2013/05/10, 10:07 PM
سلام خوب من ندیده از زحمات هنرمندای عزیز این سایت تشکر میکنمخوب ما دوریم نمیشه بیایم
میشه باز هم نفس کشید و زندگی کرد
اطلاعیه شماره 13 : فراخوان ارسال آثار به اولين نمایشگاه هنرهای تجسم
|
||||||||||||||||||||||||||||||
2013/05/10, 10:07 PM
سلام خوب من ندیده از زحمات هنرمندای عزیز این سایت تشکر میکنمخوب ما دوریم نمیشه بیایم
میشه باز هم نفس کشید و زندگی کرد
دست همه دوستان عزیز هنرمندما بی نهایت دردنکنه.من کارهای نازنین جوون وافسانه جوون واحسان خان وچنددقیقه ازدوستان رو توی تایپیک آثارهنری دیدم کارهای همگی شماحرف نداره.ودستت همگی اون زحمتکشان که نمایشگاه آثارهنری دوستان روبرگزارکردند هم بی نهایت دردنکنه.
اے دنیا کے مسافر منزل تیری قبرھیں اے کر رھا ھیں جو تو دو دن کا یہ سفرھیں موت ھیں تیرا ان دیکھا ساتھی آچانگ تجھے نگل لے گا:ای مسافر دنیا خونه ی توقبر است ای که هرکاری میکنی سفر دو روزه هست مرگ رفیق ندیده ی تو است یکهو نفست رو می گیره
اگه این عکس رو اینجا ارسال نمی کردم، اگه خودم خودم رو لو نمی دادم، اگه سرتون درد می کرد برای کارآگاه بازی، لابد به راحتی می تونستید حدس بزنید این یادداشت رو چه کسی نوشته نه؟
وای انگار خیلی خسته و گرسنه بودم (ز) آغاز فراموش شده. هرکدومتون رفتید زحمت بکشید این اشتباه را پوشش دهید و درستش کنید. سپاسگزارم. انگار کسی سرش درد نمی کنه برای کارآگاه بازی.
وقتی تنها شدی تنها تر از تمام غریبان روزگار
از قیل و قال حادثه باری دلت گرفت بر خویش تکیه کن برعرش
2013/05/11, 08:58 PM
روزی که از نمایشگاه برگشتم کلی حسرت خوردم که چرا یادم رفت تو دفتر یاد بود چیزی بنویسم
اما الان خوشحالم که یادم رفت وگرنه با اون دست خط افتضاحم حسابی ابروم میرفت سعیده جون چه خطی داری البته منم قراره برم کلاس خط البته غیر از متن زیبای سعیده جان یه نکته دیگه هم تو این عکس هست خودکار من چی شد؟؟؟ اینی که اینجاست یکی دیگس مگه نه نازنین؟ تازه بعد از کلی سینوکس زدن یه خودکار گیرم اومده بود که روش نوشته بود سینوکس هیچ کس از سایت خارج نشه من به همه مشکوکم
تو رو آرزو نکردم
این یعنی نهایت درد خیلی چیزا هست تو دنیا که نمیشه آرزو کرد
افسانه دلت بسوزه من نوشتم
منکه اونروزی که رفتیم بیرون باهم بهت گفتم که خودکار عوض شده آره این داداش خودکارته آقا مدیر واسه جاییزه یه خودکار واسه افسانه بخر تازه نزدیک بود اونروزی همین یدونه خودکارو هم از دست بدیم
ﭼﻘﺪﺭ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻨﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ٬ ﺁﺩﻣﻬﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺷﺒﯿﻪ ﺣﺮﻓﻬﺎﯾﺸﺎﻥ ﻫﺴﺘﻨﺪ...
حالا افسانه در مورد دستخط من اگه دستم انداختی باور کن من دستخطم خیلی قشنگه به خدا منتهی اینجا معمولی نوشتم که ریا نشه.
می گم خوبه حالا اینجا چند تا چپ دست داریم و یه تاپیک هم کلی قربون صدقه چپ دستها رفته شده هیچکس نیومده اینجا کنکاش کنه اونوقت افسانه تو دنبال خودکارت می گردی؟ من به جای شما بودم الان کلی نکات کارآگاهی مطرح می کردم مثلن اینکه این نوشته یه چپ دسته نه به خاطر نوع خطش ها نه، به خاطر جهت گذاشته شدن خودکار که توجه افسانه رو به این جلب کرده که خودکارش این نیست. حالا می تونید برای یافتن خودکار افسانه موشکافی کنید. بازم افسانه اگه در مورد دستخطم جدی گفتی که ممنونم اگه هم نه خواستی عکس رو بگی باور کن دستخطم خیلی قشنگه به عمد اینطوری ساده نوشتم.
