[shahrzad]

سلاااااااااااااام به قشنگی یه روز پاییزی
اهم اهم
متین بگم خیلی تنبل شدی جدیدا ولی جات خیلی خالی بود
حمید آقای جان جای شما هم حسابی خالی بود مخصوصا وقتی که شونصدتا نوشابه داشتیم که میشد کلی قلوپ خنک!
خیلی خوش گذشت
از کجاش بگم آخه
از صبحانه اش که دلتون میخواد!اونم دستپخت ندا جونم کدبانوی گروه
از فرشته جونم که انگار چند سال بود باهاش دوشت بودم.آخرش نگفتی ترم چند هستیا
امین هم که به دلیل گوش نکردن حرف سرقدم و پاره ای مسایل اخراج شد کلا
آقا بهنام که استاد هستند و قراره کلی چیز ازشون یاد بگیرم.خیلی هم زحمت دادم بهشون
خاله جان که خیلی مهربون بودند و تقلب هم خوب میرسوندند
سارا جدا شام هم خوردی؟!
مریم خانم علف زیر پاهامون سبز شد نیومدی که!
فربود جااااااااااااااان که با گوشیش به سختی همه عکسهای کوهنوردی رو بلوتوث کرد برامون
فربود جان مچکریم
در آخر هم بگم آخه خدا همین دیروز باید بهم نشون میدادی که:چاه مکن بهر کسی اول خودت دوم کسی
آخه چرا
خیلی دوستون دارم
آقا دفعه بعدی کمتر کنسل کنید دیگه بیشتر بشتابید

[neda.n]

منم از همتون ممنونم که یه روز خیلی خوب رو ساختید . همه چی فوق العاده بود و واقعا جای اونایی که قرار بود بیان و نتونستن بیان خالی . و البته جای همه تون خالی . شهرزاد یعنی من عاشقتم که کدبانوی گروهتون من باشم وای به حال اون گروووه . سوسیس ها رو خرد کردم سرخ که شد ، تخم مرغا رو ریختم توش بعد همینطور که داشت هم میزدم ، دیدم داره ته می گیره ، هول شدم قاشق رو دادم شهرزاد گفتم بقیه اش رو نمی تونم
خب باید بگم من هنوزم فکم درد می کنه انقدر که خندیدم ( آخه میدونید که من اصلا نمی خندم !!!برا همین فکم تمرین نداره !!! )، جای نیشه زنبوره هم که از وسط این همه زمین خدا و کوه و دره استین من رو برا زندگی و مرگ انتخاب کرده بود ، هنوز درد می کنه روز بی نظیری بود و امیدوارم بچه های ام اس سنتری یه کم بیشتر بجنبن و این روزا رو از دست ندن . از تک تک دوستانم که این روز خوش رو ساختن ممنونم و از فربود عزیز که سرپرستیه گروه رو بر عهده داشت .

[shahrzad]

حالا ندا من آبروداری میکنم رعایت کن دیگه
اون پیراشکی هات که عالی بودند.
فربود هم سوراخهای وسط کوکو رو با پرگار اندازه زده بود اونقد که دقیق بودن
مرقب دستت باش که زودی خوب شه

[neda.n]

حالا ندا من آبروداری میکنم رعایت کن دیگه
اون پیراشکی هات که عالی بودند.
فربود هم سوراخهای وسط کوکو رو با پرگار اندازه زده بود اونقد که دقیق بودن
مرقب دستت باش که زودی خوب شه

خب آخه این آبروداری بعدا آبروریزی میشه . خب برا اون پیراشکی ها هم باید از چی کافه تشکر کنی نه از من
ولی خداییش گره دو سر طناب ؟؟؟؟!!!! آخه انصافم خوب چیزیه

[shahrzad]

چقد این یادآوری خاطرات رو دوست دارم
یعنی ندا الان داشتم تصورت میکردم.حاضر بودم سر یه میلیون شرط ببندم که تو حتما میگی گره دوسر طناب رو
از چمباته زدن که بهتر بود
با پارو هم که فرش میشورن

[fireboud]

ممنون از شما دوستان عزیزم
به نظر منم یکی از بهترین برنامه های عمومی بود

دمتون گرم

[مـه ســـا]

يعني چ نفرتي دارم ازتون كه انقدر بهتون خوش گذشته
ميتونم تصورتون كنم
ديگه رفتاراي بيشتر آدماي گروه رو از حفظم..

[neda.n]

يعني چ نفرتي دارم ازتون كه انقدر بهتون خوش گذشته
ميتونم تصورتون كنم
ديگه رفتاراي بيشتر آدماي گروه رو از حفظم..

واای مهسا واقعا جای تو یکی خیلی خالی بود . یعنی دقیقا از اون برنامه های خوراک تو بود .
همه جور امکان برای فروش لواشک خیلی ترررررررش هم مهیا بود . اصن این کوه می گم یه چی کم داشت نگو بوی ورساچه بود

[behbab]

این دکتر زامبولی رو کجا می شه پیداش کرد؟
مطلب مرتبطش کجاست؟

[shahrzad]

آخه این دکتر زامبونی باعث شد بهنام بستنی ببازه
چقدم پیگیر شدی بهنام