امتیاز موضوع:
  • 3 رأی - میانگین امیتازات : 4
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
اضطراب
#1
از جمله عوامل تشدید کننده بیماری ام اس اضطراب است.
اضطراب‌ عبارت‌ است‌ از یک‌ احساس‌ ناراحت‌کننده‌ و مبهم‌ ترس‌ ، وحشت ‌، یا خطر با منشای‌ ناشناخته‌ که‌ بر فرد مستولی‌ می‌گردد. برای‌ بعضی‌ از افراد این‌ حالت‌ ممکن‌ است‌ ناگهانی‌ روی‌ دهد و بر طرف‌ شود، اما برای‌ بعضی‌ دیگر این‌ حالت‌ به‌ صورت‌ مزمن‌ در می‌آید. اضطراب‌ از نظر علمی‌ چندین‌ نوع‌ دارد: اضطراب‌ حاد ناشی‌ از موقعیتی‌ خاص ‌، اختلال‌ در تطابق‌ یافتن‌ با شرایط‌ تازه ‌، اختلال‌ اضطرابی‌ عمومی‌ شده ‌، اختلال‌ هراس ‌، اختلال‌ تنش‌زای‌ پس‌ از حادثه ‌، ترس‌ مرض‌گونه‌ و اختلال‌ وسواسی‌ ـ جبری‌.

علایم‌ شایع‌ بیماری
احساس‌ اینکه‌ یک‌ اتفاق‌ نامطلوب‌ یا زیانبار به‌ زودی‌ رخ‌ خواهد داد،
خشک‌ شدن‌ دهان ‌، مشکل‌ در بلع ‌، یا خشونت‌ صدا ، تند شدن‌ تنفس‌ و ضربان‌ قلب ‌، تپش‌ قلب‌ ،
حالت‌ لرزش‌ یا پرش‌ عضلات‌ ، ناتوانی‌ جنسی‌ ، انقباض‌ عضلات‌ ،
سردرد ، کمردرد ، عرق‌ کردن‌ ، تهوع ‌، اسهال ‌، کاهش‌ وزن‌ ،
خواب‌آلودگی‌ ، مشکل‌ در تمرکز ، منگی‌ یا غش‌ ، تحریک‌پذیری‌ ، خستگی‌ ، کابوس‌ ، مشکل‌ در حافظه.‌
بروز اختلال‌ در روابط‌ اجتماعی‌ و شغلی‌ ، افزایش‌ ناگهانی‌ میزان‌ اضطراب‌ ممکن‌ است‌ موجب‌ بروز حمله‌ هراس‌ و فرار از موقعیت‌ شود، وابستگی‌ به‌ داروها و نامنظمی‌ ضربان‌ قلب‌ از دیگر علائم این بیماری هستند.

علل‌ بروز اضطراب
فعال‌ شدن‌ مکانیسم‌های‌ دفاعی‌ بدن‌ برای‌ مبارزه‌ یا فرار ترشح‌ آدرنالین‌ از غدد فوق‌کلیوی‌ افزایش‌ می‌یابد،و موادی‌ که‌ از تجزیه‌ آدرنالین‌ در بدن‌ جمع‌ می‌شوند (کاتکول‌ آمین‌ها) نهایتاً بخشهای‌ مختلف‌ بدن‌ را تحت ‌تأثیر قرار می‌دهند. تلاش‌ برای‌ پرهیز از اضطراب‌ خود موجب‌ اضطراب‌ بیشتر می‌شود. استرس‌ با هر منشاء (مثلاً مشکلات‌ اجتماعی‌ یا مالی‌) ، سابقه‌ خانوادگی‌ اضطراب‌ ، خستگی‌ یا کار زیاد ، وقوع‌ مجدد موقعیتهایی‌ که‌ قبلاً استرس‌زا بوده‌اند یا طی‌ آنها به‌ فرد آسیب‌ رسیده‌ است‌، بیماری‌ جسمانی ، تکامل ‌طلبی‌ غیرمنطقی‌ ، ترک‌ اعتیاد و ... خطر بروز اضطراب را تسریع می‌کند.

