نیازهای روانرنجورانه
علّت روانرنجوری ناشی از اضطراب، روابط بین افراد و روابط اجتماعی است. براساس این نظریه ، راهبردهایی که افراد برای انطباق و کنار آمدن با اضطراب به کار میبرند، بر اثر استعمال بیش از حدّ، به نیازهای روانرنجورانه بدل میگردند.
به گفته خانم هورنای، اضطراب (و در نتیجه، روانرنجوری) میتواند در نتیجه چیزهای مختلفی از قبیل سلطه مستقیم یا غیرمستقیم، بیتفاوتی، رفتار غیرعادی، بیتوجهی به نیازهای شخصی کودکان، گرایشهای تحقیرآمیز، تحسین بیش از حدّ یا نبود آن، کمبود محبّت واقعی، اجبار به جانبگیری در مشاجرات پدر و مادر، مسئولیت خیلی زیاد یا خیلی کم، بیعدالتی، وعدههای عمل نشده، جوّ خصمانه و ... به وجود آید.
کارن هورنای 10 نیاز روانرنجورانه را برشمرده و آنها را در سه دسته طبقهبندی نموده است:
1- نیازهایی که شما را به سمت دیگران متمایل میکند. این نیازهای روانرنجورانه باعث میشوند که افراد به دنبال تایید و پذیرش از طرف دیگران باشند. این افراد معمولاً آدمهای نیازمند یا وابسته گفته میشوند.
2- نیازهایی که شما را از دیگران دور میکند. این نیازهای روانرنجورانه باعث ایجاد دشمنی و رفتارهای ضداجتماعی میگردند. این افراد معمولاً آدمهای سرد، بیتفاوت و گوشهگیر هستند.
3- نیازهایی که شما را در مقابل دیگران قرار میدهد. این نیازهای روانرنجورانه باعث خصومت و نیاز به کنترل دیگران میگردد. این افراد معمولاً آدمهای سخت، سلطهجو و نامهربانی هستند.
آدمهای متعادل، این هر سه راهبرد را به کار میگیرند و برحسب عوامل بیرونی و درونی، تمرکز خود را از یکی به دیگری برمیگردانند. اکنون سوال این است که پس چه چیزی این راهبردهای انطباقی را روانرنجورانه میسازند؟ پاسخ هورنای این است: به کارگیری بیش از حدّ یک یا بیشتر از این روشهای بین فردی.
وی در کتاب معروف خود به نام خودکاوی که در سال 1942 نوشته است، 10 نیاز روانرنجورانه را به شرح زیر فهرست کرده است:
1- نیاز روانرنجورانه به تأیید و پذیرش
این نیازها شامل تمایل به دوست داشته شدن، خوشحال کردن دیگران و بر آورده ساختن انتظارات دیگران است. افرادی که این نوع نیاز را دارند در مقابل انتقاد یا نفیشدن فوقالعاده حساسند و از خشم یا دشمنی دیگران میترسند.
2- نیاز روانرنجورانه به شریک زندگی که همه مسئولیتها را به عهده گیرد
این متضمن نیاز به متمرکز شدن بر روی یک شریک زندگی است. افرادی که این نوع نیاز را دارند از ترس شدیدی نسبت به رانده شدن از سوی شریک زندگیشان رنج میبرند. این افراد معمولاً اهمیت اغراقآمیزی به عشق میدهند و معقتدند که داشتن یک شریک زندگی، تمام مشکلات زندگی را حل خواهد کرد.
-3نیاز روانرنجورانه به محدود کردن زندگی در یک حاشیه باریک
افرادی که این نیاز را دارند ترجیح میدهند دور از انظار و بدون جلب توجه کردن باقی بمانند. آنها آدمهای کم توقعی هستند و زندگیشان محتوای اندکی دارد. آنها از آرزوهای مادّی اجتناب میکنند و معمولاً بر نیازهای شخصی خود سرپوش میگذارند و استعداد و توانائیهای خود را دست کم میگیرند.
4- نیاز روانرنجورانه به قدرت
افرادی که این نیاز را دارند در جستجوی به دست آوردن قدرت برای حفظ خود هستند. آنها معمولاً ستایشگر قدرت و بیزار از ضعف هستند و دیگران را تحت تسلط خود میگیرند. این افراد از محدودیتهای شخصی، درماندگی، ناتوانی و شرایط غیرقابل کنترل میترسند.
