(2014/10/11, 02:09 PM)hamid نوشته است:آقای مدیر مهربون من مخاطبم شما نبودی، من قبلا باهات تلفنی حرف زدم(2014/10/11, 11:15 AM)paeazan نوشته است: همیشه وقتی کسی دفعه ی اولشه که باهاتون میاد سفر اینطوری باهاش برخورد میکنین؟!
دیشب موقع خواب گفتم الان قلبم از سینم جدا میشه اینقدر تالاپ تولوپ کرد از استرس
بعد از تنشی که خرداد ماه بهم وارد شد حالم بده، الانم استرس سفر رو دارم
من میخوام از اهواز بیام راهم دورتر از شما تهرانی هاست
استرس راه که چجوری بیام چی میشه و...
من نمیدونم باید چه برخوردی کنیم و چه برخوردی کردیم !!
در این سفر چند دوست دیگه هم داریم که برای بار اوله که میبینینمشون
مخاطبم بقیه ی بچه ها هستن... که یکی نیومد جواب پست منو بده.منم گفتم با همه تازه سفر اومده ها همینطوری برخورد میکنن؟!
شاید بقیه مشکلات منو نداشته باشن که چیزی ننوشتن
(2014/10/11, 03:03 PM)Hasty نوشته است:مرسی هستی جون(2014/10/11, 11:15 AM)paeazan نوشته است: همیشه وقتی کسی دفعه ی اولشه که باهاتون میاد سفر اینطوری باهاش برخورد میکنین؟!
دیشب موقع خواب گفتم الان قلبم از سینم جدا میشه اینقدر تالاپ تولوپ کرد از استرس
بعد از تنشی که خرداد ماه بهم وارد شد حالم بده، الانم استرس سفر رو دارم
من میخوام از اهواز بیام راهم دورتر از شما تهرانی هاست
استرس راه که چجوری بیام چی میشه و...عزیزم اصلا نگران هیچی نباش منم از راه دور میام شما از جنوب می آیی من از شما شمال من هوا تو دارم دفعه قبل هم ساغر وهیوا که از اهواز اومدن با من بودن
من حوصله شوخیهای بیجا ولوس بازای بعضی ها رو ندارم البته خودم آدم شاد وشلوغی هستم حتما به همه خوش میگذره نگران هیچی نباش من مثلا گنده لات وپیشکسوت گروهم
همهتونودوست دارم تا روز دیدار 37 روز مونده.... هههوووورررراااا
خب نگرانی که گاهی دست خود آدم نیست، گاهی شرایط ایجاب میکنه
حرفات برام دلداری بود عزیزم.مرسی
ام اس شاید مسیر را برایمان ناهموار کند، اما مانع حرکتمان نخواهد شد