راههای پیشگیری‌
# از روشهای‌ کسب‌ آرامش‌ یا مراقبه‌ برای‌ کاهش‌ استرس‌ بهره‌ بگیرید.
# به‌ فکر تغییر شیوه‌ زندگی‌ خود باشید تا استرس‌ کاهش‌ یابد.
# استرس و اضطراب ایجاد شده را مدیریت کنید (مدیریت استرس).
# از تفکرات بی‌ جا و بیش از حد دوری کنید.
# سعی کنید در اجتماعات حضور بیشتری یابید.
# سعی کنید زیادی با خودتان خلوت نکنید و خود را از تنهایی دور کنید (رهایی از احساس تنهایی).

درمان‌
اضطراب‌ عمومی‌ شده‌ را می‌توان‌ با درمان‌ کنترل‌ کرد. غلبه‌ کردن‌ بر اضطراب‌ اغلب‌ موجبات‌ زندگی‌ بهتر و رضایت‌ بخش‌تری‌ را فراهم‌ می‌آورد.

روان درمانی
# وقتی احساس کردید که دارای اضطراب هستید، بهتر است‌ تحت‌ بررسی‌ و درمان‌ از نظر موارد خاص‌ تهدیدکننده‌ یا منشاء استرس‌ که‌ در ناخودآگاه‌ شما است‌ ولی‌ وجود دارد، قرار بگیرید.
# به‌ فراگیری‌ روشهای‌ کاهش‌ انقباض‌ ناخودآگاه‌ عضلانی‌ مثل‌ بازخورد زیستی‌ و روشهای‌ کسب‌ آرامش‌ بپردازید.
# فعالیت در زمان ابتلا به این بیماری : فعالیت در زمان ابتلا به این بیماری خود را حفظ‌ کنید. فعالیت در زمان ابتلا به این بیماری به کاهش‌ اضطراب‌ کمک‌ می‌کند.

دارو درمانی
# امکان‌ دارد داروهای‌ ضداضطراب‌ مثل‌ بنزودیازپین‌ها برای‌ مدتی‌ کوتاه‌ تجویز شوند.
# امکان‌ دارد از داروهای‌ ضدافسردگی‌ برای‌ اختلال‌ هراس‌ استفاده‌ شود.
# از کافئین‌ و سایر مواد تحریک‌کننده ‌، و نیز الکل‌ استفاده نکنید.

در چه شرایطی باید به پزشک مراجعه نمود؟
# اگر شما یا یکی‌ از اعضای‌ خانواده‌تان علایم‌ اضطراب‌ را دارید و خود درمانی‌ نتیجه‌ای‌ نداده‌ است‌.
# اگر شما دچار احساس‌ ناگهانی‌ هراس‌ بیش‌ از حد شده‌اید.
# اگر دچار علایم‌ جدید و بدون‌ توجیه‌ شدید. داروهای‌ مورد استفاده‌ در درمان‌ ممکن‌ است‌ عوارض‌ جانبی‌ به‌ همراه داشته باشند.


 تشکر شده توسط : najva , rana , maedeh , Ghost , khatereh:) , الهه درد , narsis2 , A.Kh
#2
چند راهكار برای كاهش اضطراب
1- ورزش كنید و سعی داشته باشید كه طی انجام تمرینات منظم ورزشی ، خود را رها كنید . نفس های عمیق ، آرام سازی عضلانی ، فریاد كشیدن در كوه و دشت و بی محابا دویدن ، بسیاری از بازداری های شما رفع خواهد كرد .

2- در خلوت خود موقعیت های اضطراب� آور را تصور كنید و در كلام و رفتار خود به دنبال پاسخ های مناسب بگردید. به عبارتی از خود بپرسید كه چه كار می كردم بهتر بود ؟ و چه می گفتم ، بهتر بود ؟ « پس از یافتن پاسخ مناسب ، تمرین كنید » بر آن پاسخ كلامی یا رفتاری مسلط شوید تا بتوانید در موقعیت های مشابه آینده از آن استفاده كنید .

3- به خاطر داشته باشید كلماتی را كه بار اضطرابی دارند ، مثل « هیچ وقت ، همیشه ، هرگز ، زود ، سریع ، باید ، حتماً و ... ) از گنجینه لغات خود حذف كنید و جای آن را با كلمات متعادل و آرام� بخشی مثل بعضی اوقات ، با حوصله ، آرام ، بهتر است و .. » جایگزین كنید .

