2011/07/30, 07:49 PM
با یکی از بچه ها صحبت می کردم می گفت پزشکش گفته بارداری می تونه بیماریشو کاملا از بین ببره. برام عجیب بود و کنجکاو شدم بدونم چه جوری؟
که این مقاله رو پیدا کردم...
این چکیدش:
چكيده زمينه و هدف: بيماري مولتيپل اسكلروزيس(MS=Multiple sclerosis)، شايعترين بيماري دميليناتيو سيستم عصبي مركزي و علت شايع ناتواني در جوانان ميباشد. تفاوتهايي كه در سير بالينــي، انواع كلينيكي، پراكندگي جغرافيايي، پاسخدهي به درمان و شيوع جنسي بيماري ديده ميشود، دال بر وجود نقش عوامل مختلف و چندگانه در بروز اين بيماري ميباشد. يكي از فاكتورهاي مهم در سير بيماري MS، شيوع جنسي آن و تغييراتي است كه به موازات نوسانات هورمونهاي جنسي در شدت حملات و علايم بيماري ديده ميشود. تمامي اين شواهد بيانگر نقش احتمالي هورمونهاي جنسي در بيماري MS است. اين مطالعه به منظور ارزيابي اثرات درماني هورمونهاي جنسي در سير نوع عودكننده- بهبوديابنده MS و مقايسه آن با درمان معمول با اينترفرون صورت گرفت. روش بررسي: مطالعه به روش هم گروهي(Cohort) انجام شد. براي اين منظور، نهايتاً 39 بيمار زن كه بر اساس معيارهاي مك دونالد مبتلا به Relapsing/Remitting MS(RRMS) بودند، در مدت 32 ماه (از دي ماه 1380 تا مردادماه 1383) مورد مطالعه قرار گرفتند. بيماران در 4 گروه قابل تقسيم بودند: گروه A، شامل 11 بيمار كه اينترفرون و هورمون جنسي را به صورت توام مصرف ميكردند، گروه B، شامل 12 بيمار كه فقط اينترفرون مصرف ميكردند، گروه C، شامل 6 بيمار كه فقط هورمون جنسي مصرف ميكردند و گروه D(شاهد)، شامل 10 بيمار كه اينترفرون و هورمون جنسي مصرف نكردند. در ابتدا و انتهاي مطالعه، ميزان ناتواني بيماران بر اساس جدول EDSS(Expanded disability status scale)، تعداد حملات و متغيرهاي دموگرافيك در فرمهاي جمعآوري اطلاعات، ثبت و توسط نرمافزار آماري(version 11.5)SPSS آناليز گرديدنــد. در آناليــز دادههــا از شاخصهاي توصيفي و تستهاي K.S، Paired T Test، Kruskal-Wallis، Mann-Whitney U و Correlation استفاده شد. يافتهها: ميانگين سني بيماران 36/ 28 سال(36/8 SD=) بود كه 9 نفر، مجرد و 30 نفر، ازدواج كرده بودند. بيشترين و كمترين ميانگين تعداد حملات به ترتيب در گروههاي D(5/2 حمله) و A(36/1 حمله) ديده شد. درآناليز تحليلي نيز ارتباط آماري معنيداري بين تعداد حملات و دريافت هورمون جنسي بدست آمد(013/0 P=). همچنين نتايج، نشان دهنده وجود اختلاف آماري معنيدار بين EDSS قبل و بعد از درمان(000/0 P= ) و نيز بين تغييرات EDSS با مصرف هورمون جنسي (019/0 P=) بود. اين در حالي است كه درمان با اينترفرون فقط با تعداد حملات ارتباط آماري معنيداري داشت(033/0 P=) و با تغييرات EDSS ارتباطي نداشت(32/0 P=). نتيجهگيري: مطالعات مختلف، نتايج متناقضي را در مورد اثرات هورمون درماني بر سير بيماري MS نشان دادهاند. در صورتي كه نتايج مطالعه حاضر، مطرح كننده نقش هورمونهاي جنسي در بيماريMS است و ميتوان گفت برقراري سطح بالاي هورمونهاي جنسي بويژه استروژن(مانند زمان بارداري)، در كاهش حملات موثر است، ضمن آن كه تجويز همزمان هورمونهاي جنسي و اينترفرون ميتواند منجر به كاهش ميزان ناتواني و كاستن از تعداد حملات شود.
