ارسالها: 46
موضوعها: 9
تاریخ عضویت: Apr 2011
تشکر های اهدا شده: 119
تشکر های دریافت شده :205 بار در 42 پست
سال تشخيص بيماري : ندارم
دكتر معالج : -
داروي مورد استفاده :
محل سکونت : تهران
دوستای عزیز
من و دوستانم در گروه ام اس دانشکده پرستاری دانشگاه تهران روی طرح پژوهشی در مورد بحث این تاپیک شما کار می کنیم.
مرتبط با بحث شما من چند نمونه از بررسی هایی رو که روی مطالعات خارج از کشور انجام دادیم رو در قسمت فعالیت محققان خارج از کشور قرار دادم. میبینید که نظرات متفاوته. فرهنگ و شرایط اجتماعی هم متفاوته.چه بین تک تک ما و چه بین ما و کشور های دیگه.
اما ما به کمک شما احتیاج داریم. اینکه در یک یا تعدادی بحث گروهی نظرات شما رو دریافت و مورد بررسی قرار بدیم.
اینم بگم قرار نیست موش آزمایشگاهی بشید. چون در صورت تمایل شما ما فقط صحبت های شما رو میشنویم و آنالیز میکنیم.
این پروژه یه کار کیفیه که با استفاده از مصاحبه باز انجام میشه.
صمیمانه ازتون دعوت میکنم با ما همکاری کنید.درصورت تمایل پیام خصوصی برام بزارید.
حداقل کاری که گروه ما می تونیم انجام بده ایجاد تغییر در نگرش دیگرانه هرچند کم..به امید اینکه در آینده مبتلایان به ام اس این دغدغه رو نداشته باشن.(البته می دونم همین الانم خیلی ها عالی زندگی می کنن و این فوق العاده اس)
بودیم و کسی پاس نمی داشت که هستیم
باشد که نباشیم و بدانند که بودیم
ارسالها: 413
موضوعها: 8
تاریخ عضویت: Apr 2011
تشکر های اهدا شده: 1099
تشکر های دریافت شده :968 بار در 320 پست
سال تشخيص بيماري : 1382
دكتر معالج : دکتر وحید شایگان نژاد
داروي مورد استفاده : زیتاکس - آریوژن فارمد
محل سکونت : اصفهان
من که به همه گفتم جز فامیل شوهرم
اونم چون خود شوهر جان گفته نگو من احساس خوبی دارم که به همه گفتم
همه عمر بر ندارم سر از این خمار مستی
که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی
ارسالها: 1,146
موضوعها: 32
تاریخ عضویت: Aug 2009
تشکر های اهدا شده: 167
تشکر های دریافت شده :2748 بار در 1040 پست
سال تشخيص بيماري : ماه رمضان 1386
دكتر معالج : .....
داروي مورد استفاده :
محل سکونت : یه جایی
عجب
ارسالها: 128
موضوعها: 4
تاریخ عضویت: Apr 2011
تشکر های اهدا شده: 363
تشکر های دریافت شده :1216 بار در 454 پست
سال تشخيص بيماري : مهر ماه 86
دكتر معالج : دکتر محمدیان نژاد
داروي مورد استفاده :
محل سکونت : اهواز
2011/07/23, 01:13 PM
(آخرین ویرایش در این ارسال: 2011/07/23, 01:26 PM، توسط parisa2087.)
(2011/07/22, 11:52 AM)warrior نوشته است: خوب پريسا جون اگه شما مثل همه ي ادماي ديگه لباس ميپوشي وتفريح ميكني و درس ميخوني پس ديگه چه مشكلي داري .....اصلا مگه ميشه ام اس داشته باشي و مشكلي نداشته باشي حتي ام اس شما طوري كه مادرتون نفهميده يعني هيچ بي حسي و سنگيني نداشتي كه تو يه جمع تابلو بشي ...نتوني درست راه بري بدويي يا درست بنويسي .حتي نتوني دكمه هاتو ببندي .......كلا كسي كه ام اس داره (ام اس واقعي و به تمام معنا) چه بخواد چه نخواد كاري بهش ميكنه كه اطرافيان متوجه ميشن كه اين بنده خدا يه چيزيش هست.........
من همه اين كارها رو خودم انجام ميدم...ام اس به معناي ناتواني نيست..پاي راستم هميشه سنگينه ...اما به رو خودم نميارم...تعادل حركتي هم بعي وقت ها ندارم...اما وقتي ميوفتم جلو جمع خودمو ميزنم كوچه علي چپ و ميزنم زير خنده!!!
حتي واسه اين كه كمتر تابلو باشه ورزش ميكنم اونم كوهنوردي!!!!
مامانم ميدونه تزريق دارم...اما به همه از جمله مامانم و بابام گفتم بخاطر استرس عصب چشمم فلج شده!!!واس همين مجبورم تزريق كنم!!!
اسمش واسه ديگران ترسناكه..اما به نظر من خودش نه!!!
