•  قبلی
  • 1
  • ...
  • 33
  • 34
  • 35(current)
  • 36
  • 37
  • ...
  • 102
  • بعدی 
امتیاز موضوع:
  • 14 رأی - میانگین امیتازات : 4.86
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
تیم دوچرخه سواری ام اس
سلام به دوستان ورزشگار
از دور دست همتون را می بوسم و از خدا می خواهم که به احترام جدم یاورتان باشد
تا این نخستین گروه دوچرخه سواری (ام اس) در آینده با اراده قوی دوستان تبدیل به گروه وسیع دوچرخه سواری بشه که از بین دوستان به تیم ملی هم راه پیدا کنن
دوستان ورزشگار خیلی دلم می خواست با دسته گل به پیشوازتان بیام و دسته گلی به گردنتان آویزان کنم ولی سیستم کارم این اجازه را به من نداد
و مجبور شدم شعر ترکی به جای دسته کل تقدیمتان کنم هر چند زیاد خوب نیست ولی نیت دوست داشتن شما ها را می خواستم ثابت کنم
و از آقا سینا می خواهم که زحمت قبول کرده تا برا شما ترجمه کند
icon_questionicon_questionicon_questionicon_questionicon_questionicon_questionicon_questionicon_questionicon_questionicon_questionicon_questionicon_questionicon_questionicon_questionicon_questionicon_questionicon_questionicon_questionicon_questionicon_questionicon_questionicon_questionicon_questionicon_questionicon_question

بیر مدت تی دی فکرمیزده بیر گروه ورزش یولا سالیدیخ
کی نچه یولداشینان مشهدن تهرانا چرخ سوریدیخ
تا ایـنکه بـو فکر بیـزه حقـیقـت اولـدی
دوستلار قورولوب ایشلر جورلنیب هر زاد آماده اولدی
همراه اول کلیب بیزه اسپانسیل اولدی
بورکلر آلینیب بولوزلار تیگیلیب دوچرخلر آماده اولدی
حسین کاکاوند تیپ وروب سینا صادری سویونجاق اولدی
فربود قیافه توتوب علی رضا سویونماخدان اوزونن اولدی
بیر آیری گروه تیمین کنارندا دوزلیب
گروه تدارکات.فیلم بردار. امداد.بیر ماشین ون.نه گوزل اولدی
بیر تاپیک تیم دوچرخه سواری (ام اس) یازیلیب
گه بو تاپیک دا تمام دوستلار ورزشگارلارا حمایت و تشویقلار اولدی
هر گون علی رضا سینا قارداشیم گزارش یازیب
بو گزارشدن دوستلار ورزشکارلارین احوالینن با خبر اولدی
نا قافیلدن بی تا خانم ورزشگارلارین استقبالینه گلیب
تیم اوشاقلاری سویونوب روحیدن انرژی درمانی اولدی
ورزشگارلار صبح دن آغشاماجان پدال وروب
آغشام خستلیقدن یاتیب بولمدیلر ناواخ سحر اولدی
فربود خسته یاتیب حسین داریخیب سینا صبحه قدر خورولدادی
علی رضا یوخی کروب کلن دوره تیم 4 نفردن 20 نفر اولدی
بو 20 نفر تیم دوچرخه سواری ایچینده
سید رضا حسنی دا عضو تیم دوچرخه سواری (ام اس ) اولدی

سینا جان می دانم ترجمش برا دوستان واست وقت گیر و سخته فقط خواستم بگم همیتان را دوست دارم و به فکرتان هستم از طرف من صورت همه بچه های تیم را ببوسicon_questionicon_questionicon_questionicon_questionicon_questionicon_questionicon_questionicon_questionicon_questionicon_questionicon_questionicon_questionicon_questionicon_questionicon_questionicon_questionicon_questionicon_questionicon_questionicon_questionicon_question

خدایا بینهایت دوستت دارم[تصویر:  h6827_2.gif]
 تشکر شده توسط : shokolat , N00shin , baran1390 , fireboud , Ghost , maede , Hasty , parisa2011 , Sina , بنده خدا , blue sky , جامعه حمایت از بیماران M.S , nead , anaram , neda.n , hamid t
بچه ها خدا قوت...خیلی مواظب خودتون باشین...

