ارسالها: 88
موضوعها: 5
تاریخ عضویت: May 2012
تشکر های اهدا شده: 582
تشکر های دریافت شده :620 بار در 115 پست
سال تشخيص بيماري : 77
دكتر معالج : کریم نیکخواه
داروي مورد استفاده : بتافرون
محل سکونت : مشهد
2012/10/27, 11:23 AM
(آخرین ویرایش در این ارسال: 2013/10/10, 03:01 PM، توسط fireboud.)
دوستان همونطور که میدونید ام اس طیف بالایی از عوارض رو شامل میشه. بیشتر این عوارض و مشگلات بسیار
در میون ام اسی ها شایعست. و اکثرا اونا رو تجربه کردیم ولی بعضی از این عوارض نادرن. مثل حرکات غیر ارادی
عضلات همراه اسپاسم شدید که گاهی دربیشتر اعضا بدن اتفاق میافته و درد شدیدی که بعد این حملات در کل بدن پیش میاد
البته گفتم این عوارض نادره وبنظرم از استفاده مکرر و زیاد کرتون پیش میاد سال گذشته 10 گرم کرتون گرفتم ودر آخرین تزریق
این مسئله پیش اومد و تا دو ماه پیش از این حملات داشتم ولی خوبی عوارض ام اس اینه که با دارو مربوط به هر عارضه کنترل میشه
این مسئله رو گفتم نه اینکه نگرانتون کنم بلکه میخواستم بگم اگه خدای نکرده این مشگل پیش اومد خیلی مواظب باشید
چون گاهی این حرکات شدید و غیر معمول هستن مثل اسپاسم گردن وچرخش سرو یا حرکات ضربه ایی دست پس حتما دراین مواقع
دیگران رو در جریان بزارید تا مواظبتون باشن.
وعارضه جدیدی که چند هفته گرفتارش شدم اینه که وقتی میخوام از مثلا یک نیم پله که در بعضی مکانهای خونه وجود داره بالا و پائین برم
نمیتونم. نه اینکه مشگل بیحسی باشه بلکه انگار فرمان مغز به اعضا برای حرکات لازم دیر میرسه گاهی شاید 5 دقیقه باید بایستم
تا بتونم پامو بلند کنم یا اگه با عصا باشم دستمو بلند کنم و عصا رو جابجا کنم. خلاصه وای از این ام اس وعوارض رنگارنگش.....
« گوهر پاک بباید که شود قابل فیض »
« *پیوند قلبها مسافت نمی شناسد وقتی که خــدا عاقداست و مهرش حس قشنگ عشق و امید »
« Love is the medicine for any kind of pain »
تشکر شده توسط : | ghaside , arezooo82 , nahid , شفا یافته , رزمینا , ابراهیم , zenith , somaye_602000 , parisa2011 , najva , AVID2000 , rezami , farzaneh20 , hadisss , نازی ی , طلایه , barzegar , mari , zohrevand , یوسفی نازنین , برگ 7 , kaveh_plus , elhamtanha , free , sange sabor , glassheart |
|
ارسالها: 412
موضوعها: 43
تاریخ عضویت: Feb 2010
تشکر های اهدا شده: 2199
تشکر های دریافت شده :2712 بار در 492 پست
سال تشخيص بيماري : 73
دكتر معالج : ملکیان
داروي مورد استفاده :
محل سکونت : کرج
2012/10/27, 08:36 PM
(آخرین ویرایش در این ارسال: 2012/10/27, 09:01 PM، توسط شفا یافته.)
(2012/10/27, 11:23 AM)toktam* نوشته است: وعارضه جدیدی که چند هفته گرفتارش شدم اینه که وقتی میخوام از مثلا یک نیم پله که در بعضی مکانهای خونه وجود داره بالا و پائین برم
نمیتونم. نه اینکه مشگل بیحسی باشه بلکه انگار فرمان مغز به اعضا برای حرکات لازم دیر میرسه گاهی شاید 5 دقیقه باید بایستم
تا بتونم پامو بلند کنم یا اگه با عصا باشم دستمو بلند کنم و عصا رو جابجا کنم. خلاصه وای از این ام اس وعوارض رنگارنگش.....
یادش بخیـــــــــــــــــر
من هم اینها را تجربه کردم. یه دفعه انگار بنزین تموم میشد و باید کمی مکث میکردم تا دوباره حرکات را بتونم شروع کنم.
