نوروفیدبک چیست؟
نوروفیدبک نوعی پسخوراند عصبی امواج مغزی است . در نوروفیدبک افراد آموزش میبینند که آهنگ و فرکانس های نابهنجار امواج مغزی را به آهنگ و فرکانس های بهنجار و به دنبال آن حالت های روانشناختی نابهنجار را به بهنجار تبدیل کنند.
در نوروفیدبک هدف اصلی بالا بردن آگاهی شخص نسبت به آنچه در بدن و مغزش اتفاق می افتد و افزایش قدرت کنترل ارادی بر آنهاست. در واقع نوروفیدبک همانند آیینه ایی است که کم و کاستی های مغز را به خودش نشان میدهد.
آیا روش نوروفیدبک روشی علمی است؟
در گذشته ها چنین تصور میشد که فرایندهای فیزیولوژیایی تحت کنترل دستگاه عصبی خودمختار مثل ضربان قلب و فشارخون،فرایندهای خودمختاری هستند که نمیتوان بر آنها کنترل ارادی داشت،اما آزمایشهایی که در سال 1960 صورت گرفت نشان داد که، آدمیان میتوانند یاد بگیرندکه کارکردهای فیزیولوژیایی بدن را تغییر دهند.
هم چنین در طی سی سال گذشته فعالیت های علمی متعددی به منظور کشف ظرفیت ذهن در تاثیر بر بدن و شناخت راههایی که ذهن بر بدن و عملکردهای آن تاثیر میگذارد و از آنها تاثیر میپذیرد ،از جمله درباره ی ارتباط مغز و روان،انجام شده اند. در این راستا در حوزه ی درمانگری اختلال های روانشناختی نشان داده شده است که ایجاد نوسان و تغییر بهینه در آهنگ و فرکانس امواج مغزی، با استفاده از نوروفیدبک و بیوفیدبک میتواند تغییرات بهینه ای در حالت های روانشناختی افراد ایجاد کند.
مزیت های نوروفیدبک :
1. نداشتن عوارض جانبی و اثرات سوء برخی داروها
2. داشتن اثرات درمانی پایدار
3. تعمیم به موقعیت های جدید : هدف نوروفیدبک آموزش خودتنظیمی به مغز است و سعی دارد به آن یاد دهد که چگونه خود را تنظیم کند . در نتیجه پس از درمان با نوروفیدبک مغز با مواجهه با مشکلات جدید و خارج شدن از نظم خود، نیازمند ماده دارویی جدید نمیباشد ، چراکه میتواند از طریق فرآیندهای خودتنظیمی نظم جدید خود را به دست آورد.
4. تثبیت عملکرد سراسری مغز با افزایش توانایی مغز در تولید امواج مغزی مختلف در محدوده صحیح
[b]بیماری های قابل درمان با نوروفیدبک:
بیش فعالی / کمبود توجه ADHD
اضطراب Anxiety
دردهای مزمن و سردردهای میگرنی
افسردگی Deppression
اختلال وسواس فکری عملی OCD
اختلالات خواب
اختلالات یادگیری
حملات هراس Panic
فوبی ها Phobias
سوء مصرف مواد
اختلال استرس پس از سانحه PTSD
صرع ، ضربه ی سر و سکته مغزی
نوروفیدبک چیست ؟
در نوروفیدبک سنسورهایی كه الكترود نامیده میشوند بر روی پوست سر بیمار قرار میگیرند. این سنسورها فعالیت الکتریکی مغز فرد را ثبت و در غالب امواج مغزی (در اغلب موارد به شکل شبیهسازی شده در قالب یک بازی کامپیوتری یا فیلم ویدئویی) به او نشان میدهند. در این حالت پخش فیلم یا هدایت بازی کامپیوتری بدون استفاده از دست و تنها با امواج مغزی شخص انجام میشود.
به این شکل فرد با دیدن پیشرفت یا توقف بازی و گرفتن پاداش یا از دست دادن امتیاز و یا تغییراتی که در صدا یا پخش فیلم به وجود میآید، پی به شرایط مطلوب یا نامطلوب امواج مغزی خود برده و سعی میکند تا با هدایت بازی یا فیلم، وضعیت تولید امواج مغزی خود را اصلاح کند (مثلاً اگر قرار است فرد موج آلفای خود را کاهش دهد بازی در صورتی پیش میرود که موج آلفا از یک حد مشخص شدهای کمتر باشد).
نوروفیدبک در واقع یک فرایند آموزشی است که در آن مغز خودتنظیمی را فرا میگیرد. در طول آموزش، فعالیت مغز توسط اداره هشیار و ناهشیار توجه كنترل میشود. یادگیری هشیارانه زمانی اتفاق میافتد كه فرد در مییابد كه چطور سیگنال فیدبك به توجه و وضعیت ذهنی او ارتباط پیدا میكند.
قسمت عمده یادگیری در سطح ناهشیار اتفاق میافتد، جائیكه مغز تدریجاً میتواند بصورت مستقیم و خودكار سیگنال فیدبك را كنترل كند. مهارتهای جدید كه بصورت آگاهانه و نا آگاهانه بدست آمدهاند در طول آموزش درونی میشوند و بطور خودكار به فعالیتهای روزانه فرد منتقل میشوند. این کار درست مانند یادگرفتن رانندگی است. همانطور که رانندگی پس از یادگیری کامل به صورت یک سری اعمال خودکار در میآید و هیچگاه فراموش نمیگردد، مهارتهایی نیز که مغز در طی آموزش نوروفیدبک فرا میگیرد ماندگار خواهند بود.