ای سراپا همه خوبی
تک و تنها به تو می اندیشم
 تشکر شده توسط : seyyed reza , fireboud , maede , Hasty , Sina , khatoon25 , neda.n , hamid t , nafass
بچه ها امیدوارم همیشه پر انرژی و شاد باشید icon_biggrin
خوشحالم که حالتون خوب خوب و بهترتره !icon_question
تلفاتتون هم که یه مورد مسمومیت با غذا بوده که خدا رو شکر به خیر گذشت wink2Smile (16)
در مورد خوراک مواظب باشید مسموم نشین .میگن پیاز جلوگیری میکنه از مسمومیت ، میشه فقط پیاز بخورین ؟N_aggressive (35)laughing3
آقای سید رضا ، دستتون درد نکنه ولی حتما باید سینا ترجمه کنه ؟ میشه یکی دیگه از بچه های سایت مسلط به زبان ترکی و موزون ساز ترجمه کنه ؟
چشم ها را بـایـد شست  . ، . جـــور دیـگـر بـایــد دیـــد
 تشکر شده توسط : maede , seyyed reza , Hasty , Sina , shokolat , fireboud , anaram , neda.n
حیات وحش- سبزوار- جمعه 29-2-91

خوب فعلا که وقت داریم من یکم از خودمون بگم. (کسایی که ما رومیشناسن می تونن نخونن)
تو پست بالا اولین عکس جای که ما دور یک میز نشستیم. از راست اولی فربوده دومی من (علیرضا) سومی سینا و آخری حسین.

فربود کم حرف و متفکره و ابدا غر نمی زنه. تو راه هم همیشه بجای عینک از لنزش استفاده میکنه. یه دوربین کوچولو هم داره که چق چق داره عکس می اندازه. فرقی نداره براش سرعت پا زدن چطوره چون اون همیشه از کمتر از توانش استفاده میکنه.دوچرخه فربود سفیده و همونیه که تو عکسه. (همه یجور خریدیم.)
دومی منم. من درسته اسم مستئارم چیز دیگه ایه اما مث یه لاک پشت با سرعت ثابت پا میزنم. بچه ها میرن جلو می مونن عقب من همیشه هستم. دوچرخه ی من مشکیه.
سینا بموقع حرف می زنه. کاری به کسی نداره و مث یه شیر همیشه تنها پا می زنه. سریع میره سریع میاد. دوچرخه اش طوسیه و زینش زین کوچیکیه. همچنین دوچرخه اش جک نداره و همیشه به یه جا تکیه میده.
حسین معمولا با این جملات حرف میزنه "آقا بریم" "وا نستا" "پابزن برس به جلویی" و با غیرت پا میزنه. کنارش پا زدن خیلی خوبه چون در حین صحبت نمی فهمی چند کیلومتر اومدی و همیشه حواسش به سرعت مون هست. دوچرخه ی حسین هم مث من مشکیه و ما از رنگ قمقمه و اشیای درون کیفمامون دوچرخه هامون رو پیدا میکنیم.

اون کفش هایی هم که پامونه مخصوص دوچرخه است و با یه ضامن قفل میشه به رکاب. حسن این کار اینه که موقع بالا اومدن پا هم نیرو وارد میشه. حسن دیگه اش اینه که اگر قبلا جلوی پا می گرفت الان عضله ی پشت پا می گیره. سر این قفل شدن ها تا الان کلی خوردیم زمین. مشکل اینه وقتی میخوای وایسی زیر سایه درختی چیزی یادت نیست که پات قفله و با دوچرخه یه وری می افتی زمین. خیلی خنده داره. صداش اینطوریه... ای وای ...نه... آخ.

سفرنامه

صبح زود ساعت 6 ما از نیشابور راه افتادیم . نیشابوری ها مردم خونگرم و خوبی اند. شهر سرسبزی هم دارند. یه 8 کیلومتری تو شهر رکاب زدیم که به اول جاده رسیدیم. از نیشابور به سمت سبزوار ما از سرسبزی به کویر حرکت می کردیم. تا ساعت 9 صبح هیچ مشکلی نبود و هوا عالی بود. از زور گرسنگی مجور به ایستادن شدیم. بعد از حدود 45 کیلومتر. ساقه طلایی و آبمیوه و خرما تغذیه ی زنگ های تفریح 20 دقیقه ای ماست.