وقتی تنها شدی تنها تر از تمام غریبان روزگار
از قیل و قال حادثه باری دلت گرفت بر خویش تکیه کن برعرش
2013/05/12, 08:55 AM
والا من از خودکار تو دفتر استفاده نکردم قسم می خورم !
چون نفر قبلی که می نوشت گویا یه پسری بود که سرما خورده بود ، منم حسساس ! بخدا من با خودکار مشکی خودم نوشتم نه با آبی ! به عبارت دیگر من ندزدیدم ! سعیده من بعد از خوندن نوشته ت فهمیدم چه اراجیفی نوشتم من ! اصن خجالتم نکشیدما !
چشم ها را بـایـد شست . ، . جـــور دیـگـر بـایــد دیـــد
ناهید شکسته نفسی می کنی. راستش من تمام نوشته ی دوستان رو بی اجازه خوندم. امیدوارم به لطف خودشون دیده بپوشند از این کار بی اجازه. ناهید جان! وقتی نوشته ی تو رو می خوندم حس بسیار خوبی بهم دست داد. خوشحالم که تو انقده تو دل بچه ها جایگاه خوب و نیکی پیدا کردی، که نکات مهم و پند آموزی، که به بچه ها طی نوشته هات داری، کسی دلگیر نمی شه.
وقتی تنها شدی تنها تر از تمام غریبان روزگار
از قیل و قال حادثه باری دلت گرفت بر خویش تکیه کن برعرش
2013/05/12, 10:40 AM
(آخرین ویرایش در این ارسال: 2013/05/12, 10:45 AM، توسط soheila.f.d.)
واااااای بالاخره دیروز بعد از اداره با همسرم قرار گذاشتم و با هم رفتیم نمایشگاه
هیشکی منو دوس نداره آخه هیشششششکی اونجا نبود اما آثار زیبای دوستای گلمون رو دیدم کللللللللی ذوق کردم نقاشیهای زیبا و دلنشین ( اکرلیک و رنگ روغن) مینا -ر عزیز عکسهای بی نظیر فربود عزیز، بخصوص تابلوی بالین (برگهای زرد و خشکی که روی تنه درخت آرمیده بودن) فوق العاده بودن یه تابلوی خیلی زیبا هم که حسابی به دلم نشست و معلومه کلی زمان برده و کلی زحمت کشیدن، شالیزار زیبایی بود که زنان مشغول کار در مزرعه بودن و خیلی قشنگ بود، نمیدونم هنر زیبای الهام محمدی بود یا مینا-ر بهرحال نقاشی رنگ روغن فوق العاده ای بود و بقیه آثار که الان حضور ذهن ندارم از همه دوستای گلم که آثاری بدین قشنگی خلق کردن و همه عزیزانی که برای برپایی این نمایشگاه زحمت کشیدن آرزوی روزهایی خوش دارم بازم ممنون راستی منم یادگاری نوشتما
بارها پرسیده بودند
بزرگ شدی میخواهی چکاره شوی؟ ما هیچوقت نگفتیم "خوشبخت" بچه بودیم دیگر، عقل مان نمیرسید
2013/05/12, 08:21 PM
بالاخره نمایشگاه هنرهای تجسمی ام اس سنتر هم تموم شد
جا داره از هنرمندای عزیزمون که زحمت کشیدن و آثار خودشون رو ارسال کردن تشکر کنم یه تشکر هم از پویا به خاطر تمام زحمت هایی که بابت چاپ و روی فوم بردن و بست زدن و ... کشید تشکر بعدی هم از نفس و ساینا عزیز که توی چیدمان خیلی کمکمون کردن بازم تشکر از نازنین و افسانه عزیز که خیلی زحمت کشیدن و نصف روز ها و شاید بیشتر روزها در گالری حاضر بودن انشالا که کسی از قلم نیوفته تشکر اخرمم از شهرزاد ، نرگس ، نفس ، ساینا ، پرستو ، انارام که زحمت تبلیغات و پخش تراکت رو برعهده داشتن و بچه های تیم همایش که در زمینه گالری هم خیلی فعالیت داشتن ندا ، مهسا ، فربود ، مجید ، پویا دست همگی درد نکنه . دست اونهایی که زحمت کشیدن و اومدن از گالری دیدن کردن درد نکنه . دست اونایی که شرایط اومدن رو نداشتن هم درد نکنه . دست اونهایی که شرایط اومدن داشتن ولی کم لطفی کردن هم درد نکنه . اینم 2 تا عکس که یکیش رو خودم از خودم گرفتم چون بدبخت شدم تنهایی هزار تا قاب رو جمع و جور کردم و چیدم تو ماشین و با سرعت 10 کیلومتر بر ساعت حرکت کردم یعنی پیر شدما
مث حس ی عشق تازه بودی
مث افسانه بی اندازه بودی ...
|
کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: |
5 مهمان |