بنابراین نوروفیدبک به مغز کمک میکند تا یاد بگیرد که چطور خودش را تنظیم و نواقص عملکردی خود را برطرف نماید. لذا هیچگونه دستکاری یا مداخله ماده خارجی وجود ندارد که بخواهد عوارض جانبی داشته باشد یا وابستگی ایجاد کند. با نوروفیدبک ما تنها مهارتهای جدیدی را فرا میگیریم، مهارتهایی که ما و مغزمان را بیش از پیش توانمند میسازد.
نوروفیدبک از نوروپلاستیسیتی کمک میگیرد.
از دید روانشناسی، چنین به نظر میرسد كه آموزش و تمرین تمركز، فرایندهای ارتباط، رشد و بلوغ عصبشناختی در مغز را تحریك و افزایش میدهد. این وقتی اتفاق میافتد كه نورونها طی آموزش به ایجاد ارتباطات سیناپسی (ارتباط بین نورونی) جدید وادار شده و باعث بهبود عملكرد مغز در مناطق خاص میشوند. همچنین شواهدی وجود دارد كه بین فعالیت موج آلفا و جریان خون مغز ارتباط مستقیمی وجود دارد.
به عبارت دیگر وقتی فرد موفق میشود كه برای مدتی وضعیت افزایش موج آلفا را حفظ كند، مغز وی خون بیشتر و در نتیجه اكسیژن و غذای بیشتری دریافت میكند. این مسئله سبب میشود كه نورونهای آسیب دیده به بازتولید و بهبود هدایت سیگنالهای الكتریكی خود بپردازند.
توانایی سلولهای عصبی به ایجاد ارتباطات سیناپسی و مسیرهای جدید در مغز، نوروپلاستیسیتی نام دارد. یك مثال برای این حالت وقتی است كه منطقه جدیدی در مغز كاركردهای یك منطقه دیگر را به عهده میگیرد. به این ترتیب در طی آموزش نوروفیدبك، نورپلاستیستی وارد عمل میشود.
کاربردهای درمانی نوروفیدبک:
-بیشفعالی/كمبود توجه (AD/HD): بیش از هر زمان دیگری، برای درمان AD/HD از نوروفیدبك استفاده شده است. 85-80% کودکان مبتلا به AD/HD به وسیله نوروفیدبك بهبودی كامل مییابند.
- اضطراب (Anxiety): بسیاری از متخصصان، بكارگیری نوروفیدبك به منظور درمان اضطراب را یكی از عمدهترین موارد و زمینههای استفاده از نوروفیدبك میدانند. اكثر آنها معتقدند اضطراب یكی از اولین مواردی بود كه به نوروفیدبك پاسخ داد. نتایج پژوهشی نشان میدهد كه در حدود 90-80% از بیماران اضطرابی با این روش بهبود یافتهاند.
- ناتوانی یادگیری (Learning Disability)، این اختلالات در سنین دبستان شایع هستند. در درمان این اختلالات، نوروفیدبك تحول بزرگی ایجاد كرده است. در این مورد نوروفیدبك به تنهایی پاسخگوست و نیازی به درمان مكمل ندارد. معمولاً با كامل كردن یك دوره درمانی بهبودی ثابتی حاصل میشود.
- اختلالات خواب: اولین تغییراتی كه مراجعین عموماً بعد از شروع درمان با نوروفیدبك مشاهده میكنند، تغییر و تنظیم خوابشان است. بنابراین میتوان از نوروفیدبك در درمان اختلالات خواب نیز استفاده كرد.
- صرع، آسیب مغزی و سكته مغزی: در انواع صرع و در مواردی كه داروها مؤثر نبودهاند و بیماری بسیار مزمن و غیرقابل كنترل بوده است نوروفیدبك در درمان 70 تا 90% بیماران موفق بوده است.
- آسیب مغزی : نوروفیدبک سبب بهبود مشکلات ناشی از آسیب و سکته مغزی میشود. از آنجمله میتوان به بهبود در حافظه، سردرد، گیجی و حواسپرتی، سرگیجه، مشکلات تمرکزی، اضطراب، افسردگی، تغییرات خلقی، اختلالات خواب، تحریكپذیری، مشكلات ادراك بینایی و دیسلكسی اشاره کرد.
-دردهای مزمن و سردردهای میگرنی: درمانگران و پزشكانی كه از نوروفیدبك برای درمان دردهای مزمن و سردردهای میگرنی استفاده كردهاند، اعلام كردند كه وقوع و شدت حملات میگرن در اكثر موارد با استفاده از این روش كاهش مییابد و حتی از بین میرود.
- افسردگی: در مورد بیماران مبتلا به افسردگی اساسی كه هیچ درمانی برای آنها كارساز نبوده، نوروفیدبك در اغلب موارد بهبوددهنده بوده است.