4- در هنگام صحبت ، از عجله كردن و اجبار در ارائه پاسخ سریع و واكنش شتابزده بپرهیزید ، ( برای پاسخ دادن هیچوقت دیر نیست ) – اول دانش و اطلاعات مربوط به موضوع را در ذهن خود حاضر كنید تا بر موضوع متمركز شوید ، سپس از گنجینه لغات ذهنی خود سنجیده ترین پاسخ ها را برگزینید . با مطالعه و خلق آثار هنری ، گنجینه لغات خود را گسترش دهید و به تخلیه عاطفی بپردازید .

5- سعی كنید با افراد آرام و خونسرد معاشرت كنید و نكات ظریف رفتاری سازگار با خود را از آنها یاد بگیرید .

6- موقعیت هایی راكه در آن با مشكل اضطرابی كمی روبه رو بوده اید و یا اصلاً مشكل نداشته اید ، به خاطر آورید و ضمن مرور آنها خود را تشویق نمایید تا احساس موفقیت� را در خود زنده و تقویت كنید .



فایل‌(های) پیوست شده
.jpg   امروز, 01:21 PM">2031571301281861269214586206226182431091215.jpg (اندازه: 3.74 KB / تعداد دفعات دریافت: 12)
 تشکر شده توسط : g.someira , maedeh , khatereh:) , narsis2 , A.Kh
#3


احساس خوب، درد و استرس را از انسان دور مي‌كند

خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران


بسياري افراد معتقدند كه براي سالم‌تر بودن بويژه در سنين بالاتر و با رسيدن به دوره سالخوردگي و ميانسالي، خيلي مهم است كه نسبت به خودمان احساس خوب و مثبتي داشته باشيم اما آيا اين رابطه واقعا وجود دارد؟

به گزارش سرويس بهداشت و درمان ايسنا، دكتر آنتوني اونگ از متخصصان سلامت و بهداشت عمومي در دانشگاه كورنل آمريكا در اين باره مي‌گويد: همه ما پير مي‌شويم اما آنچه كه مهم است چگونگي روند اين پيري است كه در واقع كيفيت زندگي ما را مشخص مي‌كند.

به گزارش روزنامه ساندي تايمز، دكتر اونگ در ادامه مي‌افزايد: براي مثال افراد شادتر ممكن است اشتياق زيادتري نسبت به ورزش كردن به طور منظم داشته باشند و همچنين زمان خود را طوري برنامه‌ريزي كنند كه از يك خواب خوب و مطلوب شبانه بهره‌مند شوند، اقدامي كه بويژه براي سالهاي پيري و سالخوردگي مفيد و ارزشمند است.

بنا براين گزارش، مطالعات مختلف نشان داده است افرادي كه احساسات مثبت قوي‌تري دارند در بدنشان مقدار مواد شيميايي ناشي از التهاب مربوط به استرس و تنش بسيار كمتر است. اين افراد حتي قادر هستند برخي از آسيب‌هاي حسي را كه در اثر استرس به بدن آنها تحميل مي‌شود با اين احساس مثبت شفا داده و برطرف كنند.

دكتر اونگ در توضيح اين مطلب متذكر شد: اگر احساسات مثبت براي افزايش سطح سلامتي ما مفيد هستند بنابراين يك پيامد مستقيم و قابل سنجش آن افزايش سالهايي است كه مي‌توانيم زندگي باكيفيت و بهره‌مند از سلامت مطلوب داشته باشيم. بدين معني كه حتي با بالارفتن سن، بدن در وضعيت بهتر و قوي‌تر قرار مي‌گيرد و ناتواني‌هاي ناشي از افزايش سن خيلي ديرتر به سراغ انسان مي‌آيد.

اين مقاله در نشريه «راستاي فعلي در دانش روانشناسي» منتشر شده است.




 تشکر شده توسط : Maryam95 , A.Kh
#4
سلامت نیوز : گروهی از دانشمندان آمریکایی دریافتند که استرس واقعاً می تواند با تغییر دادن DNA ،رنگ موها را خاکستری کند.

به گزارش مهر، رنگ موی روسای جمهور پس از یک دوره چهار ساله ریاست جمهوری سفید می شود. از دیرباز نیز این عقیده عمومی وجود داشته است که استرس و فشارهای روحی می توانند رنگ موها را خاکستری کنند و یا به عبارتی «فرد را پیر کنند».

اکنون گروهی از محققان دانشگاه دوک در کارولینای شمالی در بررسی های خود نشان دادند که این پدیده واقعاً وجود دارد. در این آزمایشات، دانشمندان یک مکانیزم مولکولی را کشف کردند که در آن آدرنالین منجر به تخریب DNA می شود.

