[salman121]

سلام آقا داوود جای شما هم خیلی خالی بود.....
ایشاالله دفعه بعدی شما هم بیاین>>>

[سحــــــــر]

اقا حمید سلام
برنامه دیروز خیلی خوب بود، خوش گذشت، از بابت زحمتهای که شما و سلمان و مجید و سینا می کشید ممنونم ، خوشحالم که شماها رو دیدم، جای خانم حمید خیلیییی خالی بود:55:

آرام جون اگه تو یه یادی از من بکنی.عزیزم منم خیلی دوست داشتم ببینمتون ولی نشد

---

مرسی پریا جون

[salman121]

سحر خانوم جای شما هم خیلی خالی بود...
من مواظب حمید بودم پیش خودم نشسته بود...
برنامه های بعدی دیگه ایشالله هستین...

[nazaninn]

جا داره يه بار ديگه از اينجا هم از پرياي عزيزم به خاطر دسپخت خوبش تشكر كنم

بچه ها يه چيزي توي قرار عجيب بود كسي ميتونه بگه چي؟؟؟!!!!!

نبودن خيليا احساس شد واقعا

حميد ممنون از چتري براي سه نفر
مجيد ببخشيد تقصير قدت بود
دسپخت پريا جونم خيلي خوب بود
آقا حامد مشروط نشد
شهرزاد جون مرسي از اون كاغذ شكلاتت خيلي دست و دلباز بودي
علي عزيزم مرسي اين همه راه از اهواز
ارام جان قرارمون يادت نره
مهسا جون يه كمي خسته بودي ولي
سينا خيلي سعي كرد به امير يادآوري كنه كه ندا خيلي خاااااانمه
عاطفه جون تو خودش بود
مهدي متفكر بود
يه اقا حميد ديگه هيچي نمي گفت اصلا فقط لبخند
اقا محمود كه نمي دونم چي مي گفت اصلا
آيدا جونم خدا صبرش بده
سلمان نكات بهداشتي رو رعايت نمي كرد
مرتضي هم كه تا من اومدم بشينم جاي منو گرفت من موندم سر پا:55::55:
رضا سرگرم هيولاها
سعيده جون هنوز تو فكر كفشي بود كه نپوشيده بودش
مير علي هيچي نگفت جز جاي آنارام خالي
ندا جون هم كه در فكر آقا امير كاري به هيچي نداشت
كيميا جون نديدمت كه آخه:38:
نغمه جان دير رسيدم:38:
سحر جونم جات خالي
مريم جان جاي تو هم
ماتيلات عزيزم تو هم كه آخه
شادي جان حيف شد
آني جون و اون متشخصه كه نگو
زينب هم كه هي ميگه بريم قرار و نمياد كه
صديقه جان تو رو هم كه نتونستم ببينم هنوز
باران جان تو هم
هر كي و از قلم انداختم ببخشيد ديگه جاش خالي

جا داره يه بار ديگه از پريا جون واسه خاطر دسپختش تشكر كنم

از همگي ممنون

[سحــــــــر]

مرسی سلمان دوستان به جای ما
وای نازنین گفتم کم حرف شدیاااا اومدم طومارتو دیدم جا خوردم
قربونت برم نازنین جون میگم انقدر از دستپخت پریا تعریف کردی بچه ها رو میریزی سرش

[pariya]

نازنین جون تو دیگه واقعاً منو شرمنده خودت کردی
انقدرا هم که تعریف میکنی خوشمزه نبودا
ولی چون خیلی بهت مزه داده، قول میدم دفعه بعدم برات درست کنم، خوبه؟

راستی سحر جون قدمت رو چشم، گفتم که تو اولین سفرت به تهران خونه ما دعوتینا

[سحــــــــر]

راستی سحر جون قدمت رو چشم، گفتم که تو اولین سفرت به تهران خونه ما دعوتینا

قربونت برم پریا جون مزاحم میشیم. یکی از آرزوهای من اینه که ازدواج کردم دائم مهمونمون شما و آقا حامد باشین بی صبرانه منتظر اون روزم

[hamid]

قربونت برم پریا جون مزاحم میشیم. یکی از آرزوهای من اینه که ازدواج کردم دائم مهمونمون شما و آقا حامد باشین بی صبرانه منتظر اون روزم

منو حامد حرف هاي دو طرف رو تكذيب ميكنيم
پولمون كجا بود بابا

[Sina]

قربونت برم پریا جون مزاحم میشیم. یکی از آرزوهای من اینه که ازدواج کردم دائم مهمونمون شما و آقا حامد باشین بی صبرانه منتظر اون روزم

حالا بیشتر کدومش آرزوته ؟
ازدواج کنی ؟؟؟؟ یا حامد و پریا مهمونت بشن ؟؟؟؟
.............
نمیدونی مگه من مریضم از این حرفا میزنین باید حتما گیر بدم والا بیشتر مریض میشم

[محمود]

نازنين جان عزيزم كجاش رو متوجه نشدي بگو دوباره ميگم فقط نگو هيچي و متوجه نشدي كه :38: مرسي حداقل اسمم يادت موند