(2011/04/12, 08:37 PM)nazaniiin نوشته است: یه روز پیشه یه دکتر مثلا ً متخصص طب گیاهی واسه یه مشکلی رفته بودم. وقتی گفتم چند سال ام اس دارم گفت تو الان همه ی بدنت داغونه...کلیه ها، کبد و خلاصه همه جارو گفت و آخرشم اضافه کرد که نمیتونی مادر بشی !!! بعد گفت من با داروهای گیاهی خوبت میکنم، فقط خرجش میره بالای 3 میلیون...من که گیجو منگ از حرفاش داشتم سعی میکردم غش نکنم از شدت ناراحتی ، با شنیدن رقمی که گفت دوزاریم افتاد که همش واسه پول بود که انقدر منو با حرفاش آزار داد...
هنوز یه وقتایی حرفاش یادم میوفته... اما دلم میخواد به روزی فکر کنم که مادر شدم و وقتی دارم به فرشته ی کوچولو نگاه میکنم بدونم که دیگه هیچ اثری از ام اس نیست که بخواد آزارم بده...
منم فکر میکنم با مادر شدن ـرتم تر ازهمیشه باشم یعنی میشه؟؟؟؟؟؟؟
(2011/04/12, 06:36 PM)prime نوشته است: سلام من پیشنهاد میکنم شما 26 ام تشریف بیارید با دخترتون در جمع ما
نشونش بدید که :
ما می دویم
ما ورزش میکنیم
ما کار سنگین میکنیم
ما پارک میریم
ما ازدواج میکنیم
ما همسرای خوبی هستیم
ما بچه دار میشیم
پدرا و مادرای خوبی هستیم
ما شادیم
ما امید داریم
و ما همه پشت هم هستیم.
بعد که دید محدودیت در نگاه آدم هاست نه در ذاتشون
بهش آروم آروم توضیح بدید.
اینطوری راحت تر قبول میکنه.
من تازه واردم انجمن کی ها تشکیل میشه