اما دوست عزیز نگران نباش. من خوب شدم. تو هم میتونی.
دیگران هم نگران نباشند چون قرار نیست همه این مشکلات را تجربه کنند. عوارض این بیماری به سادگی قابل پیشگیری هست. تغذیه تون را تغییر بدید.
من هم ام اس داشتم.
ارسالها: 897
موضوعها: 2
تاریخ عضویت: May 2012
تشکر های اهدا شده: 7875
تشکر های دریافت شده :13667 بار در 5785 پست
سال تشخيص بيماري : 1381
دكتر معالج : دکتر عبدالرضا ناصر مقدسی
داروي مورد استفاده : اسویمر - داروسازی اسوه
دالفیرا - نانوحیات دارو
محل سکونت : بویین زهرا
برای من هم یه مدته زیاد پیش میاد انگار پاهام قفل میشه
بیشتر تو استرس اینجوری میشه مثلا تو یه سالنی برم که چند نفر نشستن و حالا بعضیها هم نگام کنن البته استرس عملا بهم وارد نمیشه و دست و پامو گم نمیکنم نمیدونم چرا یدفعه پاهام قفل میکنه
تازه به طرفین هم اسپاسم میده
البته کم پیش اومده در حالت ایستاده ثابت و بی حرکت تعادلم رو از دست بدم ضمن اینکه تغییر تغذیه دادم اثرش دیر خودشو نشون میده ولی استفاده از تغذیه مناسب اثر خوبی داره
!.........The world is full of nice peaple, if u can't find one, Be One
دنيا پُر از آدم هاى خوبه ولى اگه نتونستى حتى يكى از اونها رو پيدا كنى، لااقل خودت خوب باش!.........
تشکر شده توسط : | zenith , شفا یافته , parisa2011 , toktam* , rezami , نازی ی , نسيم , barzegar , دربند , ostad2000 , برگ 7 , sange sabor , محسن ایزدان |
|
ارسالها: 88
موضوعها: 5
تاریخ عضویت: May 2012
تشکر های اهدا شده: 582
تشکر های دریافت شده :620 بار در 115 پست
سال تشخيص بيماري : 77
دكتر معالج : کریم نیکخواه
داروي مورد استفاده : بتافرون
محل سکونت : مشهد
دقیقا همینطوره راجب استرس میگم
یعنی لازم نیست عملا استرسی وارد بشه همینکه ذهن درگیر یه موضوعی بشه کافیه
مثلا موقعی که افراد خانواده در حال استراحت هستن موقع تردد از این نیم پله های کذایی چون میخوام سروصدا نکنم این عارضه بدتر میشه
یعنی بقول شما دیگه قفل قفل.حتما باید یکی بیاد دست رو پشتم بزاره بگه برو بالا تا بتونم برم
قبول این موضوع خیلی برام سخته که آدم اختیار دست و پای خودشو نداره وباید بفرمان دیگری حرکت کنه
حاضرم هر دردی رو تحمل کنم ولی عوارضی که منو وابسته دیگران میکنه خیلی رنجم میده...........
« گوهر پاک بباید که شود قابل فیض »
« *پیوند قلبها مسافت نمی شناسد وقتی که خــدا عاقداست و مهرش حس قشنگ عشق و امید »
« Love is the medicine for any kind of pain »
ارسالها: 88
موضوعها: 5
تاریخ عضویت: May 2012
تشکر های اهدا شده: 582
تشکر های دریافت شده :620 بار در 115 پست
سال تشخيص بيماري : 77
دكتر معالج : کریم نیکخواه
داروي مورد استفاده : بتافرون
محل سکونت : مشهد
ارسالها: 711
موضوعها: 2
تاریخ عضویت: Aug 2011
تشکر های اهدا شده: 4789
تشکر های دریافت شده :11908 بار در 4627 پست
سال تشخيص بيماري : 1387
دكتر معالج : -خدا
داروي مورد استفاده : سینوتک
محل سکونت : سرزمین خدا
دردوعالم جلال ما زهراست/رمزتغییرحال ما زهراست/عیدبافاطمیه می آیدذکرتحویل سال مازهراست
السلام علیک ایتهاالصدیقه الشهیده
ارسالها: 102
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Jul 2013
تشکر های اهدا شده: 155
تشکر های دریافت شده :325 بار در 132 پست
سال تشخيص بيماري : 87
دكتر معالج : رضا پزشکی
داروي مورد استفاده :
محل سکونت : اراک
2013/08/02, 10:56 AM
(آخرین ویرایش در این ارسال: 2013/08/02, 11:01 AM، توسط rezami.)