نمی دونم حتما دعای شما بود که تقریبا تا نصف مسیر باد موافق ما بود و خیلی راحت تونستیم 60 کیلومتر رو طی کنیم. اطراف پر بود از مراتع و زمین های کشاورزی خصوصا گندم. یه ویو (نما) هم تقریبا 2 ساعت جلوی ما بود. یه دهکده ی قدیمی در دامنه ی کوه های سرسبز. یه زمانی بود که من جلو افتاده بودم و داشتم موسیقی گوش میدادم. بچه ها می گفتن از خود بی خود شده بودی و هرچی پا میزدن به من نمی رسیدن. (منی که معمولا عقب ترم.) وقتی که جلو تر از همه باشی تمام دیدت میشه دشت ها و انگار تویی و این همه فضای باز که باید بری و بری و بری... این رو به آهنگ های سلین دیون اضافه کنید.

تو راهمون همیشه کلی حیوون می بینیم. خصوصا گله های گوسفند و بز. اما اینبار واستادیم. هر کدوم از عوامل (بجز سینا) به طرف یکی از گوسفند ها حمله کردیم خصوصا بره ها و بزغاله های خوشگل. دوتا با نمکشون رو گرفتیم و کلی عکس گذاشتیم و من حداقل چند تایی رو به عشق گذاشتن تو اینجا انداختم. خیلی ملوس بودن و همش بع بع می کردن. بره هه که تو صورت من نگاه میکرد و یه بع طولانی میگفت. آخرش که ولش کردیم. دوید دنبال مامانش و پشتشم نگاه نکرد حیونی ترسیده بود.

الاغ هم دیدیم. یه سری سمور که قبلا گفتم فربود دیده. اونا موش خرمایی بودن. از اونایی که تو کارتن "عصر یخبندان" دوتا بودن. سه چهار تا دیدیم. دنبال هم می کردن و یهو بلند میشدن وا میستادن و به اطرا ف نگاه میکردن. کلا موجود دلقکیه. یه طوطی خیلی خوب هم دیدیم. شاپرک و پشه و کلی حشره هم تو راه بهمون می خوردن. من و فربود مسابقه ی "پشه خوری" داریم. (متاسفانه) من جلو هستم.یه سری سگ هم بودن که زیاد قیافه و لحن پارس دوستانه ای نداشتن. خصوصا وقتی ما می خواستیم تو اول یه جاده ی فرعی فیلم بگیریم.

مردم توی راه کلی برامون بوق میزنن. اصولا بوق ها تنوع زیادی دارند. یه سری بوق می زنن که برو کنار... یه سری بوق که شما دیوونه اید. و با دست ما رو به بغل دستی نشون میدن. تازه خبر ندارن ام اس هم داریم. اما اکثرا دست تکون میدن با بوق و برامون احتمالا آرزوی موفقیت میکنن. خیلی ها هم سرشون و بیرون میارن و خسته نباشید میگن و بعضی سوال می پرسن از کجا میایم؟ کلا همین که دوچرخه سوار باشی کافیه که مردم ابراز علاقه ولطف کنن.

چشمتون روز بد نبینه 45 کیلومتری سبزوار همان و بدبختی ما شروع شدن همان. هوا داشت گرم می شد. ما از جاده ی 44 به سمت غرب رکاب می زنیم. اگر تا ساعت 10 کمرت با اشعه ی آفتاب گرم میشه و احساس خوبی داری از 10 و یک دقیقه گرما روی دیگه اش رو نشون میده. زمین هم کم کم به بیابون تبدیل شد و حتی حاشیه ی امن جاده که آسفالت خوبی داشت دیگه خاکی شد و ما مجبور شدیم بیایم تو جاده. خلاصه باد موافق رو هم از دست دادیم و با اینکه جاده کفی بود اما باد دوست داشت به سمت مشهد بره.

دو ساعت و نیمی طول کشید که به هم بگیم " چیزی نمونده"...."ماشالا" .... من اگر جای مدیر موزه ی لوور بودم حتما در اولین روز ریاستم تابلوی "به شهر سبزوار خوش آمدید" رو می خریدم. البته از اونجا تا محل اسکانمون یعنی دانشگاه آزاد سبزوار یه 12 کیلومتر هم سربالایی راه بود. من نمی دونم دانشگاه آزاد چرا اینقدر بلندی دوست داره. با کلی اشتباه رفتن و دوباره کاری زیر آفتاد و غر زدن من بلاخره رسیدیم.