وقتی احساس میکنی داری به بن بست میرسی و زندگی خیلی تخیلی شده به یاد بیار که قبلا هم اینطوری شده بود ولی گذشت. این لحظات فرصتهایی برای بزرگ شدن هستند.
ارسالها: 728
موضوعها: 9
تاریخ عضویت: Jan 2011
تشکر های اهدا شده: 7591
تشکر های دریافت شده :7578 بار در 2006 پست
سال تشخيص بيماري : 1390
دكتر معالج : دکتر امیررضا عظیمی
داروي مورد استفاده : زیتاکس - آریوژن فارمد
محل سکونت : تهران
من به مامانم هم نگفتم.
فکر میکنین اگه بفهمه چی میشه؟
مدام میگه میدونی چرا ام اس گرفتی؟ بس که منو ناراحت کردی.
بس که نمک خوردی.
بس که بداخلاقی.
بس که میخوابی.
بس که دیگران رو اذیت کردی.
حتما چشم خوردی.
بس که دیر رفتی دکتر.
بس که میوه نخوردی.
بس که بیفکری......................
خلاصه مدام میخواد هرچی عیب توی عالم هست رو بهم نسبت بده.
اگه یک درصد احتمال میدادم که اینا رو نگه بهش میگفتم.
و بعد از فرداش شروع میشه:
اینو بخور.
اونو نخور.
یک دکتره هست....فلان.
یک دکتره هست .....بیسار.
و هر روز خواهد گفت: من هیچ غصه ای ندارم جز مریضی تو!
آخرسر بدهکار هم میشیم!
خلاصه عطایش رابه لقایش بخشیدم!
فالله خیر حافظا و هو ارحم الراحمین
ارسالها: 795
موضوعها: 31
تاریخ عضویت: Oct 2011
تشکر های اهدا شده: 14945
تشکر های دریافت شده :22374 بار در 6735 پست
سال تشخيص بيماري : 85-90
دكتر معالج : دكتر عظيمي
داروي مورد استفاده : سینووکس
محل سکونت : تهران
2012/02/23, 12:30 PM
(آخرین ویرایش در این ارسال: 2012/02/23, 12:33 PM، توسط yummy.)
منم که ترجیح دادم کسی ندونه حتی مامان...بابام...ولی ناچارا یکی از خواهرام ویکی از برادرام فهمیدن.
من فکر میکنم اگه بدونن شاید اولاش آدم حس کنه کسی دورو برش هست و خوشحال بشه ولی بعد یه مدت همش ترحم و دلسوزی و... میمونه که نمیذاره حالت عادی زندگی کرد. حالا اگه این موضوع یه جا درز کنه به فامیل برسه....دیگه هیچی...به نظر من اون موقع قطع رابطه بهتر از بودنه باهاشونه.این از فامیل خودم... یقینا بعد یه مدت میرسه به گوش فامیلای همسر...اونو دیگه نپرس که همه ی زندگیم میره هوا...
با این تفاسیر پس من باشم و خودم و منو ،خوده خودم و همسرم کافیه
دور نرو...
بیا کنار دلم
من غیر از اینها که می نویسم
نوازش هم بلدم...
ارسالها: 558
موضوعها: 67
تاریخ عضویت: Jul 2011
تشکر های اهدا شده: 4235
تشکر های دریافت شده :2443 بار در 630 پست
سال تشخيص بيماري : 1362
دكتر معالج : طباطبائی
داروي مورد استفاده :
محل سکونت : تهران
من معتقدم فقط افراد درجه اول یعنی خواهر و برادر و اگه تحمل شنیدنش سخت نباشه پدرو مادر هم بدونن.
مهم این نیست که در کجای این دنیا ایستاده ایم
مهم اینست که در چه راستائی گام برمیداریم.
ارسالها: 616
موضوعها: 33
تاریخ عضویت: Sep 2011
تشکر های اهدا شده: 7936
تشکر های دریافت شده :9655 بار در 3933 پست
سال تشخيص بيماري : 84
دكتر معالج : torabi
داروي مورد استفاده :
محل سکونت : تهران
ارسالها: 233
موضوعها: 2
تاریخ عضویت: Sep 2011
تشکر های اهدا شده: 12261
تشکر های دریافت شده :7970 بار در 1554 پست
سال تشخيص بيماري : 1385
دكتر معالج : دکتر عظیمی.دکتر مقدسی
داروي مورد استفاده :
محل سکونت : تهران
تنها کسی که نمیدونه من ام اس دارم خواجه حافظ شیرازیه که اونم چون تاحالا قسمت نشده برم شیراز !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
Together we stand
Divided we fall
ارسالها: 562
موضوعها: 15
تاریخ عضویت: Feb 2011
تشکر های اهدا شده: 8772
تشکر های دریافت شده :11929 بار در 2632 پست
سال تشخيص بيماري : 1381
دكتر معالج : صحراییان
داروي مورد استفاده :
محل سکونت : تهران - يوسف آباد