نظرسنجی: سفر طالقان را با چه نمره ای ارزیابی میکنید ؟ ( مخصوص شرکت کنندگان )
10
85.19%
23 85.19%
9
7.41%
2 7.41%
8
0%
0 0%
7
0%
0 0%
6
0%
0 0%
5
7.41%
2 7.41%
4
0%
0 0%
3
0%
0 0%
2
0%
0 0%
1
0%
0 0%
در کل 27 رأی 100%
*شما به این گزینه رأی داده اید. [نمایش نتایج]

  •  قبلی
  • 1
  • ...
  • 32
  • 33
  • 34(current)
  • 35
  • 36
  • بعدی 
امتیاز موضوع:
  • 5 رأی - میانگین امیتازات : 4.6
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
سفر ام اس سنتر به شهر طالقان
کسی نمیخاد عکسای طالقان رو بفرسته ؟angry2
چو بید بر سر ایمان خویش میلرزم ... که دل به دست کمان ابروئیست کافر کیش
 تشکر شده توسط : mahdiye1989 , hadisss , SSA , مریم 1361 , hamid , zohaa
عکسا رسید . بسیار زیبا . متشکرم عکاس love51

حمید جان شرمنده دلم نیومد تو و بقیه رو از این نمایشنامه محروم کنم . اولش هم بگم نامردیه اگه پاکش کنی .

N_aggressive (35)N_aggressive (35)N_aggressive (35)N_aggressive (35)N_aggressive (35)N_aggressive (35)N_aggressive (35)N_aggressive (35)N_aggressive (35)N_aggressive (35)N_aggressive (35)N_aggressive (35)N_aggressive (35)N_aggressive (35)N_aggressive (35)N_aggressive (35)N_aggressive (35)N_aggressive (35)N_aggressive (35)N_aggressive (35)

اندر لباس رزم پوشیدن حمید پس از شنیدن حکایت سایت


حمید چونان شیر ژیان به دور خود می چرخد و میغرد . او از خواندن پیام تشکر من در سایت و گلایه ام پس از سفر به طالقان و امتیاز پنج به این مسافرت شوکه شده است به شدت اسبی است و بیل گیتس و ادیسون رو لعن و نفرین میکند . سجاد و کاوه و دامون و فربود دورش رو گرفته اند و سعی در آرام کردنش دارند . چند روزی است که از کامنت من در سایت مطلع شده و چون توقع هیچ نظر مخالفی را ندارد بهش برخورده و از شدت فکر و خیال بیمار است و به شدت لاغر و تکیده شده است . تا این که یک روز کاسه ی صبرش لبریز شد و ادامه ی ماجرا ...


داش حمید یک هفته با درد بود
دو چشمش پر آب و رُخَش زرد بود
همه پاچه خواران دور و برش
گرفتند زیر بال و پرش
شَفَنتوس را به یک بار سر کشید
کف دست خود را به پشتش کشید
چو قلیون به روی دهانش گذاشت
نکوهش گران را به صد فحش داد


اطرافیان همه ساکت و صامت به او خیره شده اند . نفس از کسی در نمی آید . حمید چرخی می زند و به دنبال چیزی می گردد که پشتش را بخواراند . چون نمی یابد بالای صندلی می رود تا دستش برسد و چنین می گوید :


منم گفت بر تخت گردون سپهر
همَمَ خشم و جنگ است و هم شعر و ور
چو ام اس سنتر یار من است
سر مجتبی چون شکار من است
شب تار ، جوینده یِ کین منم
همان آتشِ تیزِ بر زین منم
گًه دود ، دریا دو دست من است
دَمِ آتش از بر نشست من است
چو اکانتش را دی اکتیو کنم
زمین را به کین ، رنگ دیبَه کنم
هر آن کس که در هفت شهر یمن
بگردد ز راه و بتابد ز من
همه نزد من سربه سر کافرند
وز آهِرمَنِ بَد کٌنش بدترند


سپس حمید به فربود دستور می دهد که دستش را از دماغش در آورده و به کف دست مبارکش بمالد و چنین به رجز خوانی اش پایان می دهد .


وزان پس به تحریم پستش بیازیم دست
همینک کنیم کله اش را به شَست

همه با شگفتی به حمید خیره شده اند . حمید از روی صندلی پایین می آید و بر روی مبل می نشیند . فربود برای او قلیان دو سیب می آورد . ناگهان در اتاق غلغله می شود .


همه پاچه خواران مستقر در ستاد
به حمید بدادند صدها سپاس
که جان پسر حمید ای نیک خواه
تو را داد ام اس بر جان ما
دل ما یکایک به فرمان توست
همان جان ما زیر پیمان توست


ابتدا پهلوان پهلوانان ، ابر مرد سایت ، دامون خان به پیش می رود و بر دست حمید مانند دست دون کورلئونه بوسه می زند .



