ارسالها: 507
موضوعها: 21
تاریخ عضویت: Jan 2012
تشکر های اهدا شده: 13384
تشکر های دریافت شده :13987 بار در 1982 پست
سال تشخيص بيماري : 1387
دكتر معالج : ..
داروي مورد استفاده :
محل سکونت : تهران
(2013/09/04, 09:53 PM)moon light نوشته است: خواب زمانی تاثیر مثبت میذاره که شخص از نظر فکری در آرامش باشه نه مثل ما که توی خواب همش چیزهای بد و آزاردهنده همراهمونه.با استرس اینکه فردا چی میشه آیا فردا که بیدارشم بازم بیمه دارومو میپردازه؟فردا که سرکار میرم نکنه رییسم بگه دیگه از شرایطت خسته شدم و ما رو بخیر و تو رو بسلامت!وهزاران فکر بد دیگه.من هنوزم که هنوزه خواب بمبارون زمان جنگ رو میبینم!باورتون میشه؟بنظرتون چند سال دیگه باید بگذزه تا استرس دارو وبیمه و .... از ذهنم بره بیرون؟
مهتاب جون فکر کردن به فردا رو بذار برا همون فردا . شب رو راااااحت بخواب . اون اتفاقی که فردا قرار باشه بیفته ، بهش فکر بکنی یا نکنی می افته دیگه . پس برا چی ادم براش وقته اضافه بذاره . مگه نه ؟
Peace begins with a smile
ارسالها: 266
موضوعها: 2
تاریخ عضویت: Aug 2012
تشکر های اهدا شده: 85
تشکر های دریافت شده :1041 بار در 338 پست
سال تشخيص بيماري : 85
دكتر معالج : مجدی نسب-صحرائیان-
داروي مورد استفاده :
محل سکونت : ایران-اهواز
مگه میشه به فردا فکرنکرد؟خب به فرض اینکه به اتفاقات فردا فکرنکنم،چه جور خاطرات بد و وحشتناک گذشته رو فراموش کنم.نمیدونین وقتی خواب جنگ رو میبینم چقد حالم بد میشه.پلاکام هوارتا میشن!!خب اینم از نعمتهای جنگه!
آخه میگن
جنگ نعمت است!
ارسالها: 242
موضوعها: 1
تاریخ عضویت: Nov 2011
تشکر های اهدا شده: 5428
تشکر های دریافت شده :1667 بار در 541 پست
سال تشخيص بيماري : 1380
دكتر معالج : دکتر نیک سرشت
داروي مورد استفاده : ریتوکسی ور - اکتوورکو
محل سکونت : شیراز
2013/09/06, 01:04 PM
(آخرین ویرایش در این ارسال: 2013/09/06, 02:01 PM، توسط برگ 7.)
فرزانه جون همون چند ساعتي که ميگى شبها مى خوابي فکر کنم با توجه به اينکه ادم پرخوابى نيستى برات کافيه. من ادم پرخوابي هستم يعنى 8ساعتو در شب مى خوابم ظهرا هم يک ونيم ساعتي. ولي امان از اون مواقعي که مثلا" دگزا بزنم که تازگيا خيلى اذيتم مي کنه. تپش قلب وگرفتگي قفسه سينه وافت فشارخون از يک طرف، افسردگي که برام درست مي کنه
باعث مى شه بد بخوابم که مجبور ميشم يه سرى از قرصهامو البته با
نظر دکتر زيادکنم و
:
: ديگه اشکال نداره ديگه!!
به جهان خرم ازآنم که جهان خرم از اوست/ عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
ارسالها: 67
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: May 2013
تشکر های اهدا شده: 330
تشکر های دریافت شده :476 بار در 72 پست
سال تشخيص بيماري : 1390
دكتر معالج : دکتر عبدالرضا ناصر مقدسی
داروي مورد استفاده : دانلوین - توسعه داروسازی دانش
محل سکونت : کرمان
2013/09/06, 07:39 PM
(آخرین ویرایش در این ارسال: 2013/09/06, 09:33 PM، توسط barzegar.)