- سوءمصرف مواد: مطالعات نشان داده است كه در مقایسه با درمانهای موجود برای ترك اعتیاد، درمان با نوروفیدبك از بسیاری از روشهای دیگر موفقتر بوده است. علاوه براین، درمان با این روش وسوسه و ولع فرد را كاهش میدهد و در درازمدت احتمال عود و بازگشت را پایین میآورد.
جلسات درمان با نوروفیدبك:
ابتدا شرح حالی از مراجع گرفته میشود. سپس او روی صندلی مخصوص و راحتی مینشیند. 2 الكترود به گوشهای مراجع و یك الكترود به سر او، در جای مناسب متصل میشود (بنا به تشخیص درمانگر). سپس از بیمار خواسته میشود تا كاملاً آرام باشد و به صفحه كامپیوتری كه در مقابلش قرار دارد نگاه كند.
درمانگر برنامه خاصی برای بیمار در نظر گرفته است كه متناسب با مشكل اوست. (این برنامهها شبیه بازی كامپیوتری هستند). بیمار كار خاصی انجام نمیدهد بلكه مغز اوست كه همه كارها را انجام میدهد. پس از چندین جلسه تمرین و تكرار، مغز تكالیف را میآموزد و خود را با آنها تطبیق میدهد. در پایان جلسه الكترودها از بیمار جدا میشود و تكالیفی برای انجام در منزل به او داده میشود.
به منظور هرچه بهتر بودن نتایج حاصل از درمان و پایداری بیشتر اثرات درمانی، تعداد جلسات باید به حدی باشد كه درمان تكمیل شود. مدت معمول جلسات 45 دقیقه است، ممكن است در برخی موارد كمی طولانیتر یا كوتاهتر باشد. حداقل 2 تا 3 جلسه در هفته توصیه میشود. اما برگزاری 3 تا 4 جلسه در هفته باعث تسهیل درمان میشود. برای قطع درمان باید به تدریج فاصله جلسات را زیاد كرد.
ابتدا دو هفته یكبار و در صورتی كه بهبودی ادامه پیدا كرد ماهی یك بار. اگر به محض از بین رفتن علائم و نشانههای بیماری، درمان را قطع كنیم، ممكن است پس از گذشت مدتی مثلاً 3 ماه یا 9 ماه تمامی نشانههای بیماری برگردند. در اینجاست كه تصور میكنیم نوروفیدبك بیتأثیر بوده است. اما باید بدانیم نوروفیدبك در حقیقت نوعی یادگیری است و كاملاً واضح است كه هرچه تكرار و تمرین بیشتر باشد، یادگیری نیز بهتر و بیشتر خواهد بود و آموختهها دیرتر از بین میروند.
تا به امروز هیچ اثر منفی از نوروفیدبك گزارش نشده است، بلكه تمام اثراتی كه داشته مثبت بوده است. بدترین حالت این است كه نوروفیدبك نتواند تغییری در علائم بیماری به وجود آورد.
همزمان كردن مصرف دارو با نوروفیدبك نه تنها عوارض بدی ندارد، بلكه باعث میشود تأثیر داروها بیشتر شود و پس از مدتی داروها قطع شوند.
مزیتهای درمان تكنولوژیك نسبت به دارو درمانی
1. نداشتن عوارض جانبی و اثرات سوء برخی داروها (از جمله اثرات سوء داروها کاهش انعطافپذیری مغز است).
2. داشتن اثرات درمانی پایدار .
3. بهبود بیماری در مواردیکه دارودرمانی تنها علائم را موقتا? از بین میبرد، مانند AD/HD، وسواسهای شدید، افسردهخویی و ... .
4. تنظیم کل فعالیتهای مغز.
در حقیقت داروها به عنوان یك ماده خارجی سعی در تنظیم فعالیتهای مغز دارند. بنابراین با قطع آنها، نظم ایجاد شده در مغز نیز از بین میرود و مغز مجدداً برای اینكه تنظیم خود را به دست آورد نیازمند داروست. این مسئله به عنوان اثر تنظیمی داروها شناخته میشود در حالیكه هدف نوروفیدبك آموزش خودتنظیمی به مغز است و سعی دارد به مغز یاد دهد كه چگونه خود را تنظیم كند.
در نتیجه پس از درمان با نوروفیدبك، مغز با مواجهه با مشكلات جدید و خارج شدن از نظم خود، نیازمند ماده دارویی خارجی نمیباشد چرا كه میتواند از طریق فرایند خودتنظیمی، نظم جدید خود را بدست آورد.
«در واقع در دارودرمانی به مغز ماهی دادهایم، درحالیكه در نوروفیدبك ماهیگیری یاد دادهایم.»
فواید دیگر نوروفیدبك
از آنجا که نوروفیدبک به تنظیم کارکرد مغز میپردازد، لذا در ارتقاء توانمندی ها و مهارت های مختلف ذهنی و شناختی مانند بهینه سازی تصمیم گیری، افزایش خلاقیت، تقویت حافظه، افزایش تمرکز، کاهش استرس و اضطراب، افزایش هماهنگی جسم و بدن (بویژه در ورزشکاران)، افزایش توانمندیهای هنری از جمله در موسیقی و ... تأثیر فوقالعادهای دارد. امروزه بسیاری از شرکتها و سازمانهای معتبر جهانی از جمله ناسا(سازمان علوم فضایی آمریکا) از این روش و سایر روشهای مبتنی بر بیوفیدبک، به منظور بهینهسازی عملکرد پرسنل خود استفاده میکنند.