این دانشمندان به منظور دستیابی به این نتایج به مدت چهار هفته به گروهی از موشها یک ترکیب مشابه آدرنالین را که در آنها استرس ایجاد می کرد تزریق کردند. این ترکیب موجب شد که در این موش ها پروتئینی به نام p53 تخریب شود.

نقش این پروتئین، «حفاظت از ژنوم» و جلوگیری از ایجاد سلول های ناهنجار است. پس از تخریب این پروتئین، موش ها دچار بیماری های مختلفی از جمله سفید شدن مو شدند.

این محققان اظهار داشتند:«این کشف یک توضیح پذیرفتنی را در خصوص اینکه چگونه استرس مزمن می تواند در انسان اختلالات مختلفی به وجود آورد ارائه می کند که ساده ترین این اختلالات خاکستری شدن رنگ مو است».

این دانشمندان همچنین دریافتند در موش هایی که در آنها پروتئینی به نام «بتا- آرستین 1» وجود ندارد از تخریب DNA جلوگیری می شود به طوریکه فقدان این پروتئین می تواند سطوح p53 را در تیموس پایدار کند. تیموس اندامی است با قدرت به استرس مزمن یا حاد پاسخ می دهد.

این پژوهشگران افزودند:«این بررسی ها نشان می دهد که استرس مزمن می تواند منجر به کاهش سطوح p53 شود. برپایه فرضیه ما، این استرس می تواند منجر به بروز اختلالات کروموزمی شود».
هر مشكلي آسان شود از مستي و
ترسم خداي من, ساغر بشود خالي و هشيار بميرم.
 تشکر شده توسط : Narges , سحــــــــر , زهرا59 , narsis2 , A.Kh
#5
همه ما در مراحل مختلف زندگی اضطراب را تجربه می کنیم و طبیعی است که هر فردی در مواجهه با موقعیت های تنش زا مضطرب شود...




اما احساس اضطراب شدید و مزمن بدون وجود دلیل آشکار بیرونی عادی نیست و بیماری یا اختلال محسوب می شود.

اضطراب با احساساتی همچون نداشتن اطمینان، درماندگی و نگرانی شدید همراه است و به طور کلی احساس بسیار ناخوشایند همراه با دلواپسی است که با واکنش های جسمانی مانند تنگی نفس،تپش قلب، تعریق یا سردرد بروز پیدا می کند.

در بیشتر موارد فرد می تواند با در پیش گرفتن چند راهکار ساده این علایم را تحت کنترل درآورد اما در مواردی مراجعه به روان شناس ضروری است. امروزه در زندگی شهری با وجود مشکلات عدیده اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، قطعا همه ما گهگاه دچار اضطراب می شویم بنابراین خواندن ادامه مطلب را به خوانندگان توصیه می کنیم.

تفاوت اضطراب و ترس
دکتر اکرم پرند روان شناس و مشاور در این باره به خراسان می گوید: آن چه عامه مردم از اضطراب می دانند، اضطراب فراگیر است که یکی از انواع اختلالات اضطرابی محسوب می شود. اختلالات اضطرابی دامنه گسترده ای از اختلالات روانی شامل انواع وسواس های فکری و عملی، اختلالات وحشت زدگی ، هراس ها یا ترس های مرضی و اختلالات اضطرابی ناشی از مصرف مواد مخدر یا الکل را تشکیل می دهد اما شایع ترین آن همان اضطراب فراگیر است که نگرانی مفرط و مداوم است.

در واقع نگرانی بدون منشاء اضطراب نامیده می شود، مثلا مادری که به محض خارج شدن فرزندش از منزل دایم نگران اوست و دچار اضطراب می شود. نکته این جاست که هراس ها دسته ای از اختلالات اضطرابی است که با اضطراب فراگیر توسط عموم اشتباه گرفته می شود. این دسته از هراس ها که به «فوبیا »معروف است ، منشاء دارد یعنی فرد از یک جسم یا موقعیت یا فضای خاص می ترسد و یا ممکن است از ارتفاع، آسانسور یا خون دچار هراس شدید شود.

