2012/09/28, 06:49 PM
خسته نباشید بچه ها
دور نرو...
بیا کنار دلم
من غیر از اینها که می نویسم
نوازش هم بلدم...
بیا کنار دلم
من غیر از اینها که می نویسم
نوازش هم بلدم...
نظرسنجی: آیا مایل به شرکت در برنامه کوهنوردی هستید ؟ |
|||
بله شرکت خواهم کرد | 20 | 95.24% | |
. | 1 | 4.76% | |
در کل | 21 رأی | 100% |
*شما به این گزینه رأی داده اید. | [نمایش نتایج] |
اطلاعیه : چهارمین فراخوان کوهنوردی ام اس سنتر
|
||||||||||||||||||||||||||||||
2012/09/28, 06:49 PM
خسته نباشید بچه ها
دور نرو...
بیا کنار دلم من غیر از اینها که می نویسم نوازش هم بلدم...
2012/09/28, 07:01 PM
خب ، روز خیلی خوبی بود .کوه پیمایی خیلی خوبی بود . همراهی های خیلی خوبی بود و یه وقتایی تنهایی و حس آرامش فوق العاده خوبش بود .
اول از همه فربود جان مرسی به خاطر برنامه ریزی این کوه پیمایی . واقعا ممنون از همه زحمت ها . مممنون از تک تک بچه هایی که حضور داشتن و لحظات بسیار شاد و لذت بخشی رو خلق کردن . ممنون از آرزو جون و از سارا جان به خاطر میزبان شدنشون در دو جای مختلف ( در واقع شهرزاد، این دو دوست عزیز و همینطور مدیران سایت زحمت کشیدن و در طول مسیر بچه ها رو میهمان کردن ) جای تک تک کسانی که نبودن خالی و از همه مهم تر کاش بودن همه اونایی که می گن ام اس یعنی ناتوانی . تک تک بچه های حاضر در گروه مثه یه قهرمان مسیر رو اومدن و برگشتن . خسته نباشید و همیشه پر توان باشید قهرمانهای ام اس سنتر
Peace begins with a smile
2012/09/28, 07:13 PM
. . .
سلام سلام ما اومدیم و با افتخار تمام ایستگاه شماره ی 2 توچال رو فتح کردیم ( البته بعد از ایستگاه 2 من و فربد و حمید و مهدی نصیری و سینا و امیر مقیمی و ندا جونم و سمانه ی عزیز تا حدود یک ساعت بیشتر از ایستگاه 2 هم رفتیم و برگشتیم پیش بچه ها ) خب از لحظه ی اول تعریف میکنم . . . وقتی رسیدم تقریبا بیشتر بچه ها رسیده بودن و جلوی ورودی توچال منتظرمون بودن و بعد فربد اومد بعد مهدی نصیری که یادش رفته بود کلاه بیاره رفت و یه کلاه 8 هزار تومنی داغون و کثیف خرید و این موضوع تا آخر مسیرمون شد سوژه ی مهدی مرجانی بعد از جمع شدن همه ی بچه ها حدود ساعت 7:30 به سمت ایستگاه 1 حرکت کردیم . . . آفتابم لطف کرده بود و مستقیم میتابید وسط فرق سرمون و خیلی از بچه ها رو از جمله من کلافه کرده بود بین راه هم یه سگ لنگ اومد سمت ندا و دنبالش میکرد و همش میخواست جلب توجه کنه . . . ندا هم بهش محل نمیذاشت حدود ساعت 9 رسیدیم ایستگاه 1 و صبحونه رو همونجا خوردیم تا دلتون بخواد دنت و خامه شکلاتی داشتیم ، با 4 مدل نون بعد به سمت ایستگاه 2 شروع به حرکت کردیم که از همونجا شیب تندتر میشد و باز هم آفتاب . . . خوب شد به حرف فربد گوش نکردم و لباس گرم برنداشتم وگرنه سوخاری میشدم البته یکی از بچه های حرف گوش کن که اسم نمیبرم قشنگ نکته به نکته هرچیکه فربد گفته بود رو انجام داده بود . . . حدود ساعت 12 مقتدرانه رسیدیم ایستگاه 2 توچال بعدش که ما رفتیم بالاتر و برگشتیم حدود ساعت 1:30 بساط ناهارو راه انداختیم همه چی داشتیم . . . به لطف آرزوی عزیز آش رشته ، به لطف مهدی ها و سمیرا الویه و بقیه ی دوستان عزیزم کتلت و کوکو و . . . بعدش دیگه سنگین شده بودیم و نمیتونستیم راه بریم ( دیگه چیزی نمونده بود که نخوریم) خلاصه فربد اولتیماتوم داد که باید سریع حرکت کنیم و برگردیم . . . ما هم که نمیتونیم نه بگیم واقعا خیلی روز خوبی بود در کنار دوستای عزیزم و مهربونم و جای تمام کسانیکه نبودن خالی بود و تشکر ویژه از فربد که همیشه زحمت بچه ها رو میکشه ایشالا در صعود های مقتدرانه ی بعدی در کنارتون باشم و ازتون انرژی بگیرم . . .
