئید، برهمخوردن تعادل قند خون، كاهش تراكم استخوان و كاهش بافت عضلات را از عوارض ایجاد احساسات منفی در بدن میدانند.
اما استرسی كه ناشی از نفرت و كینه ورزیدن نسبت به آدمها است، تاثیرش بیشتر از عوارضی است كه بر جسم تحمیل میشود.متنفر بودن از دیگران، آرامش را از ما میگیرد و كسی كه آرامشش را از دست بدهد، برای اینكه دوباره به آرامش برسد به هر كاری دست میزند كه اغلب نیز راههای رسیدنش به آرامش اشتباه است و به استرس بیشتر منتهی میشود.
بدترین حسی كه در اثر كینه ورزیدن به دیگران ایجاد میشود، احساس گناه است، چون ما آدمها برای نفرت داشتن از هم خلق نشدهایم، بلكه ماهیت نفس ما بر محبت كردن و محبت دیدن استوار است، به همین علت وقتی از كسی متنفر میشویم، هرچند در ظاهر به زشتی رفتارمان اعتراف نمیكنیم و برای موجه جلوه دادن نفرتهایمان دست به توجیه كردن میزنیم، اما در عمق وجودمان میدانیم رفتار و حركاتمان پسندیده نیست.
حتما به همین علت است كه دچار عذاب وجدان و احساس گناه میشویم؛ احساسی كه عوارض آن بر جسم كمتر از استرس نیست.در طب مدرن البته به تاثیر احساس گناه بر سلامت بدن توجه چندانی نمیشود، اما طب سنتی به این موضوع زیاد میپردازد كه ارتكاب آدمها به گناه آنها را از خدا دور میكند و دور شدن از خداوند منشأ اضطراب، افسردگی و غم و اندوهی دائمی است.
این موضوع البته در دنیای پزشكی مدرن نیز بویژه در كشورهایی كه پژوهشهای روانشناسانه در آن رونق دارد، مورد توجه است به طوری كه در سال 1985 میلادی در دانشگاه «هاروارد» در اینباره تحقیقی انجام شد كه نشان داد مهمترین عامل ایجاد سرطان، بیماریهای عفونی، بیماریهای روماتیسمی و تمام اختلالات سیستم ایمنی ناشی از غم و غصه و اضطراب است.
با این حال، نفرت اگرچه حسی قدرتمند است، اما آنقدر نیرومند نیست كه بتواند عشق و دوستی را مغلوب كند. این موضوع را سالها پیش پژوهشگران دانشگاه «كولگ» لندن مورد آزمایش قرار دادند و پس از مدتها تحقیق صحت آن را تائید كردند.
آنها با مطالعه روی 17 زن و مرد و نشان دادن تصاویری كه نفرت و عشق را در آنها ایجاد میكرد، تغییرات مغزیشان را مورد بررسی قرار دادند و به این نتیجه رسیدند در مغز انسان، مداری به نام «مدار نفرت» وجود دارد كه عشق نیز دقیقا در همین مدار ایجاد میشود. البته این دانشمندان نشان دادند اگرچه عشق و نفرت در یك مدار تولید میشود و جریان مییابد، اما احساس نفرت همواره با قضاوتهای منفی همراه است، در حالی كه در عشق هیچ قضاوت منفی اتفاق نمیافتد.
از نتایج این تحقیق، نتیجهای دیگر نیز حاصل شد و آن اینكه مرز میان نفرت و عشق به اندازه مو باریك است، یعنی عشق و نفرت قابلیت تبدیل شدن به یكدیگر را دارد. پس ما نیز میتوانیم با استفاده از یافتههای این پژوهش یك نتیجه مطلوب بگیریم و بگوییم اگر عشق میتواند تحت تاثیر شرایطی خاص به نفرت تبدیل شود، پس نفرت نیز اگر زمینهاش مهیا شود، میتواند به عشق مبدل شود و این همان چیزی است كه همه آدمهای كینهتوز به آن نیاز دارند.
البته همه میدانیم كه غلبه بر نفرت، كاری سخت است، اما باید باور كنیم كه دور شدن از این حس آزاردهنده كاری محال نیست؛ مثل همه كسانی كه با توسل به این جمله ثابت كردهاند دیوارهای نفرت آنقدرها هم كه میاندیشیم تسخیرناپذیر نیست: «برای متنفر بودن از كسانی كه از من متنفرند زیاد وقت ندارم، چون من گرفتار دوست داشتن كسانی هستم كه مرا دوست دارند.»
منبع جام جم
اگر كینه كسی را به دل بگیری و با نفرت قضاوتش كنی، ماجرا به یك چشم چرخاندن و ابرو كج كردن و اوقات تلخی تمام نمیشود، چون كینه كه بیاید، استرس شعله میكشد و اضطراب به همه اندامها حمله میكند.
جرقه استرس در مغز میخورد، اما خیلی سریع به سمت قلب میرود و فشار خون و تپش قلب و تپیدنهای نبض را بالا میبرد و پس از آن معده و دستگاه گوارش را درگیر میكند و سرانجام به سردرد، سرگیجه، لرزش بدن و تعریق منجر میشود.
حالا هر چقدر استرس شدیدتر و طولانیتر باشد، این عوارض نیز شدیدتر و دامنهدارتر میشود و بعید نیست بزودی بیماریهای قلبی ـ عروقی، پوستی، تنفسی، گوارشی و انواع سردردها آغاز شود.علم پزشكی میگوید: استرس میتواند موجب ریزش مو یا سفید شدن تارهای آن شود یا سبب بروز بیخوابی، كابوس دیدن، افسردگی و نوسانات خلقی شود.
