ارسالها: 323
موضوعها: 2
تاریخ عضویت: Feb 2011
تشکر های اهدا شده: 3392
تشکر های دریافت شده :4608 بار در 2060 پست
سال تشخيص بيماري : 1389
دكتر معالج : تقاء
داروي مورد استفاده :
محل سکونت : تهران
حميد الكي نگو
فرشيد يه چيزي انداخت تو دهنت تو هم سريع گرفتيش ديگه.......
ولي اگه واقعا سحر برات خريده بود
بازم واقعا برات متاسفم
چون بايد مثل چشمات ازش مراقبت مي كردي
گمش كردي شلخته
خوبه سحر هم مانتوش رو گم بكنه؟
بيا با من مدارا كن ، كه من مجنونم و مستم ...
ارسالها: 509
موضوعها: 32
تاریخ عضویت: Feb 2010
تشکر های اهدا شده: 2997
تشکر های دریافت شده :4894 بار در 1400 پست
سال تشخيص بيماري : 1388
دكتر معالج : دکتر محمدحسین شهبازی
داروي مورد استفاده : بتافرون - Bayer Ag
محل سکونت : تهران
(2011/05/28, 06:15 PM)hamid نوشته است: حامد تی شرتم نبود ( تاپ پسرونه اسمش چیه ؟ ) از اونا بود
باران تو دیگه باید درک کنی . سحر واسم خریده بوددددددددددد
نگو حمیییید !!!!!!
پسرا مگه تاپ می پوشن ؟!
من عذر می خوام ، منظور حمید همون کت و شلوار بود . :55:
خداوندا ، سرنوشت مرا خیر بنویس . تقدیری مبارک ، تا هر چه را تو دیر می خواهی زود نخواهم و هر چه را تو زود می خواهی دیر نخواهم .
ارسالها: 449
موضوعها: 1
تاریخ عضویت: Apr 2011
تشکر های اهدا شده: 439
تشکر های دریافت شده :1869 بار در 644 پست
سال تشخيص بيماري : 1389
دكتر معالج : kasmayi
داروي مورد استفاده :
محل سکونت : تهران
2011/05/28, 06:22 PM
(آخرین ویرایش در این ارسال: 2011/05/28, 06:29 PM، توسط sama.)
البته بعد از یکسال درگیری با ام اس دوباره رفتم سره کار
چرا کسی منو دوست نداره:38:
دارم دلشوره میگیرم
چقدر دنیات ازم دوره
پس چرا هیچ بارونی
تورو از من نمیشوره
ارسالها: 509
موضوعها: 32
تاریخ عضویت: Feb 2010
تشکر های اهدا شده: 2997
تشکر های دریافت شده :4894 بار در 1400 پست
سال تشخيص بيماري : 1388
دكتر معالج : دکتر محمدحسین شهبازی
داروي مورد استفاده : بتافرون - Bayer Ag
محل سکونت : تهران
سما خانوم قول بستنی رو دادیا ، پس واجب شد یه دیدار بذاریم به صرف بستنی
خداوندا ، سرنوشت مرا خیر بنویس . تقدیری مبارک ، تا هر چه را تو دیر می خواهی زود نخواهم و هر چه را تو زود می خواهی دیر نخواهم .
ارسالها: 323
موضوعها: 2
تاریخ عضویت: Feb 2011
تشکر های اهدا شده: 3392
تشکر های دریافت شده :4608 بار در 2060 پست
سال تشخيص بيماري : 1389
دكتر معالج : تقاء
داروي مورد استفاده :
محل سکونت : تهران
سما جونم اين چه حرفيه ؟
كي گفته كسي تو رو دوست نداره؟؟؟؟؟؟؟
ما هممون دوست داريم دوست خوبم
تو بگو كجا ميخواي بستني مهمونمون كني كه ما هم بيايم وبهت ثابت بشه چقدر دوست داريم
بيا با من مدارا كن ، كه من مجنونم و مستم ...
ارسالها: 1,185
موضوعها: 55
تاریخ عضویت: Jun 2009
تشکر های اهدا شده: 2761
تشکر های دریافت شده :7724 بار در 1749 پست
سال تشخيص بيماري : 1387
دكتر معالج : دکتر صحرائیان
داروي مورد استفاده :
محل سکونت : تهران
من آن مرغ سیه باااااااااااااااااالم
آقایون خانوما توجه کنین
اولا که علیرضا کاملا تحت حمایت منه ... یه چیزی تو دهنش نچرخیده گفته ... از این کارا هم هیچوقت انجام نمیده ...... الکی حرف در نیارین
این همه دعوا و دادگاه و اعدام لازم نیست ...... حمیـــــــــــــــد .... اصلا خودت و ناراحت نکن داداش .... نشونه بده خودم برات تازش و بخرم .... البته درسته اونی نمیشه که سحر خریده هاااااااا ولی چاره ای نیست دیگه باید تحمل کنی
....................
اگه صحبت از دادگاه و این چیزا باشه بیشترین خسارت به من وارد شده
هواپیمام سقوط کرده .... بعد از چندین روز فکر کردن فهمیدم که من اون روز سوار هواپیما بودم و وقتی این ۵ تا ارازل ریختن تو اتاق من از هواپیما پیاده شدم و هواپیما هم سقوط کرده با کلی مسافر بدبخت و بیچاره ......
من اصلا کلا به این ۵ نفر مشکوکم .... من که تازه پیاده شده بودم ... حمیدم که داشت آماده میشد بریم ... علیرضا هم که تو توهم بزبز قندی بود و مهدی هم داشت علیرضا رو از پرت شدن نجات میداد ....
حالا تو این هاگیر واگیر ... این ۵ تا خائن هتل و هم میدزدیدن کسی متوجه نمیشد ...
