2014/11/21, 01:53 AM
امروز روز فعالی داشتیم
از خوردن ناهارم لذت بردم. از رستوران زیبایی هم که رفتیم لذت بردم. تمام روز کلاهی که همونجا در صنایع دستی خریده بودم سرم بود و لذتشو بردم
بعد از برگشت به هتل صمیمی ترین دوستم در جنوب که مشهد درس میخونن رو ملاقات کردم. مرسی از تیم مدیریت که اجازه دادن مینا دوستم ساعاتی در کنارمون باشن. بعدش با گروه اول رفتیم حرم وسپس مجتمع تجاری تفریحی الماس شهر و ساعاتی رو اونجا بودیم. در آخر با وجودی که هله هوله های زیادی خورده بودم ولی طمع گرفتتم و شام پیتزا خوردم. و این شد که الان از سنگینیه شکم نفسم بالا نمیاد و ترتیب برخی برنامه ها امروزمو جابجا نوشتم
تا بخش بعدی فعلا بخوابم
از خوردن ناهارم لذت بردم. از رستوران زیبایی هم که رفتیم لذت بردم. تمام روز کلاهی که همونجا در صنایع دستی خریده بودم سرم بود و لذتشو بردم
بعد از برگشت به هتل صمیمی ترین دوستم در جنوب که مشهد درس میخونن رو ملاقات کردم. مرسی از تیم مدیریت که اجازه دادن مینا دوستم ساعاتی در کنارمون باشن. بعدش با گروه اول رفتیم حرم وسپس مجتمع تجاری تفریحی الماس شهر و ساعاتی رو اونجا بودیم. در آخر با وجودی که هله هوله های زیادی خورده بودم ولی طمع گرفتتم و شام پیتزا خوردم. و این شد که الان از سنگینیه شکم نفسم بالا نمیاد و ترتیب برخی برنامه ها امروزمو جابجا نوشتم
تا بخش بعدی فعلا بخوابم
عشق اگر با تو بیاید به پرستاری من
قصـــه عشــق شود قصه بیماری من
قصـــه عشــق شود قصه بیماری من