5- نیاز روانرنجورانه به بهرهکشی از دیگران
این افراد به دیگران از چشم این که چه استفادهای میتوانند برسانند نگاه میکنند. افرادی که این نوع نیاز را دارند معمولاً به خاطر توانایی در بهرهکشی از دیگران به خود میبالند و غالباً بر روی استفاده از دیگران برای دستیابی به هدفهای خود، از جمله قدرت، پول یا رابطه جنسی، تمرکز میکنند.
6- نیاز روانرنجورانه به شهرت و اعتبار
افرادی که این نوع نیاز را دارند، برای خودشان بر حسب میزان شناخت و تحسین اجتماعی ارزش قائلند. دستاوردهای مادّی، ویژگیهای شخصیتی، دستاوردهای حرفهای و چیزهای مورد علاقه بر پایه ارزشی که از نظر شهرت و اعتبار شخصی دارند مورد ارزیابی قرار میگیرند. این گونه افراد معمولاً از شرمندگی اجتماعی و از دست دادن موقعیت اجتماعی میترسند.
7- نیاز روانرنجورانه به تحسین شخصی
افرادی که این نوع نیاز را دارند، آدمهایی خود شیفته و دارای تصورّی مبالغهآمیز از خود هستند. آنها میخواهند که براساس تصورّی که از خود دارند و نه آنچه که واقعاً هستند، مورد تحسین قرار گیرند.
8-نیاز روانرنجورانه به دستاوردهای شخصی
بر طبق نظر خانم هورنای، مردم در نتیجه احساس ناامنی، خود را برای به دست آوردن چیزهای بیشتر و بیشتر، تحت فشار قرار میدهند. این گونه افراد از شکست میترسند و یک نیاز دائمی برای به دست آوردن موفقیت بیش از دیگران، در خود حس می کنند.
9-نیاز روانرنجورانه به استقلال و خودکفایی
این افراد ذهنیت «انزواطلبی» دارند و به منظور اجتناب از وابسته شدن به دیگران، بین خود و سایر مردم فاصله ایجاد میکنند.
10- نیاز روانرنجورانه به کامل بودن و بینقصی
این افراد دائماً برای نشان دادن این که بیعیب و نقص هستند تلاش میکنند. یک ویژگی عمومی این نیاز روانرنجورانه، کنکاش و جستجو برای یافتن عیبهای شخصی به منظور تغییر و اصلاح سریع آنهاست.
علّت روانرنجوری ناشی از اضطراب، روابط بین افراد و روابط اجتماعی است. براساس این نظریه ، راهبردهایی که افراد برای انطباق و کنار آمدن با اضطراب به کار میبرند، بر اثر استعمال بیش از حدّ، به نیازهای روانرنجورانه بدل میگردند.
به گفته خانم هورنای، اضطراب (و در نتیجه، روانرنجوری) میتواند در نتیجه چیزهای مختلفی از قبیل سلطه مستقیم یا غیرمستقیم، بیتفاوتی، رفتار غیرعادی، بیتوجهی به نیازهای شخصی کودکان، گرایشهای تحقیرآمیز، تحسین بیش از حدّ یا نبود آن، کمبود محبّت واقعی، اجبار به جانبگیری در مشاجرات پدر و مادر، مسئولیت خیلی زیاد یا خیلی کم، بیعدالتی، وعدههای عمل نشده، جوّ خصمانه و ... به وجود آید.
کارن هورنای 10 نیاز روانرنجورانه را برشمرده و آنها را در سه دسته طبقهبندی نموده است:
1- نیازهایی که شما را به سمت دیگران متمایل میکند. این نیازهای روانرنجورانه باعث میشوند که افراد به دنبال تایید و پذیرش از طرف دیگران باشند. این افراد معمولاً آدمهای نیازمند یا وابسته گفته میشوند.
2- نیازهایی که شما را از دیگران دور میکند. این نیازهای روانرنجورانه باعث ایجاد دشمنی و رفتارهای ضداجتماعی میگردند. این افراد معمولاً آدمهای سرد، بیتفاوت و گوشهگیر هستند.
3- نیازهایی که شما را در مقابل دیگران قرار میدهد. این نیازهای روانرنجورانه باعث خصومت و نیاز به کنترل دیگران میگردد. این افراد معمولاً آدمهای سخت، سلطهجو و نامهربانی هستند.
آدمهای متعادل، این هر سه راهبرد را به کار میگیرند و برحسب عوامل بیرونی و درونی، تمرکز خود را از یکی به دیگری برمیگردانند. اکنون سوال این است که پس چه چیزی این راهبردهای انطباقی را روانرنجورانه میسازند؟ پاسخ هورنای این است: به کارگیری بیش از حدّ یک یا بیشتر از این روشهای بین فردی.
