ارسالها: 21
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Aug 2014
تشکر های اهدا شده: 353
تشکر های دریافت شده :329 بار در 70 پست
سال تشخيص بيماري : 1393
دكتر معالج : دکتر محمدرضا معتمد- دکترمقدسی
داروي مورد استفاده : سینووکس
محل سکونت : شرق تهران
من که خودم اول از همه تشخیص دادم رفتم دکتر بعدشم ام ار آی و ....تا پزشک تأییدش کرد وگفت باید بستری بشی.تا اون روز به کسی نگفته بودم و تصمیم هم نداشتم بگم ولی چطور میتونستم پنج روز غیبت رو توجیه کنم؟ این بود که مجبور شدم و گفتم...اول به همکارام بعدشم به خانواده
به نظر من بهتره کسانی که ساعتها کنارشون هستی و هر از گاهی بی دلیل و بادلیل بهت استرس وارد میکنن بدونن، تا کمتر مو
ارسالها: 70
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Mar 2011
تشکر های اهدا شده: 1014
تشکر های دریافت شده :1544 بار در 695 پست
سال تشخيص بيماري : -
دكتر معالج : میشناسم یک طبیب آن هم خداست
داروي مورد استفاده : ام اس ندارم
محل سکونت : خیلی دور از او
(2014/08/23, 08:11 AM)مینا ح نوشته است: من از نگاه ترحم آمیز بعضی از اطرافیان متنفرم. از اینکه تا آدمو می بینن دستاشون رو ببرن بالا و دعا کنن خدا همه مریضا رو شفا بده، بدم میاد. لبخندشون وقتی سرشونو کج می کنن و به آدم نگاه می کنن ناراحتم میکه. مطمئنم اگه بعضی از آدما از اول مریضیم رو نمی دونستن، انقدر پیشرفت نمی کرد. چون همون اول کلی تلقین منفی شد بهم.
ولی در مقابل خیلیام هستن که با اینکه میدونن ولی رو رفتارشون هیچ تاثیری نذاشته.
آدم باید بدونه که به کی بگه، به کی نگه.
اینکه بعضی افراد به بیماران خاص (یا هرکس که زندگیش به هر دلیل شکل خاصی داره) نگاه بدی میکنند گویی دارند به یک گناهکار نگاه میکنند اگرچه بد است اما اسمش ترحم نیست، اسمش هرچی هست ترحم نیست
چند روز پیش یه چیزایی راجع به ترحم اینجا نوشتم امیدوارم خوب توضیح داده باشم که به نظر من ترحم (به معنای واقعی کلمه) خوبه، ترحم یعنی مهربانی بی غرض، یعنی کمک صحیح به هم نوع، یعنی بی تفاوت نبودن نسبت به مشکل دیگران، یعنی انسانیت
اما اون نگاه ها و رفتارهای عجیب و غریب اسمش ترحم نیست باید ی اسم دیگه برای اون پیدا کرد
آری؛
روزهای خوب خواهند آمد...
ارسالها: 6
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Aug 2014
تشکر های اهدا شده: 52
تشکر های دریافت شده :34 بار در 9 پست
سال تشخيص بيماري : 87
دكتر معالج : مقبولی
داروي مورد استفاده :
محل سکونت :
تجربه بهم نشون داده جز خونواده لازم نیست کسی بدون.البته بعضی ازدوستام هم این موضوع رومیدونن اونم به خاطراینکه شرایطی پیش اومده که مجبورشدم بگم.دوستام هم میگن بیماری تو ام اس نیست بعضی موقع هام ازسردلسوزی رفتاری کردن که ممکن برا کسایی که حساسن آزاردهنده باشه.میخام بگم که گفتن یا نگفتن این موضوع بسته به روحیه آدم داره.اگه خیلی آدم محکمی هستین ونگفتن بیماریتون باعث دردسرتون هست بگین بهتره.شاید با این فداکاریتون دیدجامعه رونسبت به ام اس عوض کنین...
ارسالها: 20
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Aug 2014
تشکر های اهدا شده: 109
تشکر های دریافت شده :179 بار در 62 پست
سال تشخيص بيماري : 1390
دكتر معالج : dr.kholghi
داروي مورد استفاده :
محل سکونت : ایران گیلان
من فکر میکنم باید بگیم اخه این مردم باید ببینن ما از خیلی های دیگه که هیچ مشکلی ندارن تواناتریم
ارسالها: 145
موضوعها: 1
تاریخ عضویت: Aug 2014
تشکر های اهدا شده: 1822
تشکر های دریافت شده :1465 بار در 599 پست
سال تشخيص بيماري : 82
دكتر معالج : دکتر زهرا نیکنام
داروي مورد استفاده :
محل سکونت : شیراز
صبر کن سهراب! آری… تو راست می گویی آسمان مال من است پنجره،فکر،هوا،عشق،زمین،مالِ من است!
