(2012/07/19, 01:07 PM)hamid نوشته است: بترکی ساینا
استرس گرفتم
کلی کار دارم انگار میخوام برم عروسی
آق داماد مدیر بدو بجنب که وقت خیلی ذیغ است و عروس منتظر
. . .
و اکنون
فقط . . .
2 ساعت دیگر تا اولین دیدار رسمی سال 1391 . . .
روزگارا ، تو اگر سخت بمن میگیری ! باخبر باش که پژمردن من آسان نیست . . . !