وی در کتاب معروف خود به نام خودکاوی که در سال 1942 نوشته است، 10 نیاز روانرنجورانه را به شرح زیر فهرست کرده است:
1- نیاز روانرنجورانه به تأیید و پذیرش
این نیازها شامل تمایل به دوست داشته شدن، خوشحال کردن دیگران و بر آورده ساختن انتظارات دیگران است. افرادی که این نوع نیاز را دارند در مقابل انتقاد یا نفیشدن فوقالعاده حساسند و از خشم یا دشمنی دیگران میترسند.
2- نیاز روانرنجورانه به شریک زندگی که همه مسئولیتها را به عهده گیرد
این متضمن نیاز به متمرکز شدن بر روی یک شریک زندگی است. افرادی که این نوع نیاز را دارند از ترس شدیدی نسبت به رانده شدن از سوی شریک زندگیشان رنج میبرند. این افراد معمولاً اهمیت اغراقآمیزی به عشق میدهند و معقتدند که داشتن یک شریک زندگی، تمام مشکلات زندگی را حل خواهد کرد.
-3نیاز روانرنجورانه به محدود کردن زندگی در یک حاشیه باریک
افرادی که این نیاز را دارند ترجیح میدهند دور از انظار و بدون جلب توجه کردن باقی بمانند. آنها آدمهای کم توقعی هستند و زندگیشان محتوای اندکی دارد. آنها از آرزوهای مادّی اجتناب میکنند و معمولاً بر نیازهای شخصی خود سرپوش میگذارند و استعداد و توانائیهای خود را دست کم میگیرند.
4- نیاز روانرنجورانه به قدرت
افرادی که این نیاز را دارند در جستجوی به دست آوردن قدرت برای حفظ خود هستند. آنها معمولاً ستایشگر قدرت و بیزار از ضعف هستند و دیگران را تحت تسلط خود میگیرند. این افراد از محدودیتهای شخصی، درماندگی، ناتوانی و شرایط غیرقابل کنترل میترسند.
5- نیاز روانرنجورانه به بهرهکشی از دیگران
این افراد به دیگران از چشم این که چه استفادهای میتوانند برسانند نگاه میکنند. افرادی که این نوع نیاز را دارند معمولاً به خاطر توانایی در بهرهکشی از دیگران به خود میبالند و غالباً بر روی استفاده از دیگران برای دستیابی به هدفهای خود، از جمله قدرت، پول یا رابطه جنسی، تمرکز میکنند.
6- نیاز روانرنجورانه به شهرت و اعتبار
افرادی که این نوع نیاز را دارند، برای خودشان بر حسب میزان شناخت و تحسین اجتماعی ارزش قائلند. دستاوردهای مادّی، ویژگیهای شخصیتی، دستاوردهای حرفهای و چیزهای مورد علاقه بر پایه ارزشی که از نظر شهرت و اعتبار شخصی دارند مورد ارزیابی قرار میگیرند. این گونه افراد معمولاً از شرمندگی اجتماعی و از دست دادن موقعیت اجتماعی میترسند.
7- نیاز روانرنجورانه به تحسین شخصی
افرادی که این نوع نیاز را دارند، آدمهایی خود شیفته و دارای تصورّی مبالغهآمیز از خود هستند. آنها میخواهند که براساس تصورّی که از خود دارند و نه آنچه که واقعاً هستند، مورد تحسین قرار گیرند.
8-نیاز روانرنجورانه به دستاوردهای شخصی
بر طبق نظر خانم هورنای، مردم در نتیجه احساس ناامنی، خود را برای به دست آوردن چیزهای بیشتر و بیشتر، تحت فشار قرار میدهند. این گونه افراد از شکست میترسند و یک نیاز دائمی برای به دست آوردن موفقیت بیش از دیگران، در خود حس می کنند.
9-نیاز روانرنجورانه به استقلال و خودکفایی
این افراد ذهنیت «انزواطلبی» دارند و به منظور اجتناب از وابسته شدن به دیگران، بین خود و سایر مردم فاصله ایجاد میکنند.
10- نیاز روانرنجورانه به کامل بودن و بینقصی
این افراد دائماً برای نشان دادن این که بیعیب و نقص هستند تلاش میکنند. یک ویژگی عمومی این نیاز روانرنجورانه، کنکاش و جستجو برای یافتن عیبهای شخصی به منظور تغییر و اصلاح سریع آنهاست.
زندگی نبرد است جرات حضور در آن را داشته باشید