..............
سوسن خانوم شما میخوای بندازی گردن من ؟؟؟؟
من تا حالا زندان نرفتم ... از این به بعد هم نخواهم رفت .......
.................
سما جون اینایی که میبینی همه بعد از یه مدتی بالاخره چند باره رفتن سره کار .... من اصلا از سرکار بیرون هم نیومدم ..... در ثانی چرا میگی هیشکی دوست نداره ؟؟؟ خیلی هم عزیزییییییی
... وقتی تبر به جنگل آمد ، درختان فریاد زدند و گفتند :نگاه کنید دسته اش از جنس ماست !!. ... 1213.2
ارسالها: 449
موضوعها: 1
تاریخ عضویت: Apr 2011
تشکر های اهدا شده: 439
تشکر های دریافت شده :1869 بار در 644 پست
سال تشخيص بيماري : 1389
دكتر معالج : kasmayi
داروي مورد استفاده :
محل سکونت : تهران
2011/05/28, 07:01 PM
(آخرین ویرایش در این ارسال: 2011/05/28, 07:03 PM، توسط sama.)
دارم دلشوره میگیرم
چقدر دنیات ازم دوره
پس چرا هیچ بارونی
تورو از من نمیشوره
ارسالها: 204
موضوعها: 1
تاریخ عضویت: Mar 2010
تشکر های اهدا شده: 540
تشکر های دریافت شده :749 بار در 367 پست
سال تشخيص بيماري : 88
دكتر معالج : دکتر فیاض نکو
داروي مورد استفاده :
محل سکونت :
فربد جان چی شده عزیز؟کسی نیگا نیگا کرده تورو؟...؟دکتره؟برم دم مطبش؟قلدره؟....؟مگه من مرده باشم که بزارم فربد (حلال احمر و کمکهای اولیه ) رو اعدام کنید.خودم به جاش میرم رو چوبه دار.
دشنام خلق را ندهم جز دعا جواب ....ابرم که تلخ گیرم و شیرین عوض دهم
ارسالها: 1,206
موضوعها: 49
تاریخ عضویت: Jan 2011
تشکر های اهدا شده: 20554
تشکر های دریافت شده :17699 بار در 3978 پست
سال تشخيص بيماري : 1380
دكتر معالج : دکتر طیبه عباسیون
داروي مورد استفاده : دارو مصرف نمیکنم
محل سکونت : تهران
2011/05/28, 08:07 PM
(آخرین ویرایش در این ارسال: 2011/05/28, 08:09 PM، توسط fireboud.)
ببین چند ساعت تو سایت نبودم تمام مشکلات هستی رو انداختن گردن من عجب با معرفت هایی هستین (دمه حامد و میرعلی گرم ، شما ها فرق دارین )
باشه حمید خان من امروز کلی کار داشتم ولی گفتم حمید شنبه ها دانشگاه هست یکی بالا سر سایت باشه بعد دیدم امدی رفتم دنبال کارام بعد الان اومدم میبینم ...
این طوریاست دیگه سری بعد که پاستیل بهت ندادم و یک خطا از عمد هم روت انجام دادم حساب کار دستت میاد
gone out
follow the white rabbit
[/b]
ارسالها: 518
موضوعها: 143
تاریخ عضویت: May 2010
تشکر های اهدا شده: 1625
تشکر های دریافت شده :3627 بار در 894 پست
سال تشخيص بيماري : 1380
دكتر معالج : دکتر آیرملو و دکتر صحرائیان
داروي مورد استفاده : متوترکسات
محل سکونت : تبریز ـ الآن تهران
2011/05/28, 09:34 PM
(آخرین ویرایش در این ارسال: 2011/05/28, 10:00 PM، توسط havaars.)
(2011/05/28, 08:07 PM)fireboud نوشته است: ببین چند ساعت تو سایت نبودم تمام مشکلات هستی رو انداختن گردن من عجب با معرفت هایی هستین (دمه حامد و میرعلی گرم ، شما ها فرق دارین )
باشه حمید خان من امروز کلی کار داشتم ولی گفتم حمید شنبه ها دانشگاه هست یکی بالا سر سایت باشه بعد دیدم امدی رفتم دنبال کارام بعد الان اومدم میبینم ...
این طوریاست دیگه سری بعد که پاستیل بهت ندادم و یک خطا از عمد هم روت انجام دادم حساب کار دستت میاد
جناب آقای فربد دامت برکاتکَ!
من اغفال شدم آقا، من گول خوردم. من اصلاً جوگیر شدم! من اصلاً دلم برای این علیرضا سوخت آقا چه سوختنی! دیدم بهار نیست انساندوستی و ضعیفپروریمان غلیان کرد چه غلیانی! این شد که گول خوردم و برای اینکه منحرف کنم کلاً اذهان را، از دهانم اسم شما پرید چه پریدنی آقا و اینها، این آقایانِ فـ....ـهجو [همان تیشرتجو] گرفتندش چه گرفتنی آقا! بعد یخهی علیرضا را ول کردند برود طناف بیاورد چه آوردنی که هنوز نیامده است نیامدنی آقا!
ما ولی متوجه شدیم ها! فهمیدیم چه کردهایم آقا! سعی کردیم شما را از مظان اتهام دور کنیم دور کردنی که نشد! یکهو این آقایان فـ...ـهجو جیم شدند جیم شدنی! ما هم پریشان و پشیمان ... هی هی هی
جناب آقای فربد قب [گلآقا خوانهاش میفهمند خوب]
عذر میخواهیم عذرخواستنی آقا
بپذیرید پذیرفتنی آقا!
مرا آفرید، آنکه دوستم داشت.