تاریخچه نوروفیدبك
همه چیز در سالهای دهه 1960 شروع شد. دكتر باری استرمان Barry Sterman، محقق دانشگاه UCLA كالیفرنیا، مشغول به انجام تحقیقاتی درباره فعالیت عصبشناختی مرتبط با خواب بود كه در خلال آن موفق به كشف امواج 14 هرتز در EEG مغز گربههای مورد آزمایش گردید.
این امواج با كاهش تنش عضلانی در گربهها ارتباط داشتند و بعدها نام SMR به خود گرفتند. دكتر استرمان و گروهش به تحقیقات خود ادامه دادند تا ببینند كه آیا گربهها در ازای دریافت پاداش (شیر)، تولید امواج SMR در مغز خود را افزایش میدهند یا خیر؟ پاسخ مثبت و نتیجه رضایتبخش بود. به دنبال آن دكتر استرمان هدایت تحقیقاتی برای NASA را برعهده گرفت كه در آن به ارزیابی سمی بودن سوخت موشك پرداخت (افرادی كه در معرض سوخت قرار میگرفتند دچار حالات استفراغ، سردرد، افزایش دم و بازدم (هواگیری)، توهم و تشنج میشدند).
دكتر استرمان گربهها را در معرض مقدار زیادی سوخت قرار داد و در آنها حالات استفراغ، سر و صدا، افزایش هواگیری، بزاقآوری، حملات تشنجی و مرگ را به دنبال هم مشاهده كرد. اما یك گروه از گربهها واكنش دیگری نشان دادند كه باعث تعجب گروه تحقیق شد. آنها توانستند وقوع حملات را در دوز بیشتری نسبت به دوز قابل تحمل برای گربههای دیگر متوقف كنند.
گروه با مراجعه به سوابق گربهها دریافتند كه این گروه از گربهها پیش از این طی مطالعه خواب، تحت آموزش SMR قرار گرفته بودند. دكتر استرمان تحقیقات خود را روی انسان و در مورد بیماران مبتلا به صرع ادامه داد. او تاكنون مقالات زیادی درباره استفاده از نوروفیدبك نوشته است.
تا به امروز هیچ اثر منفی از نوروفیدبك گزارش نشده است، بلكه تمام اثراتی كه داشته مثبت بوده است. بدترین حالت این است كه نوروفیدبك نتواند تغییری در علائم بیماری به وجود آورد.
همزمان كردن مصرف دارو با نوروفیدبك نه تنها عوارض بدی ندارد، بلكه باعث میشود تأثیر داروها بیشتر شود و پس از مدتی داروها قطع شوند.
سكته مغزی اغلب نارساییهایی را در عملكرد مغزی به دنبال خود دارد. نوروفیدبك علاوه بر كمك به بهبود نقائصی كه از سكته ناشی میشود، در برطرف كردن مشكلات ثانویهای كه پدید میآید مانند اضطراب، افسردگی، تحریكپذیری، كسالت و... هم مفید است. نوروفیدبك باعث دستیابی به بازیابی بلندمدت كاركرد مغز میشود.
بسیاری پیامدهای ناشی از سكته در محل آسیب به وجود نمیآیند و شبیه به پیامدهای ذكر شده در مورد MTBI هستند: مشكلات خواب، تحریكپذیری، تغییرات خلقی و افسردگی.
این موارد خیلی زود به نوروفیدبك جواب میدهند بعضی نقائص خاص كه مربوط به سكته میشوند مانند راه رفتن، گفتار و ضعف یك طرف بدن، زمان بیشتری برای بازیابی میبرند و حتی ممكن است بهبودی بطور كامل بدست نیاید. گاهی لازم است فرایند آموزش بطور بلندمدت ادامه پیدا كند تا مغز بتواند به مرور قابلیتهای قبلی خود را بازیابد.
عملكرد بهینه
نوروتراپی اهداف مختلفی دارد:
-تثبیت عملكرد سراسری مغز با افزایش توانایی مغز در تولید امواج مغزی مختلف در محدوده صحیح .
- بهبود توانایی مغز برای تغییر نرم و راحت از یك حالت ذهنی به حالت دیگر و حفظ آن حالت به اندازه نیاز.
- بهبود كاركرد مغز در نواحی خاص مرتبط با مشكلاتی كه فرد در آن زمان تجربه میكند.
سالهاست كه ورزشكاران، هنرمندان، مدیران و افراد نظامی، از نوروفیدبك برای دستیابی به بالاترین سطوح عملكرد درمانی استفاده میكنند. پروتكلهای آموزشی، برانگیختگی فیزیولوژیكی، تمركز و توجه، تعادل نیمكرههای مغزی، آرمیدگی و كاركرد اجرایی را تحت تأثیر و آموزش قرار میدهند. نوروفیدبك یك تكنیك یادگیری و وسیله آموزشی است. مراجع از تغییراتی كه طی آموزش بوجود آمده آگاه میشود و قادر خواهد بود تا روند پیشرفت خود را در جهت رسیدن به قابلیتهای بالاتر مورد ارزیابی و بررسی قرار دهد.