جامون خیلی عالیه خوابگاه اساتید دانشگاه آزاده و تر و تمیز و باحاله. من و فربود رو تخت دونفره ایم و حسین و سینا همچنین. اینترنت هم داره که پسورد داره ما نداریم. موندیم و همین اینترنت موبایلی خودمون. امروز روز شستن لباس ها هم هست. باید اعتراف کنم بجز جورابام تا الان لباسم رو نشسته بودم. خبر خوب تر اینکه همه ی غذاهای کنسروی که گرفتیم خراب شدن. (دربسته ها هم) و ما دیگه باید غذای تازه تهیه کنیم. ناهار رو عمو حسن (آقای مکاری راننده) بهمون املت طوفانی و خوشمزه ای داد. امروز تو کیفم یه سری برگه ی زردآلو و هلو پیدا کردم. فکر کنم با نوشتن این گزارش دیگه تو کیفم نباشه ولی خوب چه کنیم.

من فکر کنم سبزوار هم دو شب واستیم و از اونور کاروانسرای عباسی رو که وسط بیابونه وا نستیم یه تیکه پا بزنیم.

فربود هم مسمومیتش خوب شده و دیگه داره خودش رو لوس میکنه. حالا اگر من و مار میزد کسی پیگیر نمیشد. بالا حال فربود خوبه! اما فیلم بردار و صدا بردار که اونا هم همبرگر خوردن هنوز مشکل دارن. فکر کنم تب کونگو گرفته باشن.شوخی کردم. خلاصه نگران ما نباشید. دو روزه با سینا کتک کاری نکردم. حس بدی دارم. دست همه درد نکنه که اینقدر انرژی مثبت میدید به ما. بخدا همه کارامون به عشق شما شده. همه ی پست ها تون رو می خونیم. اینطوریه که یکی میره تو نت همه کله هامون رو میاریم ببینیم چه خبره. خیلی دوستون داریم و شما ها بخدا بهترین هستید. بعضی از شما هر روز میاید و تو تاپیک ابراز علاقه و لطف میکنید و ما کلی ذوق می کنیم و انرژی می گیریم. بین ما همش حرف شماست.

در نهایت خیلی خوشحالم که تونستیم مسیر امروز رو که رکورد بیشترین مصافتمون بود رو عبور کنیم. جاده کفی بود نه سربالایی خاصی داشت نه سرازیری خاصی بیشتر جهت وزش باد تعیین کننده ی سختی کار بود که اونم نصف به نصف بود. مسیر بعدی انشالا فردا به سمت شهر "داورزن" هست که در حدود 76 کیلومتر خالصه که با مخلفات به نظرم روی 90-95 تا واسته.

از ساعت 12 به بعد من روی تخت بیهوش شدم وخوابیدم و دیگه نمی دونم تا شب بچه ها چه کردن. موفق و پیروز باشید.

اگه تلخم مثل گریه اگه تنهام اگه تاریک
اگه از ترانه دورم اگه با مرثیه نزدیک
اگه ناباور چشمام تو تماشای تو مونده
اگه اون نگاه اول منو پای تو نشونده:
How wonderful life is while you're in the world
 تشکر شده توسط : naz.gigili , earth , fireboud , baran1390 , بی تـــا , nanaz , nahid , O#!!! , شیرین , najva , neda.n , MFhealth , شهرزاد , kaveh_plus , hanie , maede , Ghost , Hasty , MAHDI , parisa2011 , seyyed reza , بنده خدا , شيدا رها , nafass , بهــار , N00shin , shokolat , مستانه , rad007 , blue sky , سـاناز , aalieh , جامعه حمایت از بیماران M.S , shahrzad , marmar , nead , anaram , khatoon25 , hamid t , پویش , هاجی , toktam* , رنگین کمان , edarzi , Aram , Narges , paeazan
happy0065.gifhappy0065.gifhappy0065.gifhappy0065.gifhappy0065.gifhappy0065.gifhappy0065.gif
وقتی تنها شدی تنها تر از تمام غریبان روزگار
از قیل و قال حادثه باری دلت گرفت
بر خویش تکیه کن برعرش
 تشکر شده توسط : maede , Hasty , fireboud , hamid t
آقا علی رضا کلی حال میکنم با گزارشاتت
تو سایت که میام مستقیم میام اینجا
همش منتظرم
خیلی همتون خوبید
امیدوارم خوش و خرم و پیروز باشیدagreement2
زندگی را فقط با فصل های دشوارش نبین ؛
در راه های سخت پایداری کن: لحظه های بهتر بالاخره از راه می رسند. agreement2