روزگارا ، تو اگر سخت بمن میگیری ! باخبر باش که پژمردن من آسان نیست . . . !
ای ساینای بدجنس عزیز من یه روسری و یه لباس گلی ما حصل همه توجه من به سگ لنگی بود که از سر و کولم بالا رفت . سعی کردم ببینم چیزی تووو پاش نرفته باشه و تازه فقط مونده بود بوسش کنم
Peace begins with a smile
2012/09/28, 07:28 PM
خوش به حالتون بچه ها.خوشحالم که بهتون خوش گذشته.
من امروز تا نزدیک 12 جایی کار داشتم واسه همین نشد که بیام. بعدش با دوستام کوه و کمر رفتیم،چون میدونستم دیگه به شما نمیرسم ولی همش فکرم پیش شماها بود
صفـایـی بـود دیـشب بـا خیـالت خـلـوت مــا را
ولـــی مــن بـاز پنـهانی تـو را هـم آرزو کـردم
روز فوق العاده ای بود . فکر نمیکردم با وجود حال بدم بتونم پا به پای بچه ها برم بالا ولی خدا رو شکر انرژی که بودن با بچه ها بهم داد ، باعث شد که تا اخرش باشم .
خوشحالم که ام اسی ها دارن ثابت میکنن که با ام اس هم میشه به راحتی ، سخت ترین کارها رو انجام داد . اگر بخوام دونه دونه تشکر کنم احتمالا کسی از قلم بیوفته به خاطر همین از همه تشکر میکنم . واقعا تک تک بچه ها امروز زحمت کشیدن و همدلی بچه ها بی نظیر بود . یه تشکر ویژه هم از فربود داشته باشم که خیلی قشنگ جمع رو اداره میکنه . الانم دارم به این فکر میکنم که چرا این حرکت محشرمون رو بلد نکنیم ؟ چرا همه کسانی که تو کوه باهامون هم مسیرن نفهمن که 20-30 نفر که ام اس دارن به راحتی صعود میکنن . احتمالا خیلی ها بفهمن ام اس واقعا اونی نیست که فکر میکنن اینم یادم رفت بگم : وارد خونه شدم همه سکته کردن گفتن چقدر سوختی الانم تمام دستم و پشت گردنم چنان میسوزه که حد نداره اون عالم تنهاییم که ندا گفت و رو شدیدا باهاش موافقم . یکی از لذت بخش ترین بخش های کوهنوردیه
مث حس ی عشق تازه بودی
مث افسانه بی اندازه بودی ...
2012/09/28, 08:05 PM
خیلی خوب بود .از فربد به خاطر برنامه ریزیش واقعا ممنونم.من که اومد یه ساعت خوابیدم و الان سارژمممم
گل زرد و گل زرد و گل زرد/بیا باهم بنالیم از سر درد.عنان تا در کف نا مردمان هست/ستم بر مرد خواهد کرد نامرد
2012/09/28, 08:06 PM
خسته نباشییییید بچه ها! آفرین به ارادتووون و احسنت به اینکه از خواب صبح جمعتون زدید
من هم امروز خیلی به یادتون بودم و هی به آفتاب خانوم گفتم کمتر بتابه اما انگار امروز آفتاب آقااا شده بود چون به حرفم گوش نمیداد باز هم خیلی خسته نباشید ایشالا صعود های بعدی
عذاب می کشم ولی عذاب من گناه نیست
وقتی شکنجه گر تویی،شکنجه اشتباه نیست
2012/09/28, 08:12 PM
اقا اون بچه های نا شنوام باحال بودن.بگم مهدی به زبونشون چجوری میشه؟؟؟
گل زرد و گل زرد و گل زرد/بیا باهم بنالیم از سر درد.عنان تا در کف نا مردمان هست/ستم بر مرد خواهد کرد نامرد
فقط یه چیزی رو فراموش کردید که بچه ها؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
از این آفتاب ؛ سفید برفی رفتیم و حاجی فیروز برگشتیم تمام دست و صورتا سوخته فعلا سکوت را برگزیدیم ............
|
کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: |
4 مهمان |