استرس میتواند زخمهای دردناكی را نیز در دهان ایجاد كند یا سبب دندانقروچه، قفل شدن فك، خشكی دهان، مشكلات بلعی و لكنت زبان شود.بدندرد و دردهای عضلانی نیز از معمولترین پیامدهای استرس و اضطراب است، همانطور كه پزشكان، اختلال در عملكرد شناختی، اختلال در عملكرد تیروئید، برهمخوردن تعادل قند خون، كاهش تراكم استخوان و كاهش بافت عضلات را از عوارض ایجاد احساسات منفی در بدن میدانند.
اما استرسی كه ناشی از نفرت و كینه ورزیدن نسبت به آدمها است، تاثیرش بیشتر از عوارضی است كه بر جسم تحمیل میشود.متنفر بودن از دیگران، آرامش را از ما میگیرد و كسی كه آرامشش را از دست بدهد، برای اینكه دوباره به آرامش برسد به هر كاری دست میزند كه اغلب نیز راههای رسیدنش به آرامش اشتباه است و به استرس بیشتر منتهی میشود.
بدترین حسی كه در اثر كینه ورزیدن به دیگران ایجاد میشود، احساس گناه است، چون ما آدمها برای نفرت داشتن از هم خلق نشدهایم، بلكه ماهیت نفس ما بر محبت كردن و محبت دیدن استوار است، به همین علت وقتی از كسی متنفر میشویم، هرچند در ظاهر به زشتی رفتارمان اعتراف نمیكنیم و برای موجه جلوه دادن نفرتهایمان دست به توجیه كردن میزنیم، اما در عمق وجودمان میدانیم رفتار و حركاتمان پسندیده نیست.
حتما به همین علت است كه دچار عذاب وجدان و احساس گناه میشویم؛ احساسی كه عوارض آن بر جسم كمتر از استرس نیست.در طب مدرن البته به تاثیر احساس گناه بر سلامت بدن توجه چندانی نمیشود، اما طب سنتی به این موضوع زیاد میپردازد كه ارتكاب آدمها به گناه آنها را از خدا دور میكند و دور شدن از خداوند منشأ اضطراب، افسردگی و غم و اندوهی دائمی است.
این موضوع البته در دنیای پزشكی مدرن نیز بویژه در كشورهایی كه پژوهشهای روانشناسانه در آن رونق دارد، مورد توجه است به طوری كه در سال 1985 میلادی در دانشگاه «هاروارد» در اینباره تحقیقی انجام شد كه نشان داد مهمترین عامل ایجاد سرطان، بیماریهای عفونی، بیماریهای روماتیسمی و تمام اختلالات سیستم ایمنی ناشی از غم و غصه و اضطراب است.
با این حال، نفرت اگرچه حسی قدرتمند است، اما آنقدر نیرومند نیست كه بتواند عشق و دوستی را مغلوب كند. این موضوع را سالها پیش پژوهشگران دانشگاه «كولگ» لندن مورد آزمایش قرار دادند و پس از مدتها تحقیق صحت آن را تائید كردند.
آنها با مطالعه روی 17 زن و مرد و نشان دادن تصاویری كه نفرت و عشق را در آنها ایجاد میكرد، تغییرات مغزیشان را مورد بررسی قرار دادند و به این نتیجه رسیدند در مغز انسان، مداری به نام «مدار نفرت» وجود دارد كه عشق نیز دقیقا در همین مدار ایجاد میشود. البته این دانشمندان نشان دادند اگرچه عشق و نفرت در یك مدار تولید میشود و جریان مییابد، اما احساس نفرت همواره با قضاوتهای منفی همراه است، در حالی كه در عشق هیچ قضاوت منفی اتفاق نمیافتد.
از نتایج این تحقیق، نتیجهای دیگر نیز حاصل شد و آن اینكه مرز میان نفرت و عشق به اندازه مو باریك است، یعنی عشق و نفرت قابلیت تبدیل شدن به یكدیگر را دارد. پس ما نیز میتوانیم با استفاده از یافتههای این پژوهش یك نتیجه مطلوب بگیریم و بگوییم اگر عشق میتواند تحت تاثیر شرایطی خاص به نفرت تبدیل شود، پس نفرت نیز اگر زمینهاش مهیا شود، میتواند به عشق مبدل شود و این همان چیزی است كه همه آدمهای كینهتوز به آن نیاز دارند.
البته همه میدانیم كه غلبه بر نفرت، كاری سخت است، اما باید باور كنیم كه دور شدن از این حس آزاردهنده كاری محال نیست؛ مثل همه كسانی كه با توسل به این جمله ثابت كردهاند دیوارهای نفرت آنقدرها هم كه میاندیشیم تسخیرناپذیر نیست: «برای متنفر بودن از كسانی كه از من متنفرند زیاد وقت ندارم، چون من گرفتار دوست داشتن كسانی هستم كه مرا دوست دارند.»
منبع جام جم
ﭼﻘﺪﺭ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻨﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ٬ ﺁﺩﻣﻬﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺷﺒﯿﻪ ﺣﺮﻓﻬﺎﯾﺸﺎﻥ ﻫﺴﺘﻨﺪ...