[barzegar]

من تو این سفر فهمیدم آقای برزگر چقد روحیه لطیفی دارن اینقــــــــــــد قورباغه له شده دوس داره از ذوقش هی جیغ میزد هی جیغ میزد هی جیغ میزد اینقد دوسش داش که حتی اشک تو چشاش حدقه زده بود فقط نمیدونم چرا از فلش مموری میترسید

روحیه من از اول لطیف بود
فقط بفکر خودتون بودم که کثیف بود خداااایی نکرده مریض میشدین،نه که معده شما آقایونم حساس بود:

[chipchip]

معلومه که حساسه الان منزور داشتی

راستی متوجه شدین که جوجه هایی که آخر از همه سیخ زده شد مزش خارجی بود ینی از خارجه نفر آوردیم جوجه سیخ بزنه، آخه واسه ما مهم رضایت مشتریه

[mahdiye1989]

دوستان
عکسا دست کیه

[hadisss]

من عکس های دوربینمو برای حمید فرستادم
و با بقیه عکسای دوربینای دیگه براتون ارسال میشه

---

این حمید

[hadisss]

آغا من یادم رفت یه تشکر ویژه کنم از موسیقیای داخل اتوبوس
دستپخت فربود بهمنی بودن دیگه آره؟
عالی بودن. مرررررسی. خیلی سیبیلی داداش
دقیقا سلیقه ی من بودن موسیقیا
مخصوصا آهنگ آهــــــــــــــــــــوی دشت زنگاری منو بردن به کودکیم

و اما دست آوردی که سفر طالقان برای من داشت این بود که یه سوسک سیاه رو زنده زنده بری لحظاتی در دست گرفتم و سپس در افق طالقان محوش کردم
فکر کنید حرکتشو توی کف دستم حس می کردم ( الان خانوما میگن ایشششششششش )
البته من سوسک رو روی یه برگ حمل کردم و از جنگل آوردم و توی فکرم افکار خبیث و پلیدی داشتم و میخواستم برم بندازمش وسط خانوما اما دلم نیومد. البته یکی از آغــــــــــــــــایونه سوسک دوست، این فکر پلید رو در ذهنم انداخت اما ما اجرایش ننمودیم و بعد از دویدنهای فراوان سوسک رو از چنگ من در آورد. سپس ایشون گفتن حدیث بیا سوسکو تو دستت بگیر. منم حشره دوووووست خلاصه لحظاتی سوسک رو با جرات تمام در دستم نگه داشتم
کلا تو نخه حشراتم اما سوسک سیاه تجربه ی جدیدی بود. مخصوصا اینکه توی دستم گرفتمش

[chipchip]

دیدی حدیث من نیتم خیر بود من فقط قصدم آشنا کردن خانومآ با محیط زیستشونه چقدم استقبال کردن اون شب که طبقه بالا سوسک و گذاشتم وسطشون همه از ذوق جیــــــــــــغ کشیدن بعد هر کدوم دویدن رفتن یه طرفی فک کنم هر کدوم از خوشحالی رفتن واسه سوسکه یه چیزی بیارن

[hamid_147]

اره سجاد خانم ها کلا حیات وحش رو دوس دارن مخصوصا بچه های گروهمون
فرشته رو که نگو هر هفته که کوه میاد یه کرم جدید بهش نشون میدم انقدر ذوق میکنه ما از خوشحالی میخندیم غش میکنیم دیگه دوس نداریم ادامه بدیم

[یه غریبه]

عاغا در مورد نرم بودن تشک ها نامردیه نگم!
یه بنده خدایی فک کرد تشک خوشخواب براش گذاشتن روی تخت. ینی شیرجه ای رفت روی تخت که...
کلا همه فک میکردن استخون دنبالچه اش نابود شده . ولی بعد یادمون اومد استخونای اون یه نفر از آهنه

[farbod bahmani]

حدیث ابجی اصن کپی زدم اهنگارو واست یه وزی
راضیم ازت فقط بخاطر این رشادتات
یارو با 200 افعی و کبرا و عقرب زندگی مسالمت امیز داره
اینجوری تعریف نمیکنه
یکیم میشناسم از اینا تغذیه میکنه کلا چیزی نمیگهههههههه

ولی حدیث تو کجا و اونا کجا بابا

[م.ه]

عاغا در مورد نرم بودن تشک ها نامردیه نگم!
یه بنده خدایی فک کرد تشک خوشخواب براش گذاشتن روی تخت. ینی شیرجه ای رفت روی تخت که...
کلا همه فک میکردن استخون دنبالچه اش نابود شده . ولی بعد یادمون اومد استخونای اون یه نفر از آهنه

جالب اینجا بود اصلا نمیدونست استخوان دنبالچه چی هست همچین استخوانی وجود داره