ارسالها: 2
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: May 2024
تشکر های اهدا شده: 0
تشکر های دریافت شده :3 بار در 2 پست
سال تشخيص بيماري : 1396
دكتر معالج : دکتر محسن فروغي پور
داروي مورد استفاده : سینووکس - سیناژن
محل سکونت : مشهد
سلام عزیزان
برای درمان بیماری ام اس یه راه ساده هست، و اون طب اسلامیه
واقعا درمان این بیماری هراسناک از سرماخوردگی هم راحتتره،
من ۶ سال پیش دچار شدم و تمام راههای طب مدرن رو رفتم سینووکس تزریق کردم و خیلی سختی کشیدم، اما وقتی با طب اسلامی اشنا شدم با تمام وجود قبولش کردم و درمان راحتش رو که سعوط داروهای :
۱.جامع مرزنجوش
۲.روغن بنفشه کنجدی
هست رو انجام دادم، همون دوره ۳ تا ۵ روزه اولیه جواب گرفتم و در عکس ام ار ای هم دیده شد که پلاک ها کوچک شدن، البته برا محکم کاری تا چند ماه این دوره رو تکرار میکردم و دیگه از شر تزریق راحت شدم و بیماریمم خوب شد،
حالا دیگه با اشتیاق رفتم سراغ تعلیم این طب واقعا الهی و خدا رو شکر خیلی ازش اموختم.
((امیدوارم هیچ مسلمونی نباشه که با داشتن این گنجینه های بزرگ هنوز در گیر این بیماری باشه?))
ارسالها: 1
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Jun 2024
تشکر های اهدا شده: 0
تشکر های دریافت شده :4 بار در 1 پست
سال تشخيص بيماري : 1394
دكتر معالج : دکتر رویا ابوالفضلی
داروي مورد استفاده : دیفوزل - داروسازی دکتر عبیدی
محل سکونت : تهران
الان که دارم این متنو تایپ میکنم چشمام خیس اشکن و قبلم پر از درد و غرورم مچاله شده . من یه دندانپزشک ۲۶ ساله هستم و با وجود ظاهر زیبا و شرایط مالی خوبی که دارم تمام خواستگارایی که داشتم با بهترین موقعیتا با شنیدن مریضیم جا زدن و رفتن .
چند ماهیم بود که دلبسته یه پسر دندانپزشک شده بودم که اونم بعد از شنیدن اسم ام اس رفت ...
با وجود اینکه بهش گفتم بین خودمون بمونه به خانوادش گفت و خانوادش مانع شدن ....
گول ابراز علاقه هارو نخورید وقتی که بشنون میرن
دیگه بهم چندین و چندبار ثابت شده که تو جامعه امروزی صداقت جواب نمیده و باید پا بزاری روی وجدانت و چیزی نگی . وقتی که خودت احساس بیمار بودن نداری و ۱۰ ساله کوچکترین مشکلی نداشتی و حتی از همکارایی که سالمن بیشتر کار میکنی و اکتیوتری برای چی باید غرور خودتو له کنی و خودتو بیمار معرفی کنی و منتظر بمونی که آیا این پسرهستش که تو رو میپذیره یا نه .
دلم گرفته بود خواستم با یه نفر درد ودل کنم ولی خب هیچکس از دوستام قضیه ام اسمو نمیدونن این شد که اینجا نوشتمش
ارسالها: 144
موضوعها: 5
تاریخ عضویت: Nov 2013
تشکر های اهدا شده: 1505
تشکر های دریافت شده :2995 بار در 600 پست
سال تشخيص بيماري : 1391
دكتر معالج : دکتر عبدالرضا ناصر مقدسی
داروي مورد استفاده : زاکرل - آریوژن فارمد
محل سکونت : اصفهان
(2024/06/17, 12:37 AM)asal1997 نوشته است: الان که دارم این متنو تایپ میکنم چشمام خیس اشکن و قبلم پر از درد و غرورم مچاله شده . من یه دندانپزشک ۲۶ ساله هستم و با وجود ظاهر زیبا و شرایط مالی خوبی که دارم تمام خواستگارایی که داشتم با بهترین موقعیتا با شنیدن مریضیم جا زدن و رفتن .
چند ماهیم بود که دلبسته یه پسر دندانپزشک شده بودم که اونم بعد از شنیدن اسم ام اس رفت ...
با وجود اینکه بهش گفتم بین خودمون بمونه به خانوادش گفت و خانوادش مانع شدن ....
گول ابراز علاقه هارو نخورید وقتی که بشنون میرن
دیگه بهم چندین و چندبار ثابت شده که تو جامعه امروزی صداقت جواب نمیده و باید پا بزاری روی وجدانت و چیزی نگی . وقتی که خودت احساس بیمار بودن نداری و ۱۰ ساله کوچکترین مشکلی نداشتی و حتی از همکارایی که سالمن بیشتر کار میکنی و اکتیوتری برای چی باید غرور خودتو له کنی و خودتو بیمار معرفی کنی و منتظر بمونی که آیا این پسرهستش که تو رو میپذیره یا نه .
دلم گرفته بود خواستم با یه نفر درد ودل کنم ولی خب هیچکس از دوستام قضیه ام اسمو نمیدونن این شد که اینجا نوشتمش
سلام
روزگار همین شکلیه
یه تجربه یه دوستانه این که از هیچ درخواستی نداشته باشید
آدم ها همین شکلی هستند
اگر فکر کنید به خاطر بیماری باهاتون مهربان تر رفتار میکنند به خودتون آسیب میزنید
پیش از آنکه با خبر شوی
لحظهی عزیمت تو ناگزیر می شود
ای دریغ و حسرت همیشگی
ناگهان
چقدر زود
دیر میشود!