آخی خیالم راحت شد حداقل واسه 18 ساعت خوابم از 24 ساعت میتونم دلیل منطقی بیارم
ارسالها: 256
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Dec 2011
تشکر های اهدا شده: 2381
تشکر های دریافت شده :8097 بار در 2601 پست
سال تشخيص بيماري : 1389
دكتر معالج : دکتر محمد یزدچی
داروي مورد استفاده : سینووکس - سیناژن
محل سکونت : تبریز
ارسالها: 67
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: May 2013
تشکر های اهدا شده: 330
تشکر های دریافت شده :476 بار در 72 پست
سال تشخيص بيماري : 1390
دكتر معالج : دکتر عبدالرضا ناصر مقدسی
داروي مورد استفاده : دانلوین - توسعه داروسازی دانش
محل سکونت : کرمان
2013/09/06, 07:51 PM
(آخرین ویرایش در این ارسال: 2013/09/06, 09:37 PM، توسط barzegar.)
زندگی ینی خواب
ارسالها: 71
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: May 2013
تشکر های اهدا شده: 5466
تشکر های دریافت شده :1847 بار در 361 پست
سال تشخيص بيماري : 1382
دكتر معالج : دکتر سید احسان محمدیانی نژاد
داروي مورد استفاده : بتافرون - Bayer Ag
محل سکونت : بهبهان
السلام علی الحسین
و علی علی بن الحسین
وعلی اولاد الحسین
و علی اصحاب الحسین
ارسالها: 110
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Apr 2013
تشکر های اهدا شده: 87
تشکر های دریافت شده :683 بار در 169 پست
سال تشخيص بيماري : 1392
دكتر معالج : دکتر محمدعلی صحراییان
داروي مورد استفاده : زیفرون - زیست دارو دانش
محل سکونت : تهران
همینطوره
یکی از دلایلی که من به ام اس دچار شدم همین کم خوابیها بود - البته یکی از دلایلش
فک کن 6:30 صبح که بیدار میشدم دخترم رو آماده مدرسه رفتن و خودم هم اداره
ساعت 6:30 گاهی 7 غروب میرسیدم خونه
با همه خستگیها میرفتم توی آشپزخونه برای تدارک شام و کارای عقب مونده روزای قبل و شستشو و جمع و جور و نظافت و ....
و همزمان رسیدگی به درس و مشق دخترک و دیکته و چک کردن مشقهاش و اکثرا کاردستی و کمک به نقاشی هاش و ...
تااااااااا وقت شام، بعد از شام هم دوباره توی آشپزخانه و بقیه کارا
ناگفته نمونه بابای خونه هم خیلی خیلی توی کارا کمک حالم بودند و هستند
میگفتم:
دخترک که میخوابید بعد هم بابای خونه به خواب میرفت
میشد ساعت 12 شب
تازه میرفتم سراغ کارای دانشگاهم طراحی و نوشتن ها و ...
تا حدود 4 یا 4:30 صبح
باور کنید به زور و خستگی، سینه خیز میرفتم یکی دو ساعتی بخوابم
که صبح دوباره پاشم برم سر کار
این روال روزها و شبهای من بود
در این میون سال گذشته پدر عزیزم رو از دست دادم
گریه ها و استرس ها و ناله ها و فکر ندیدن پدرم مزید بر علت شد
که این مغز خسته و نالان من بیشتر آسیب ببینه
- خستگی کار اداره - خستگی از خونه داری - خستگی از بچه داری و رسیدگی به کارای مدرسه اش - خستگی از فکر و خیال و استرس ها و غصه خوردنها و ...
فروردین امسال منو به ام اس مبتلا کرد
بارها پرسیده بودند
بزرگ شدی میخواهی چکاره شوی؟ ما هیچوقت نگفتیم "خوشبخت" بچه بودیم دیگر، عقل مان نمیرسید
ارسالها: 108
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: May 2013
تشکر های اهدا شده: 2373
تشکر های دریافت شده :1504 بار در 512 پست
سال تشخيص بيماري : بهمن 91
دكتر معالج : دکتر اصغر شریفی
داروي مورد استفاده :
محل سکونت :
خدای درهای باز، خدای درهای بسته، ما را از این آستانه بگذران.
ارسالها: 136
موضوعها: 2
تاریخ عضویت: Oct 2013
تشکر های اهدا شده: 1719
تشکر های دریافت شده :3225 بار در 856 پست
سال تشخيص بيماري : 1391
دكتر معالج : ...
داروي مورد استفاده : بتافرون
محل سکونت : همین دنیایی که همه ازش گله دارن ...
همدم عزیز
باز هم مثل همیشه عالی بود
مرسی
چترها را باید بست
زیر باران باید رفت
فکر را خاطره را زیر باران باید برد