جهان پهلوان دامونش نعره زد
به ساقین حمید دو صد بوسه زد
بگفتش دل و پشت اینجا توئی
به چنگال و نیروی شیران تویی
ز گرز تو سینا گریان شود
ز تیغ تو سجاد بریان شود

آنگاه حمید دستش را به سمت سجاد دراز می کند


سپس چیپ چیپش پا به میدان گذاشت
سر حمید یل به دامان گذاشت
در گوش او وردها خواندش او
به سردار جنگ پندها دادش او
کمند تو بر مجتبی بند افکند
سنان تو کوهی ز بٌن بر کَنَد
تویی از همه بد به این سایت پناه
ز تو برفرازند گٌردان کلاه


و در آخر یاور همیشه مومنش فربود به آستانش آمد و



کف پای حمید بلیسید او
سر و دست حمید ببوسید او
که من ای مدیرم تو را بنده ام .
فدای توام تا که من زنده ام
به فرمان تو ، عکس او حذف کنم
فدای سرت تا به کی گز کنم
کنون جان و قلبم به فرمان توست
نباید بر این جنگ آشتی بجست .


حمید روز موعود لباس رزم به تن می کند . قلیانش را به کولش می بندد و کاوه را صدا میزند تا پشتش را کمی کیسه بکشد تا خستگی از تن به در کند و موبایلش را که به کمر بسته کمی جابجا می کند و به راه می افتد .


به شبگیر هنگام بانگ خروس
ز درگاه برخاست آوای کوس
چو اون سبز کج پا به میدان بشد
به چشم گشاد بر کران خیره شد
به زیر دِژ اندَر یکی جای بود
کجا دِژ بدان جای بر پای بود
ندید او در آن جا ز دشمن اثر
ندید او در آنجا ز یاران خبر
فقط دید قلیان چاقی درشت
به سوی خرش رفت و با خشم گفت
همینک ز هاماوران و ز شهر و زدشت
ز سایت و ز فیسبوک و تهران و رشت
گزینم من اینک یکی یاوری
که بر گرد او می نگردد خری


عجب ! پس مجتبی کو ؟ فربود و کاوه و سجاد و ... کجا هستند ؟


یقین کرد مجتبی هراسیده است
چو برگ خزانی پلاسیده است
سپس سوی سایتش که آمد بدید
درون انجمن گفتگو هیچکس ندید
همه رفته بودند سمت منش
بدیدند یکایک نمایش نامه اش


حمید همین طور هاج و واج به اطراف نگاه می کند و چشمش به دنبال کسانی است که باید با دشمنش بجنگند که ناگهان



به ناگه شنید زوزه ای بس مهیب
چو این پست مجتبی آمد پدید
هراسید و قلبش ز جا کنده شد
همو در خدایی چو یک بنده شد
به هر جا نگه کرد ، هیچکس ندید
به جز پاچه خوارانش هیچ دشمن ندید .
مگر من چه گفتم که او شد پریش
به جز اینکه هستش مدیری ضعیف
اگر داشت همی او یه خورده جنم
می افزود او ، بر سالادش کَلَم
من از هیچ کس می ندارم گِله
گمانم حمیدم ، یه دنیا گٌله
نوشتم تئاتری که شاید بعید
زمانی دگر توی شهری غریب
زمانی که اعضا شدند همنورد
بسان علی جان دنیا نورد
تیاتری بسازند و گردند خراب
بگردند مسرور و خندان و شاد
چو بید بر سر ایمان خویش میلرزم ... که دل به دست کمان ابروئیست کافر کیش
 تشکر شده توسط : hadisss , mahdiye1989 , SSA , elhamtanha , chipchip , damoun , kohedard , shaytoon , kaveh_plus
دوستان یه دنیا مرسیییییییییییییییییییی بابت اینهمه عکسای زیبا و به یادموندنیicon_questionicon_questionicon_questionicon_questionicon_question
جاداره از شهرزادicon_questionحدیثicon_questionسجادicon_questionو دیگردوستان که برای تهیه عکسها زحمت کشیدن تشکر ویژه کنمicon_questionicon_questionicon_questionicon_questionicon_question
خدایا شکرت....
 تشکر شده توسط : hadisss , mojtaba2iran , chipchip , hamid , naazanin , matin , damoun , ahya , farbod bahmani , kohedard , shaytoon
عکسا خیلی خوبههههههههههههههههههههههههه مرررررررررررررررررررسی