که این مقاله رو پیدا کردم...
این چکیدش:
چكيده زمينه و هدف: بيماري مولتيپل اسكلروزيس(MS=Multiple sclerosis)، شايعترين بيماري دميليناتيو سيستم عصبي مركزي و علت شايع ناتواني در جوانان ميباشد. تفاوتهايي كه در سير بالينــي، انواع كلينيكي، پراكندگي جغرافيايي، پاسخدهي به درمان و شيوع جنسي بيماري ديده ميشود، دال بر وجود نقش عوامل مختلف و چندگانه در بروز اين بيماري ميباشد. يكي از فاكتورهاي مهم در سير بيماري MS، شيوع جنسي آن و تغييراتي است كه به موازات نوسانات هورمونهاي جنسي در شدت حملات و علايم بيماري ديده ميشود. تمامي اين شواهد بيانگر نقش احتمالي هورمونهاي جنسي در بيماري MS است. اين مطالعه به منظور ارزيابي اثرات درماني هورمونهاي جنسي در سير نوع عودكننده- بهبوديابنده MS و مقايسه آن با درمان معمول با اينترفرون صورت گرفت. روش بررسي: مطالعه به روش هم گروهي(Cohort) انجام شد. براي اين منظور، نهايتاً 39 بيمار زن كه بر اساس معيارهاي مك دونالد مبتلا به Relapsing/Remitting MS(RRMS) بودند، در مدت 32 ماه (از دي ماه 1380 تا مردادماه 1383) مورد مطالعه قرار گرفتند. بيماران در 4 گروه قابل تقسيم بودند: گروه A، شامل 11 بيمار كه اينترفرون و هورمون جنسي را به صورت توام مصرف ميكردند، گروه B، شامل 12 بيمار كه فقط اينترفرون مصرف ميكردند، گروه C، شامل 6 بيمار كه فقط هورمون جنسي مصرف ميكردند و گروه D(شاهد)، شامل 10 بيمار كه اينترفرون و هورمون جنسي مصرف نكردند. در ابتدا و انتهاي مطالعه، ميزان ناتواني بيماران بر اساس جدول EDSS(Expanded disability status scale)، تعداد حملات و متغيرهاي دموگرافيك در فرمهاي جمعآوري اطلاعات، ثبت و توسط نرمافزار آماري(version 11.5)SPSS آناليز گرديدنــد. در آناليــز دادههــا از شاخصهاي توصيفي و تستهاي K.S، Paired T Test، Kruskal-Wallis، Mann-Whitney U و Correlation استفاده شد. يافتهها: ميانگين سني بيماران 36/ 28 سال(36/8 SD=) بود كه 9 نفر، مجرد و 30 نفر، ازدواج كرده بودند. بيشترين و كمترين ميانگين تعداد حملات به ترتيب در گروههاي D(5/2 حمله) و A(36/1 حمله) ديده شد. درآناليز تحليلي نيز ارتباط آماري معنيداري بين تعداد حملات و دريافت هورمون جنسي بدست آمد(013/0 P=). همچنين نتايج، نشان دهنده وجود اختلاف آماري معنيدار بين EDSS قبل و بعد از درمان(000/0 P= ) و نيز بين تغييرات EDSS با مصرف هورمون جنسي (019/0 P=) بود. اين در حالي است كه درمان با اينترفرون فقط با تعداد حملات ارتباط آماري معنيداري داشت(033/0 P=) و با تغييرات EDSS ارتباطي نداشت(32/0 P=). نتيجهگيري: مطالعات مختلف، نتايج متناقضي را در مورد اثرات هورمون درماني بر سير بيماري MS نشان دادهاند. در صورتي كه نتايج مطالعه حاضر، مطرح كننده نقش هورمونهاي جنسي در بيماريMS است و ميتوان گفت برقراري سطح بالاي هورمونهاي جنسي بويژه استروژن(مانند زمان بارداري)، در كاهش حملات موثر است، ضمن آن كه تجويز همزمان هورمونهاي جنسي و اينترفرون ميتواند منجر به كاهش ميزان ناتواني و كاستن از تعداد حملات شود.
بودیم و کسی پاس نمی داشت که هستیم
باشد که نباشیم و بدانند که بودیم
باشد که نباشیم و بدانند که بودیم