 تشکر شده توسط : maede , Hasty , Sina , shokolat , fireboud , anaram , neda.n , hamid t
خدا، خداوندگار شجاعان است.

اگر راه پیش رویت،

راه رویاهایت است،

به آن متعهد باش

به این بهانه راه خروج را باز مگذار:

هنوز وقت رفتن به دنبال رویایم نیست.

این جمله،

که بسیار به کار می رود،

بذر شکست را در خود دارد

راهت را پی گیر

حتا اگر گام هایت

نا استوار است.

حتا اگر می دانی

وضع کنونی ات

بهتر است

اگر امکانات خود را

هم اکنون بپذیری،

به یقین در آینده بهتر خواهی بود.

اما اگر اسیر مرزهایت شوی،

هرگز از آن ها رها نخواهی شد.

با شهامت به راهت قدم بگذار،

از انتقاد دیگران نترس،

و از همه مهم تر، نگذار منتقد درون خودت، فلجت کند.

در شب های بی خوابی و بی قراری،

خدا با توست،

با عشقش،

و اشک های پنهانش

خدا، خداوندگار شجاعان است.

پائولو کوئلیو
وقتی تنها شدی تنها تر از تمام غریبان روزگار
از قیل و قال حادثه باری دلت گرفت
بر خویش تکیه کن برعرش
 تشکر شده توسط : maede , Hasty , seyyed reza , شيدا رها , shokolat , fireboud , anaram , neda.n , hamid t , هاجی , edarzi
ایول بچه هاagreement2agreement2agreement2happy0065.gifhappy0065.gifhappy0065.gif
حسابی مواظب خودتون باشین
و...
اینجوری برین جلوfighting0030.gif
دعای ما هم همراتون هستicon_question
زنـــــــــــــــــــــده ام با نفـــــــــــــــــــس تو...!
 تشکر شده توسط : maede , Hasty , Sina , seyyed reza , shokolat , fireboud , neda.n , hamid t
دمتون گرم خسته نباشید بچه ها...روز بدون آفتاب همراه با باد موافق و انرژی فراون رو براتون آرزو میکنمagreement2agreement2
چوب کبریت ...
آتش از "سرش" شروع شد و به "جانش" افتاد.
مواظب افکارت باش.
 تشکر شده توسط : maede , Hasty , Sina , seyyed reza , shokolat , fireboud , anaram , neda.n , baran1390 , hamid t
(2012/05/19, 09:13 AM)nahid نوشته است: بچه ها امیدوارم همیشه پر انرژی و شاد باشید icon_biggrin
خوشحالم که حالتون خوب خوب و بهترتره !icon_question
تلفاتتون هم که یه مورد مسمومیت با غذا بوده که خدا رو شکر به خیر گذشت wink2Smile (16)
در مورد خوراک مواظب باشید مسموم نشین .میگن پیاز جلوگیری میکنه از مسمومیت ، میشه فقط پیاز بخورین ؟N_aggressive (35)laughing3
آقای سید رضا ، دستتون درد نکنه ولی حتما باید سینا ترجمه کنه ؟ میشه یکی دیگه از بچه های سایت مسلط به زبان ترکی و موزون ساز ترجمه کنه ؟

آره هر کی بخواد می تونه


خدایا بینهایت دوستت دارم[تصویر:  h6827_2.gif]
 تشکر شده توسط : Hasty , maede , hamid t , nahid
  
  •  قبلی
  • 1
  • ...
  • 33
  • 34
  • 35(current)
  • 36
  • 37
  • ...
  • 102
  • بعدی 




کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
7 مهمان

علت بوجود آمدن بیماری ام اس چیست