[hanie]

خدا رو شکر که همگی به سلامت برگشتید و اینهمه بهتون خوش گذشته

---

راستی بالاخره کی جرات کرد تکیه بزنه بر جای بزرگان و بشینه روی صندلیه آخر؟ :55::55:

سلام نازنین جان واقعا جات خالی بود...چند بار تو سفر بچه ها ازت یاد کردند...اولش مهدی دوید رفت گفت من قول دادم جای نازنین بشینم...بعدش هم دیگه دعوا بود بین دخترها و پسرها بر سر صندلی آخر که هر بار یکی فاتح می شد...در آخر هم چند نماینده از هر طیف نشستند و قائله به ختم شد...در کل به تساوی بین همه بچه ها پخش شد و هر کس یکبار نشست...

[nazaninn]

بچه من بالاخره پول سفرم و با صتا قرض و قوله جور کردم به چه شماره حسابی باید واریز کنم؟ :55::55::55::55:
کی هست حالا این سفر ماسوله و اینا؟


هانی عزیزم خدا رو شکر که سفر خوبی داشتین میدونم جای من خیلی خیلی خالی بود و دمی از یاد من غافل نمیشدید
من که میدونم واسه خاطر اینکه از یاد من بیرون نرید همگی مزه نشستن رو اون صندلی رو چشیدین وای چقدر دوستون دارم که اینهمه به فکر من بودین
بهار بیا بگو چند بار دلت برام تنگ شد
سحر که تابلوئه همش به فکر من بوده

[Matilat]

سلاممممممممممممممممم
نمیدونید که چقدر خوش گذشت
جای همه ی کسایی که نبودن خالی بود
از همتون به خاطر شخصیت ویژه تون به خاطر صمیمییتتون و اینکه اینقدر مهربون و خونگرم هستنید ممنونم
هیچ جای دنیا دوستایی مث شما نمیتونم پیدا کنم.
از ماماناتونم مرسی هستم که شماها رو به دنیا آورده و کلی ازتون مراقبت کرده تا بزرگ بشید و دوستای من باشید
2 روز گذشته از جمله بهترین روزای زندگی من بود
باید یه تشکر ویژه داشته باشم از آقا حامد که همیشه با مدیریت دقیق و عالیشون نمیزاره آب تو دل هیچ کدوم از بچه ها تکون بخوره.
جای پریای عزیزمون هم خیلی خیلی خالی بود
امیدوارم تو دیدار بعدی 3تایی ببینمتون
از سینا و حمید
از مهدی و مهسا و مجید ممنونم که همیشه باعث برگزار شدن این جمع های دوستانه میشن.
و از همه ی کسایی که تو این دیدار بودن مرسی هستم
همتونو دوس دارم و عاشقتونممممممممممممممممممممممممممممممممم
مرسی که باعث شدید این همه بهمون خوش بگذره [size=medium]
دیگه نام نمیبرم چون مطمئنم یکییتونو از قلم میندازم و آخرش شرمنده میشم
نازنین جون جات حسابی خالی بود
کلی آب بازی کردیم و موش شدیم
بچه ها پرت شدن تو دریا
قایق سواری و خرید
ماسوله و موقع خوردن کلوچه جاتون حسابی خالی بود

[khatoon25]

سلام دوستاي گلم خيلي خوشحالم كه بهتون خوش گذشته. خدا رو شكر كه به سلامتي برگشتين. هر لحظه به فكرتون بودم و شاد از شاديتون.
دوستتون دارممممم

[nazaninn]

ندا کشتمتتتتتتتتتتت میدونی اگه تو معلوم میکردی که نمتونی بری 30 ام ممکن بود من هم در سفر ماسوله بودم!!!!!
مگه نه فلانی؟؟

بهار خودم تو سفرا بودم میدونم چقدر خوش میگذره ولی خوب ایندفعه جمع بچه های باحال سایت جمع بوده( البته گلای سرسبدشون من و مریم و علی و یکی دوتای دیگه کم بودیم خودم کاملا فاقفم) :35:
به امید سفرای دیگه و دورهم بودنای دیگه و گرگ و میش بازی های دیگه

[MAHDI]

اينجوري نگو نازنين ندا تا اخرين لحظه هم خودش ناراحت بود كه چرا اينجوري شده. گاهي پيش مياد از اين اتفاق ها.
اولين لحظه كه وارد ماشين شديم من اولين نفر بودم كه يادت كردم و نشستم رو صندلي اخر. هاني شاهد اين قضيه بود.
اميدوارم برنامه بعدي كه زياد دور نخواهد بود حتما باشي كنارمون و بهمون خوش بگذره. من مطمئنم اگه با اين بچه ها جهنم هم بريم بهمون خوش مي گذره

[nazaninn]

اونجوری که من گفتم بد نبود که پر از احساس با ندا حرف زدم ندا جون مگه نه؟

ممنون از لطف تو که همیشه شامل حال ماست ایشالله دفعات آتی حتما کنارتون باشم و از وجود همدیگه لذت ببریم

[maryamm]

سلام

یعنی هیچ کسی یاد من بیچاره نبود

[nazaninn]

مریم من خودم تمام طول راه به یادت بودم باور کن عزیزم

[hanie]

سلام

یعنی هیچ کسی یاد من بیچاره نبود

نه عزیزم همه ما چند بار یادت کردیم...من خودم 100 بار برای شهرزاد گفتم که تو نتونستی بیای باز میگفت مریم چرا نیومد...جات خیلی خالی بود دوستم...