ارسالها: 229
موضوعها: 13
تاریخ عضویت: Jul 2009
تشکر های اهدا شده: 686
تشکر های دریافت شده :698 بار در 299 پست
سال تشخيص بيماري : 87
دكتر معالج : نسترن مجدی نسب
داروي مورد استفاده :
محل سکونت : اهواز
من درد در رگانم، حسرت در استخوانم،چیزی نظیر آتش در جانم پیچید
سرتاسر وجود مرا گویی چیزی به هم فشرد تا قطره ای به تفتگی خورشید جوشید از دو چشمم،از تلخی تمامی دریاها بر اشک ناتوانی خود ساغری زدم
ارسالها: 3,364
موضوعها: 243
تاریخ عضویت: May 2009
تشکر های اهدا شده: 18940
تشکر های دریافت شده :37267 بار در 6969 پست
سال تشخيص بيماري : 1387
دكتر معالج : دکتر امیررضا عظیمی
داروي مورد استفاده : فینگولید - داروسازی اسوه
محل سکونت : تهران
مث حس ی عشق تازه بودی
مث افسانه بی اندازه بودی ...
ارسالها: 509
موضوعها: 32
تاریخ عضویت: Feb 2010
تشکر های اهدا شده: 2997
تشکر های دریافت شده :4894 بار در 1400 پست
سال تشخيص بيماري : 1388
دكتر معالج : دکتر محمدحسین شهبازی
داروي مورد استفاده : بتافرون - Bayer Ag
محل سکونت : تهران
خداوندا ، سرنوشت مرا خیر بنویس . تقدیری مبارک ، تا هر چه را تو دیر می خواهی زود نخواهم و هر چه را تو زود می خواهی دیر نخواهم .
ارسالها: 229
موضوعها: 13
تاریخ عضویت: Jul 2009
تشکر های اهدا شده: 686
تشکر های دریافت شده :698 بار در 299 پست
سال تشخيص بيماري : 87
دكتر معالج : نسترن مجدی نسب
داروي مورد استفاده :
محل سکونت : اهواز
(2010/05/02, 05:58 PM)hamed نوشته است: حمید جان تو دیگه چرا ؟؟
تو که شبش با سحر خانوم اومدین خونه ما ، دوتایی رفتیم تو تراس جوجه کباب درست کردیم .
من باید از تو گله کنم ! کیو پیچوندی ؟
خدايي دست به غذا دادنتون حرف نداره حامد جون به خانواده مهمان نوازتون تبريك ميگم.
حميد جون نميدوني كه چه صبحانه اي هم خورديم در منزل ايشان
شمامم نوش جونت من ميدونم چقدر خوشمزه بوده
من درد در رگانم، حسرت در استخوانم،چیزی نظیر آتش در جانم پیچید
سرتاسر وجود مرا گویی چیزی به هم فشرد تا قطره ای به تفتگی خورشید جوشید از دو چشمم،از تلخی تمامی دریاها بر اشک ناتوانی خود ساغری زدم
ارسالها: 3,364
موضوعها: 243
تاریخ عضویت: May 2009
تشکر های اهدا شده: 18940
تشکر های دریافت شده :37267 بار در 6969 پست
سال تشخيص بيماري : 1387
دكتر معالج : دکتر امیررضا عظیمی
داروي مورد استفاده : فینگولید - داروسازی اسوه
محل سکونت : تهران
2010/05/02, 06:16 PM
(آخرین ویرایش در این ارسال: 2010/05/02, 06:18 PM، توسط hamid.)
(2010/05/02, 05:58 PM)hamed نوشته است: حمید جان تو دیگه چرا ؟؟
تو که شبش با سحر خانوم اومدین خونه ما ، دوتایی رفتیم تو تراس جوجه کباب درست کردیم .
من باید از تو گله کنم ! کیو پیچوندی ؟
همون پس ....
سحر كجايي كه منو راه ندادن اگه توام بودي مام جوجه كباب ميخورديم جاي ساندويچ
درخواست حق السكوت من چي شد ؟ يا مبلغ 55.000 تومان يا .. حالا كه شماييد همون جوجه كبابم بد نيست
در صورت پرداخت نشدن تا 2 روز ديگر زير اب شما به صورت كاملا فني زده خواهد شد
بخش پرداخت صورت حساب تلفنم سر جاشه ها !! خوب ميگفتي جريان چيه كه لااقل اين همه خودمو نتركونم زنگ بزنم
(2010/05/02, 06:16 PM)voodoo نوشته است: حميد جون نميدوني كه چه صبحانه اي هم خورديم در منزل ايشان
اين ديگه خالي بنديه به صورت تابلو
من امار بليط هواپيماتو داشتم عزيزم
مث حس ی عشق تازه بودی
مث افسانه بی اندازه بودی ...