این حمید یه دونه عکس درست عین آدم نداره laughing3laughing3
دردهایت را دورت نچین تا دیوار شود .......
زیر پایت بگذار تا پله شود .....
 تشکر شده توسط : chipchip , hamid , naazanin , matin , hadisss , mahdiye1989 , damoun , ahya , farbod bahmani , kohedard , shaytoon
آقا من حالم گرفته بود شدید، اومدم عکسارو دیدم نیشم تا بناگوش باز شد و کلی واسه خودم شادمانی کردم smiling
همشون عالینننننننن بچه ها دستتون درد نکنه agreement2 از همه بیشتر یکی اون و دوست دارم که همه وایسادیم جلومون کیکه یکیم اون که سر سفره صبحانه ایم خیلیییییییییی خوبننننننننن Smile، یکیم اون که رو پای حمید نونه، حمید 147 و حمید دمپایی پوشیدن Smile (16)
آرزوهاتو يه جا يادداشت کن و يکی يکی به خدا بگو. خدا يادش نميره،ولی تو يادت ميره چيزی که امروز داری، آرزوي دیروزت بود...
 تشکر شده توسط : chipchip , hadisss , hamid , mahdiye1989 , hamid_147 , damoun , farbod bahmani , mojtaba2iran , kohedard , shaytoon
چه دمپای های با کلاسی پا کردیم خدییییییlaughing3laughing3laughing3laughing3
دیونگی یعنی همین اهنگ که واسه تو با عشق میخونم
این همه لحظه های خوبو من به پاکی این عشق مدیونم
love28
 تشکر شده توسط : ahya , hadisss , farbod bahmani , mahdiye1989 , shaytoon , matin
سجاد جان مرسی ولی هرچی گشتم نبودم راستشو بگو من کجا رفته بودمconfused
confused2confused2confused2confused2confused2confused2confused2confused2confused2confused2
love51
بی شک جهان را به عشقِ کسی آفریده اند؛
چون من که آفریده ام از عشق، جهانی برای تو
!
 تشکر شده توسط : mojtaba2iran , hadisss , mahdiye1989 , kohedard , shaytoon , hamid_147 , hilda , matin
شاید رفته بودی سقاخونه دعا کنی Smile (16)
عشق اگر با تو بیاید به پرستاری من
قصـــه عشــق شود قصه بیماری من
 تشکر شده توسط : mahdiye1989 , farbod bahmani , kohedard , shaytoon , hamid_147 , hilda , matin , برگ 7
به خدا رفته بودی سقا خونه دعا کنی. شمعي که نذر کرده بودی واسه یه بنده خدایی ادا کنی angel
[تصویر:  setare1.gif]
 تشکر شده توسط : hadisss , mahdiye1989 , mojtaba2iran , kohedard , shaytoon , hamid_147 , hilda , hamid , matin , farbod bahmani , برگ 7 , hessam
الان دیدمsmilingام اس کیکمون 4 تا دندونه دارهsmiling
[تصویر:  47576124192490667395.jpg]
خدایا شکرت....
 تشکر شده توسط : matin , farbod bahmani , nahid , hamid , hamid_147 , hadisss , hilda , paeazan
  
  •  قبلی
  • 1
  • ...
  • 32
  • 33
  • 34(current)
  • 35
  • 36
  • بعدی 


موضوع های مرتبط با این موضوع...
موضوع: نویسنده پاسخ: بازدید: آخرین ارسال
  دیدار ۵۳ ام اس سنتر، ۲۰ دی ۱۳۹۸ atkh 24 6,872 2020/01/07, 10:20 PM
آخرین ارسال: hamid
  دیدار ۵۲ ام اس سنتر ۲۹ آذر ۹۸ atkh 13 5,233 2019/12/20, 12:54 PM
آخرین ارسال: helli
  سفر ام اس سنتر به کویر خارتوران 98 hamid 7 3,592 2019/11/15, 08:08 PM
آخرین ارسال: glassheart
  دیدار ۵۱ ام اس سنتر ۲۴ آبان ۹۸ atkh 11 3,927 2019/11/14, 07:29 PM
آخرین ارسال: Roza. A
  دیدار 50 ام اس سنتر 5 مهرماه ۱۳۹8 mohammadbahreini1990 6 2,759 2019/09/27, 12:36 AM
آخرین ارسال: yas8866
  دیدار ۴9 ام اس سنتر 31 خرداد ۱۳۹8 mohammadbahreini1990 20 5,311 2019/06/22, 11:50 AM
آخرین ارسال: Horieh
  دیدار ۴۸ ام اس سنتر ۱۷ اسفند ۱۳۹۷ hamid 37 7,987 2019/03/23, 06:57 PM
آخرین ارسال: hamid
  دیدار ۴۷ ام اس سنتر ۲۶ بهمن ۱۳۹۷ atkh 32 8,142 2019/02/21, 11:15 PM
آخرین ارسال: glassheart
  سفر ام اس سنتر به بهشهر mohammadbahreini1990 29 8,954 2018/12/20, 09:28 PM
آخرین ارسال: hamid
  دیدار ۴۶ ام اس سنتر پاییز ۱۳۹۷ atkh 72 15,152 2018/10/31, 06:42 AM
آخرین ارسال: hessam



کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
1 مهمان