آره بچه ها منم 2 سال پیش گردنم خیلی تکون میخورد . بیشتر وقتیکه سرما بهش میخورد تکوناش بیشتر میشد . دیگه تا حدی رسید که یه چسب گردن بند میبستم تا تکون نخوره . آخه خیلی شدید بود . یکدفعه پرت میشد سمت چپ یا هر طرف دوست داشته باشه . خلاصه بعدش با کورتون و دارو درست شد . ولی گاهی سرما بهش میخوره یه تکون خفیف میخوره البته یک تکون .
یه خوبی که تو بیماری ام.اس هست اینه که هر چی به سرمون بیاد با یه دوره پالس تراپی بر طرف میشه میره
اگه این اتفاق برای شما هم رخ داد نگران نشید داداشتون همه این عوارضو به طور شدید داشته و بعدش خوب شده
ارسالها: 74
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Oct 2011
تشکر های اهدا شده: 211
تشکر های دریافت شده :334 بار در 101 پست
سال تشخيص بيماري : 1383
دكتر معالج : toofanian
داروي مورد استفاده :
محل سکونت : تهران
2013/08/02, 11:46 AM
(آخرین ویرایش در این ارسال: 2013/08/02, 01:20 PM، توسط مـه ســـا.)
[size=small]
اسپاسم پا و به تبع اون مشکل راه رفتن و مشکل بالا و پایین رفتن از پله رو تجربه کردم. و خیلی برام سخت بود چون من عاشق پیاده روی بوده و هستم ولی از اون محروم شده بودم...
ote='شفا یافته' pid='265659' dateline='1351357562']
(2012/10/27, 11:23 AM)toktam* نوشته است: وعارضه جدیدی که چند هفته گرفتارش شدم اینه که وقتی میخوام از مثلا یک نیم پله که در بعضی مکانهای خونه وجود داره بالا و پائین برم
نمیتونم. نه اینکه مشگل بیحسی باشه بلکه انگار فرمان مغز به اعضا برای حرکات لازم دیر میرسه گاهی شاید 5 دقیقه باید بایستم
تا بتونم پامو بلند کنم یا اگه با عصا باشم دستمو بلند کنم و عصا رو جابجا کنم. خلاصه وای از این ام اس وعوارض رنگارنگش.....
یادش بخیـــــــــــــــــر
من هم اینها را تجربه کردم. یه دفعه انگار بنزین تموم میشد و باید کمی مکث میکردم تا دوباره حرکات را بتونم شروع کنم.
اما دوست عزیز نگران نباش. من خوب شدم. تو هم میتونی.
دیگران هم نگران نباشند چون قرار نیست همه این مشکلات را تجربه کنند. عوارض این بیماری به سادگی قابل پیشگیری هست. تغذیه تون را تغییر بدید.
[/quote]
ارسالها: 102
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Jul 2013
تشکر های اهدا شده: 155
تشکر های دریافت شده :325 بار در 132 پست
سال تشخيص بيماري : 87
دكتر معالج : رضا پزشکی
داروي مورد استفاده :
محل سکونت : اراک
2013/10/09, 11:32 AM
(آخرین ویرایش در این ارسال: 2013/10/09, 11:35 AM، توسط rezami.)
کاملا قبول دارم با روحیه شاد و تغذیه مناسب ام.اس رو ضربه فنی کنید جواب داده
از ديروز بياموز، براي امروز زندگي كن و به فردا اميد داشته باش
ارسالها: 2
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Oct 2011
تشکر های اهدا شده: 6
تشکر های دریافت شده :5 بار در 3 پست
سال تشخيص بيماري : 89
دكتر معالج : دکتر قینی
داروي مورد استفاده :
محل سکونت :
من موقع راه رفتن وقتی زیاد راه میرم خودمو میکشم همیشه میترسم همه دارن نگام میکنند. احساس میکنم همین ترس مانع از راه رفتنم میشه یکبار امسال تو ماه آگست که آنتالیا بوودیم افتادم .سرم شکست همیشه میترسم باز بیافتم
الان فیزیوترابی میرم خوونه تردمیل هم می زنم شماره 1
|