ارسالها: 229
موضوعها: 13
تاریخ عضویت: Jul 2009
تشکر های اهدا شده: 686
تشکر های دریافت شده :698 بار در 299 پست
سال تشخيص بيماري : 87
دكتر معالج : نسترن مجدی نسب
داروي مورد استفاده :
محل سکونت : اهواز
2010/05/02, 06:23 PM
(آخرین ویرایش در این ارسال: 2010/05/02, 06:25 PM، توسط voodoo.)
من درد در رگانم، حسرت در استخوانم،چیزی نظیر آتش در جانم پیچید
سرتاسر وجود مرا گویی چیزی به هم فشرد تا قطره ای به تفتگی خورشید جوشید از دو چشمم،از تلخی تمامی دریاها بر اشک ناتوانی خود ساغری زدم
ارسالها: 509
موضوعها: 32
تاریخ عضویت: Feb 2010
تشکر های اهدا شده: 2997
تشکر های دریافت شده :4894 بار در 1400 پست
سال تشخيص بيماري : 1388
دكتر معالج : دکتر محمدحسین شهبازی
داروي مورد استفاده : بتافرون - Bayer Ag
محل سکونت : تهران
خدايي دست به غذا دادنتون حرف نداره حامد جون به خانواده مهمان نوازتون تبريك ميگم.
حميد جون نميدوني كه چه صبحانه اي هم خورديم در منزل ايشان
شمامم نوش جونت من ميدونم چقدر خوشمزه بوده
علی جون دیگه خالی نبند ، صبحانه ای در کار نبود که ...
حمید اینجوریه ؟ ما اونشب کلی بهمون خوش گذشت ، نکنه به شما خوش نگذشته که داری می زنی زیرش .
خداوندا ، سرنوشت مرا خیر بنویس . تقدیری مبارک ، تا هر چه را تو دیر می خواهی زود نخواهم و هر چه را تو زود می خواهی دیر نخواهم .
ارسالها: 1,072
موضوعها: 25
تاریخ عضویت: Oct 2009
تشکر های اهدا شده: 5014
تشکر های دریافت شده :5558 بار در 2066 پست
سال تشخيص بيماري : 1384
دكتر معالج : دکتر نسترن مجدي نسب
داروي مورد استفاده : ریتوکسی ور - اکتوورکو
محل سکونت : اهواز
(2010/05/02, 08:32 AM)nazaninn نوشته است: مير علي هيچي نگفت جز جاي آنارام خالي
بار خدا رو شكر بالاخره يكي پيدا شد ياده ما باشه
دمت گرم ميرعلي
قول ميدم هر جا برم بگم
جايه مير علي خالي
ببين تو رو خدا . فقط با يه جمله دله يه دختره بيچاره رو شاد كرد .
(2010/05/02, 08:32 AM)nazaninn نوشته است: آني جون و اون متشخصه كه نگو
حالا من يا آقا متشخصه كلك؟
آنارام باشید
ارسالها: 3,364
موضوعها: 243
تاریخ عضویت: May 2009
تشکر های اهدا شده: 18940
تشکر های دریافت شده :37267 بار در 6969 پست
سال تشخيص بيماري : 1387
دكتر معالج : دکتر امیررضا عظیمی
داروي مورد استفاده : فینگولید - داروسازی اسوه
محل سکونت : تهران
خداوكيلي فكر ميكرديد اينجوري مچتون گرفته بشه ؟
فقط يه جاي كار رو متوجه نشدم !
يه خانومي 150000 بار گفت پريا چرا گوشيش رو خاموش كرده
خوب اين كه واسه رد گم كني بود . ولي اينا اومدن حامد و پريا كجا رفتن ؟ اينم رد گم كني بود ؟
e e e e e e هزار بار گفت گشنمه . همش خالي بندي بود ؟
دعا كنيد دستم بهتون نرسه
مث حس ی عشق تازه بودی
مث افسانه بی اندازه بودی ...
ارسالها: 509
موضوعها: 32
تاریخ عضویت: Feb 2010
تشکر های اهدا شده: 2997
تشکر های دریافت شده :4894 بار در 1400 پست
سال تشخيص بيماري : 1388
دكتر معالج : دکتر محمدحسین شهبازی
داروي مورد استفاده : بتافرون - Bayer Ag
محل سکونت : تهران
خداوكيلي فكر ميكرديد اينجوري مچتون گرفته بشه ؟
فقط يه جاي كار رو متوجه نشدم !
يه خانومي 150000 بار گفت پريا چرا گوشيش رو خاموش كرده
خوب اين كه واسه رد گم كني بود . ولي اينا اومدن حامد و پريا كجا رفتن ؟ اينم رد گم كني بود ؟
e e e e e e هزار بار گفت گشنمه . همش خالي بندي بود ؟
دعا كنيد دستم بهتون نرسه
حمید تو دیگه چرا ؟؟؟!!!!
خداوندا ، سرنوشت مرا خیر بنویس . تقدیری مبارک ، تا هر چه را تو دیر می خواهی زود نخواهم و هر چه را تو زود می خواهی دیر نخواهم .