نوروفیدبک نوعی پسخوراند عصبی امواج مغزی است . در نوروفیدبک افراد آموزش میبینند که آهنگ و فرکانس های نابهنجار امواج مغزی را به آهنگ و فرکانس های بهنجار و به دنبال آن حالت های روانشناختی نابهنجار را به بهنجار تبدیل کنند.
در نوروفیدبک هدف اصلی بالا بردن آگاهی شخص نسبت به آنچه در بدن و مغزش اتفاق می افتد و افزایش قدرت کنترل ارادی بر آنهاست. در واقع نوروفیدبک همانند آیینه ایی است که کم و کاستی های مغز را به خودش نشان میدهد.
آیا روش نوروفیدبک روشی علمی است؟
در گذشته ها چنین تصور میشد که فرایندهای فیزیولوژیایی تحت کنترل دستگاه عصبی خودمختار مثل ضربان قلب و فشارخون،فرایندهای خودمختاری هستند که نمیتوان بر آنها کنترل ارادی داشت،اما آزمایشهایی که در سال 1960 صورت گرفت نشان داد که، آدمیان میتوانند یاد بگیرندکه کارکردهای فیزیولوژیایی بدن را تغییر دهند.
هم چنین در طی سی سال گذشته فعالیت های علمی متعددی به منظور کشف ظرفیت ذهن در تاثیر بر بدن و شناخت راههایی که ذهن بر بدن و عملکردهای آن تاثیر میگذارد و از آنها تاثیر میپذیرد ،از جمله درباره ی ارتباط مغز و روان،انجام شده اند. در این راستا در حوزه ی درمانگری اختلال های روانشناختی نشان داده شده است که ایجاد نوسان و تغییر بهینه در آهنگ و فرکانس امواج مغزی، با استفاده از نوروفیدبک و بیوفیدبک میتواند تغییرات بهینه ای در حالت های روانشناختی افراد ایجاد کند.
مزیت های نوروفیدبک :
1. نداشتن عوارض جانبی و اثرات سوء برخی داروها
2. داشتن اثرات درمانی پایدار
3. تعمیم به موقعیت های جدید : هدف نوروفیدبک آموزش خودتنظیمی به مغز است و سعی دارد به آن یاد دهد که چگونه خود را تنظیم کند . در نتیجه پس از درمان با نوروفیدبک مغز با مواجهه با مشکلات جدید و خارج شدن از نظم خود، نیازمند ماده دارویی جدید نمیباشد ، چراکه میتواند از طریق فرآیندهای خودتنظیمی نظم جدید خود را به دست آورد.
4. تثبیت عملکرد سراسری مغز با افزایش توانایی مغز در تولید امواج مغزی مختلف در محدوده صحیح
[b]بیماری های قابل درمان با نوروفیدبک:
بیش فعالی / کمبود توجه ADHD
اضطراب Anxiety
دردهای مزمن و سردردهای میگرنی
افسردگی Deppression
اختلال وسواس فکری عملی OCD
اختلالات خواب
اختلالات یادگیری
حملات هراس Panic
فوبی ها Phobias
سوء مصرف مواد
اختلال استرس پس از سانحه PTSD
صرع ، ضربه ی سر و سکته مغزی
نوروفیدبک چیست ؟
در نوروفیدبک سنسورهایی كه الكترود نامیده میشوند بر روی پوست سر بیمار قرار میگیرند. این سنسورها فعالیت الکتریکی مغز فرد را ثبت و در غالب امواج مغزی (در اغلب موارد به شکل شبیهسازی شده در قالب یک بازی کامپیوتری یا فیلم ویدئویی) به او نشان میدهند. در این حالت پخش فیلم یا هدایت بازی کامپیوتری بدون استفاده از دست و تنها با امواج مغزی شخص انجام میشود.
به این شکل فرد با دیدن پیشرفت یا توقف بازی و گرفتن پاداش یا از دست دادن امتیاز و یا تغییراتی که در صدا یا پخش فیلم به وجود میآید، پی به شرایط مطلوب یا نامطلوب امواج مغزی خود برده و سعی میکند تا با هدایت بازی یا فیلم، وضعیت تولید امواج مغزی خود را اصلاح کند (مثلاً اگر قرار است فرد موج آلفای خود را کاهش دهد بازی در صورتی پیش میرود که موج آلفا از یک حد مشخص شدهای کمتر باشد).
نوروفیدبک در واقع یک فرایند آموزشی است که در آن مغز خودتنظیمی را فرا میگیرد. در طول آموزش، فعالیت مغز توسط اداره هشیار و ناهشیار توجه كنترل میشود. یادگیری هشیارانه زمانی اتفاق میافتد كه فرد در مییابد كه چطور سیگنال فیدبك به توجه و وضعیت ذهنی او ارتباط پیدا میكند.
قسمت عمده یادگیری در سطح ناهشیار اتفاق میافتد، جائیكه مغز تدریجاً میتواند بصورت مستقیم و خودكار سیگنال فیدبك را كنترل كند. مهارتهای جدید كه بصورت آگاهانه و نا آگاهانه بدست آمدهاند در طول آموزش درونی میشوند و بطور خودكار به فعالیتهای روزانه فرد منتقل میشوند. این کار درست مانند یادگرفتن رانندگی است. همانطور که رانندگی پس از یادگیری کامل به صورت یک سری اعمال خودکار در میآید و هیچگاه فراموش نمیگردد، مهارتهایی نیز که مغز در طی آموزش نوروفیدبک فرا میگیرد ماندگار خواهند بود.