اما سهراب تو قضاوت کن، بر دل سنگ زمین جای من است؟! من نمی دانم که چرا این مردم، دانه های دلشان پیدا نیست…
صبر کن سهراب! قایقت جا دارد؟ من هم از همهمه ی داغ زمین بیزارم
ارسالها: 41
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Feb 2014
تشکر های اهدا شده: 127
تشکر های دریافت شده :1857 بار در 356 پست
سال تشخيص بيماري : شروع89، تشخیص92
دكتر معالج : الآن دیگه هیشکی!!!
داروي مورد استفاده : رسیژن
محل سکونت : هميـن حـوالي
به نظر من نیازی نیست اطرافیان بدونن وقتی ما داریم مثل بقیه و گاهی هم بهتر از اونا تو جامعه فعالیت میکنیم!!!
با این کار فقط باعث میشم راه گریز از جامعه رو برای خودمون باز کنیم به زبان ساده تر خودمون باعث گریز خودمون از جامعه میشیم، چون متأسفانه جامعه ی ایران جایی نیست که فرهنگ مردمش بالا باشه و وقتی اسم بیماریمونو میشنون بدون لحظه ای تأمل هزارتا انگ رو بهمون میزنن
که این نمیتونه فلان کارو بکنه چون ام اس داره و این باعث میشه ما بیشتر منزوی بشیم
پس به نظر من نباید تا زمانی که بیماری نشونه ی خاصی از خودش نشون بده کسی به جز خونواده از وجودش مطلع بشه!!! این تنها کاریه که میتونیم برای آرامش خودمون انجام بدیم ...
همراهی خـــــدا با انسان مثل نفس کشیدن است: آرام ، بیصــدا و همیشگی...
ارسالها: 99
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Nov 2014
تشکر های اهدا شده: 747
تشکر های دریافت شده :563 بار در 164 پست
سال تشخيص بيماري : 1387
دكتر معالج : دکتر اکبر حمزه ای مقدم
داروي مورد استفاده : بتافرون
محل سکونت : کرمان
من دکترم میدونه
بعد از 7 سال یسالی هست فامیلم میدونن.... چند تایی از دوستامم میدونن. استادمم میدونه .خیلی خوبه .همش لوسم میکنه. باهم کار میکنیم چون مریضم هرچی من بگم همونه
فکر کنم فقط خواجه حافظ شیراز نمیدونه
......
ارسالها: 88
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Jun 2014
تشکر های اهدا شده: 1027
تشکر های دریافت شده :1166 بار در 353 پست
سال تشخيص بيماري : 1392
دكتر معالج : دکتر حسين اشرفيان
داروي مورد استفاده : زادیوا - نانوفناوران دارویی الوند
محل سکونت : کرج
حمید جان به نظر من دونستنشون کمکمون که نمیکنه هیچ !مشکل سازم میشه .......اما من اگرم بخوام به غیر خانوادم به کسی هم بگم باورش نمیشه چون ازهمشئن سالمترم .همین که خانوادم بدونن کافیه چون اونا پشتیبانمن و کمک میتونن کنن.
من خدا را در نگاه آنانی دیدم که، خود نیاز محبت بودند، ولی بازهم محبت می کردند…
ارسالها: 533
موضوعها: 2
تاریخ عضویت: Jul 2014
تشکر های اهدا شده: 1498
تشکر های دریافت شده :1541 بار در 610 پست
سال تشخيص بيماري : 93
دكتر معالج : متخصص
داروي مورد استفاده : اکتوریف
محل سکونت :
حتی تووی رویاتم...؟!
ارسالها: 145
موضوعها: 1
تاریخ عضویت: Aug 2014
تشکر های اهدا شده: 1822
تشکر های دریافت شده :1465 بار در 599 پست
سال تشخيص بيماري : 82
دكتر معالج : دکتر زهرا نیکنام
داروي مورد استفاده :
محل سکونت : شیراز
صبر کن سهراب! آری… تو راست می گویی آسمان مال من است پنجره،فکر،هوا،عشق،زمین،مالِ من است!
اما سهراب تو قضاوت کن، بر دل سنگ زمین جای من است؟! من نمی دانم که چرا این مردم، دانه های دلشان پیدا نیست…
صبر کن سهراب! قایقت جا دارد؟ من هم از همهمه ی داغ زمین بیزارم