بنابراین نوروفیدبک به مغز کمک میکند تا یاد بگیرد که چطور خودش را تنظیم و نواقص عملکردی خود را برطرف نماید. لذا هیچگونه دستکاری یا مداخله ماده خارجی وجود ندارد که بخواهد عوارض جانبی داشته باشد یا وابستگی ایجاد کند. با نوروفیدبک ما تنها مهارتهای جدیدی را فرا میگیریم، مهارتهایی که ما و مغزمان را بیش از پیش توانمند میسازد.
نوروفیدبک از نوروپلاستیسیتی کمک میگیرد.
از دید روانشناسی، چنین به نظر میرسد كه آموزش و تمرین تمركز، فرایندهای ارتباط، رشد و بلوغ عصبشناختی در مغز را تحریك و افزایش میدهد. این وقتی اتفاق میافتد كه نورونها طی آموزش به ایجاد ارتباطات سیناپسی (ارتباط بین نورونی) جدید وادار شده و باعث بهبود عملكرد مغز در مناطق خاص میشوند. همچنین شواهدی وجود دارد كه بین فعالیت موج آلفا و جریان خون مغز ارتباط مستقیمی وجود دارد.
به عبارت دیگر وقتی فرد موفق میشود كه برای مدتی وضعیت افزایش موج آلفا را حفظ كند، مغز وی خون بیشتر و در نتیجه اكسیژن و غذای بیشتری دریافت میكند. این مسئله سبب میشود كه نورونهای آسیب دیده به بازتولید و بهبود هدایت سیگنالهای الكتریكی خود بپردازند.
توانایی سلولهای عصبی به ایجاد ارتباطات سیناپسی و مسیرهای جدید در مغز، نوروپلاستیسیتی نام دارد. یك مثال برای این حالت وقتی است كه منطقه جدیدی در مغز كاركردهای یك منطقه دیگر را به عهده میگیرد. به این ترتیب در طی آموزش نوروفیدبك، نورپلاستیستی وارد عمل میشود.
کاربردهای درمانی نوروفیدبک:
-بیشفعالی/كمبود توجه (AD/HD): بیش از هر زمان دیگری، برای درمان AD/HD از نوروفیدبك استفاده شده است. 85-80% کودکان مبتلا به AD/HD به وسیله نوروفیدبك بهبودی كامل مییابند.
- اضطراب (Anxiety): بسیاری از متخصصان، بكارگیری نوروفیدبك به منظور درمان اضطراب را یكی از عمدهترین موارد و زمینههای استفاده از نوروفیدبك میدانند. اكثر آنها معتقدند اضطراب یكی از اولین مواردی بود كه به نوروفیدبك پاسخ داد. نتایج پژوهشی نشان میدهد كه در حدود 90-80% از بیماران اضطرابی با این روش بهبود یافتهاند.
- ناتوانی یادگیری (Learning Disability)، این اختلالات در سنین دبستان شایع هستند. در درمان این اختلالات، نوروفیدبك تحول بزرگی ایجاد كرده است. در این مورد نوروفیدبك به تنهایی پاسخگوست و نیازی به درمان مكمل ندارد. معمولاً با كامل كردن یك دوره درمانی بهبودی ثابتی حاصل میشود.
- اختلالات خواب: اولین تغییراتی كه مراجعین عموماً بعد از شروع درمان با نوروفیدبك مشاهده میكنند، تغییر و تنظیم خوابشان است. بنابراین میتوان از نوروفیدبك در درمان اختلالات خواب نیز استفاده كرد.
- صرع، آسیب مغزی و سكته مغزی: در انواع صرع و در مواردی كه داروها مؤثر نبودهاند و بیماری بسیار مزمن و غیرقابل كنترل بوده است نوروفیدبك در درمان 70 تا 90% بیماران موفق بوده است.
- آسیب مغزی : نوروفیدبک سبب بهبود مشکلات ناشی از آسیب و سکته مغزی میشود. از آنجمله میتوان به بهبود در حافظه، سردرد، گیجی و حواسپرتی، سرگیجه، مشکلات تمرکزی، اضطراب، افسردگی، تغییرات خلقی، اختلالات خواب، تحریكپذیری، مشكلات ادراك بینایی و دیسلكسی اشاره کرد.
-دردهای مزمن و سردردهای میگرنی: درمانگران و پزشكانی كه از نوروفیدبك برای درمان دردهای مزمن و سردردهای میگرنی استفاده كردهاند، اعلام كردند كه وقوع و شدت حملات میگرن در اكثر موارد با استفاده از این روش كاهش مییابد و حتی از بین میرود.
- افسردگی: در مورد بیماران مبتلا به افسردگی اساسی كه هیچ درمانی برای آنها كارساز نبوده، نوروفیدبك در اغلب موارد بهبوددهنده بوده است.
- سوءمصرف مواد: مطالعات نشان داده است كه در مقایسه با درمانهای موجود برای ترك اعتیاد، درمان با نوروفیدبك از بسیاری از روشهای دیگر موفقتر بوده است. علاوه براین، درمان با این روش وسوسه و ولع فرد را كاهش میدهد و در درازمدت احتمال عود و بازگشت را پایین میآورد.
جلسات درمان با نوروفیدبك:
ابتدا شرح حالی از مراجع گرفته میشود. سپس او روی صندلی مخصوص و راحتی مینشیند. 2 الكترود به گوشهای مراجع و یك الكترود به سر او، در جای مناسب متصل میشود (بنا به تشخیص درمانگر). سپس از بیمار خواسته میشود تا كاملاً آرام باشد و به صفحه كامپیوتری كه در مقابلش قرار دارد نگاه كند.
درمانگر برنامه خاصی برای بیمار در نظر گرفته است كه متناسب با مشكل اوست. (این برنامهها شبیه بازی كامپیوتری هستند). بیمار كار خاصی انجام نمیدهد بلكه مغز اوست كه همه كارها را انجام میدهد. پس از چندین جلسه تمرین و تكرار، مغز تكالیف را میآموزد و خود را با آنها تطبیق میدهد. در پایان جلسه الكترودها از بیمار جدا میشود و تكالیفی برای انجام در منزل به او داده میشود.
به منظور هرچه بهتر بودن نتایج حاصل از درمان و پایداری بیشتر اثرات درمانی، تعداد جلسات باید به حدی باشد كه درمان تكمیل شود. مدت معمول جلسات 45 دقیقه است، ممكن است در برخی موارد كمی طولانیتر یا كوتاهتر باشد. حداقل 2 تا 3 جلسه در هفته توصیه میشود. اما برگزاری 3 تا 4 جلسه در هفته باعث تسهیل درمان میشود. برای قطع درمان باید به تدریج فاصله جلسات را زیاد كرد.
ابتدا دو هفته یكبار و در صورتی كه بهبودی ادامه پیدا كرد ماهی یك بار. اگر به محض از بین رفتن علائم و نشانههای بیماری، درمان را قطع كنیم، ممكن است پس از گذشت مدتی مثلاً 3 ماه یا 9 ماه تمامی نشانههای بیماری برگردند. در اینجاست كه تصور میكنیم نوروفیدبك بیتأثیر بوده است. اما باید بدانیم نوروفیدبك در حقیقت نوعی یادگیری است و كاملاً واضح است كه هرچه تكرار و تمرین بیشتر باشد، یادگیری نیز بهتر و بیشتر خواهد بود و آموختهها دیرتر از بین میروند.
تا به امروز هیچ اثر منفی از نوروفیدبك گزارش نشده است، بلكه تمام اثراتی كه داشته مثبت بوده است. بدترین حالت این است كه نوروفیدبك نتواند تغییری در علائم بیماری به وجود آورد.
همزمان كردن مصرف دارو با نوروفیدبك نه تنها عوارض بدی ندارد، بلكه باعث میشود تأثیر داروها بیشتر شود و پس از مدتی داروها قطع شوند.
مزیتهای درمان تكنولوژیك نسبت به دارو درمانی
1. نداشتن عوارض جانبی و اثرات سوء برخی داروها (از جمله اثرات سوء داروها کاهش انعطافپذیری مغز است).
2. داشتن اثرات درمانی پایدار .
3. بهبود بیماری در مواردیکه دارودرمانی تنها علائم را موقتا? از بین میبرد، مانند AD/HD، وسواسهای شدید، افسردهخویی و ... .
4. تنظیم کل فعالیتهای مغز.
در حقیقت داروها به عنوان یك ماده خارجی سعی در تنظیم فعالیتهای مغز دارند. بنابراین با قطع آنها، نظم ایجاد شده در مغز نیز از بین میرود و مغز مجدداً برای اینكه تنظیم خود را به دست آورد نیازمند داروست. این مسئله به عنوان اثر تنظیمی داروها شناخته میشود در حالیكه هدف نوروفیدبك آموزش خودتنظیمی به مغز است و سعی دارد به مغز یاد دهد كه چگونه خود را تنظیم كند.
در نتیجه پس از درمان با نوروفیدبك، مغز با مواجهه با مشكلات جدید و خارج شدن از نظم خود، نیازمند ماده دارویی خارجی نمیباشد چرا كه میتواند از طریق فرایند خودتنظیمی، نظم جدید خود را بدست آورد.
«در واقع در دارودرمانی به مغز ماهی دادهایم، درحالیكه در نوروفیدبك ماهیگیری یاد دادهایم.»
فواید دیگر نوروفیدبك
از آنجا که نوروفیدبک به تنظیم کارکرد مغز میپردازد، لذا در ارتقاء توانمندی ها و مهارت های مختلف ذهنی و شناختی مانند بهینه سازی تصمیم گیری، افزایش خلاقیت، تقویت حافظه، افزایش تمرکز، کاهش استرس و اضطراب، افزایش هماهنگی جسم و بدن (بویژه در ورزشکاران)، افزایش توانمندیهای هنری از جمله در موسیقی و ... تأثیر فوقالعادهای دارد. امروزه بسیاری از شرکتها و سازمانهای معتبر جهانی از جمله ناسا(سازمان علوم فضایی آمریکا) از این روش و سایر روشهای مبتنی بر بیوفیدبک، به منظور بهینهسازی عملکرد پرسنل خود استفاده میکنند.
تاریخچه نوروفیدبك
همه چیز در سالهای دهه 1960 شروع شد. دكتر باری استرمان Barry Sterman، محقق دانشگاه UCLA كالیفرنیا، مشغول به انجام تحقیقاتی درباره فعالیت عصبشناختی مرتبط با خواب بود كه در خلال آن موفق به كشف امواج 14 هرتز در EEG مغز گربههای مورد آزمایش گردید.
این امواج با كاهش تنش عضلانی در گربهها ارتباط داشتند و بعدها نام SMR به خود گرفتند. دكتر استرمان و گروهش به تحقیقات خود ادامه دادند تا ببینند كه آیا گربهها در ازای دریافت پاداش (شیر)، تولید امواج SMR در مغز خود را افزایش میدهند یا خیر؟ پاسخ مثبت و نتیجه رضایتبخش بود. به دنبال آن دكتر استرمان هدایت تحقیقاتی برای NASA را برعهده گرفت كه در آن به ارزیابی سمی بودن سوخت موشك پرداخت (افرادی كه در معرض سوخت قرار میگرفتند دچار حالات استفراغ، سردرد، افزایش دم و بازدم (هواگیری)، توهم و تشنج میشدند).
دكتر استرمان گربهها را در معرض مقدار زیادی سوخت قرار داد و در آنها حالات استفراغ، سر و صدا، افزایش هواگیری، بزاقآوری، حملات تشنجی و مرگ را به دنبال هم مشاهده كرد. اما یك گروه از گربهها واكنش دیگری نشان دادند كه باعث تعجب گروه تحقیق شد. آنها توانستند وقوع حملات را در دوز بیشتری نسبت به دوز قابل تحمل برای گربههای دیگر متوقف كنند.
گروه با مراجعه به سوابق گربهها دریافتند كه این گروه از گربهها پیش از این طی مطالعه خواب، تحت آموزش SMR قرار گرفته بودند. دكتر استرمان تحقیقات خود را روی انسان و در مورد بیماران مبتلا به صرع ادامه داد. او تاكنون مقالات زیادی درباره استفاده از نوروفیدبك نوشته است.
تا به امروز هیچ اثر منفی از نوروفیدبك گزارش نشده است، بلكه تمام اثراتی كه داشته مثبت بوده است. بدترین حالت این است كه نوروفیدبك نتواند تغییری در علائم بیماری به وجود آورد.
همزمان كردن مصرف دارو با نوروفیدبك نه تنها عوارض بدی ندارد، بلكه باعث میشود تأثیر داروها بیشتر شود و پس از مدتی داروها قطع شوند.
سكته مغزی اغلب نارساییهایی را در عملكرد مغزی به دنبال خود دارد. نوروفیدبك علاوه بر كمك به بهبود نقائصی كه از سكته ناشی میشود، در برطرف كردن مشكلات ثانویهای كه پدید میآید مانند اضطراب، افسردگی، تحریكپذیری، كسالت و... هم مفید است. نوروفیدبك باعث دستیابی به بازیابی بلندمدت كاركرد مغز میشود.
بسیاری پیامدهای ناشی از سكته در محل آسیب به وجود نمیآیند و شبیه به پیامدهای ذكر شده در مورد MTBI هستند: مشكلات خواب، تحریكپذیری، تغییرات خلقی و افسردگی.
این موارد خیلی زود به نوروفیدبك جواب میدهند بعضی نقائص خاص كه مربوط به سكته میشوند مانند راه رفتن، گفتار و ضعف یك طرف بدن، زمان بیشتری برای بازیابی میبرند و حتی ممكن است بهبودی بطور كامل بدست نیاید. گاهی لازم است فرایند آموزش بطور بلندمدت ادامه پیدا كند تا مغز بتواند به مرور قابلیتهای قبلی خود را بازیابد.
عملكرد بهینه
نوروتراپی اهداف مختلفی دارد:
-تثبیت عملكرد سراسری مغز با افزایش توانایی مغز در تولید امواج مغزی مختلف در محدوده صحیح .
- بهبود توانایی مغز برای تغییر نرم و راحت از یك حالت ذهنی به حالت دیگر و حفظ آن حالت به اندازه نیاز.
- بهبود كاركرد مغز در نواحی خاص مرتبط با مشكلاتی كه فرد در آن زمان تجربه میكند.
سالهاست كه ورزشكاران، هنرمندان، مدیران و افراد نظامی، از نوروفیدبك برای دستیابی به بالاترین سطوح عملكرد درمانی استفاده میكنند. پروتكلهای آموزشی، برانگیختگی فیزیولوژیكی، تمركز و توجه، تعادل نیمكرههای مغزی، آرمیدگی و كاركرد اجرایی را تحت تأثیر و آموزش قرار میدهند. نوروفیدبك یك تكنیك یادگیری و وسیله آموزشی است. مراجع از تغییراتی كه طی آموزش بوجود آمده آگاه میشود و قادر خواهد بود تا روند پیشرفت خود را در جهت رسیدن به قابلیتهای بالاتر مورد ارزیابی و بررسی قرار دهد.
" Ickle me, Pickle me, Tickle me. Too "