هم چنین ممکن است فردی دچار هراس های اجتماعی شود مثلا از حضور در جمع یا گفت وگو با دیگران هراس داشته باشد و مدت ها طول می کشد تا به بی دلیل بودن هراس خود پی ببرد. از این رو ترس ها در واقع زیرمجموعه اختلالات اضطرابی قرار می گیرد. اضطراب فراگیر شایع ترین نوع اضطراب محسوب می شود و ممکن است در درازمدت به اضطراب شدید، مزمن و بیمارگونه تبدیل شود.

بیشتر علایم اضطراب فراگیر به صورت واکنش های جسمی بروز پیدا می کند. تپش قلب، تعریق فراوان، احساس بی قراری و بی تابی و خستگی مفرط در بیشتر موارد قابل مشاهده است اما گاه علایم دیگری هم بروز می کند. مثلا ممکن است فردی به پرخوری یا کم خوری روی آورد و اگر به اضطراب مزمن تبدیل شود ممکن است فرد را پرخواب یا کم خواب کند. در بسیاری از مواقع کیفیت خواب فرد تحت تاثیر قرار می گیرد و او ممکن است وحشت در خواب را تجربه کند.

عوامل ایجاد اضطراب
دکتر پرند با اشاره به این که اضطراب مانند دیگر اختلالات روانی منشاء درونی یا بیرونی دارد، توضیح می دهد: ژنتیک ازجمله عوامل درونی است که در ایجاد اضطراب نقش مهمی دارد. ویژگی های شخصیتی بعضی از افراد در ابتلا به اختلالات اضطرابی نقش دارد به عنوان مثال افراد کمال گرا بیشتر از دیگران در معرض ابتلا به اضطراب قرار دارند زیرا همواره انتظارات و توقعات بالایی دارند و ممکن است نتوانند به آن ها برسند.

ازجمله عوامل محیطی موثر در ایجاد اضطراب نیز می توان به بعضی از مشاغلی که استرس زاست، اشاره کرد که تاثیر قابل توجهی در بروز اضطراب دارد.

نکته این جاست که این دسته از اختلالات مانند دیگر اختلالات روانی، مسری است و وقتی یکی از اعضای خانواده مضطرب باشد، آن را ناخودآگاه به دیگران منتقل می کند. اما نبود اضطراب باعث کاهش بار انگیزشی عملکرد و رفتارهای فرد می شود. کسانی که هیچ اضطرابی ندارند و در اصطلاح به آن ها «خونسرد» می گویند، افرادی هستند که درباره انجام امور و کارهای روزانه نگرانی ندارند و بیشتر کارهایشان را با خونسردی افراطی انجام می دهند و ممکن است همین امر مانع پیشرفت آن ها شود.

بنابراین اگر اضطراب به اختلال تبدیل نشود می تواند مفید باشد و به فرد کمک کند تا به پیشرفت و ترقی برسد. اضطراب طبیعی توسط خود فرد قابل تشخیص است اما مشاور می تواند با یک سری سوالات درباره کیفیت خواب، خوراک، فعالیت های روزانه و بررسی واکنش های جسمی سطح اضطراب فرد را تعیین کند.

هم چنین پرسش هایی درباره تحریک پذیری، بی قراری، ناآرامی و ... به مشاور کمک می کند تا سطح اضطراب فرد تعیین شود. اضطراب به ۳ دسته خفیف، متوسط و شدید تقسیم می شود و بسته به نوع و شدت آن درمان ها آغاز می شود.

درمان های اختلالات اضطرابی
دکتر پرند درباره شیوه های متفاوت درمان اختلالات اضطرابی چنین توضیح می دهد: یکی از شیوه های درمانی، روان تحلیل گری است که شیوه درمانی بسیار طولانی و زمان بری است و توسط روانکاو صورت می گیرد. شیوه رایج تر درمان، شیوه شناختی و رفتاری است که طی آن مشاور به فرد کمک می کند تا بتواند به ریشه اضطراب پی ببرد و آن را درمان کند.

روان شناس در این روش ها روی افکار و باورهایی که در شکل گیری اضطراب نقش داشته است، تمرکز و به فرد کمک می کند تا این باورها را اصلاح کند. اصلاح این باورها باعث می شود فرد زندگی و پیرامون خود را از زاویه جدیدی ببیند و دچار اضطراب های بیهوده نشود.

پس از اصلاح باورها، او باید به صورت عملی کارهایی انجام دهد تا اضطرابش کنترل شود. به عنوان مثال او وضعیت جسمی خود را به هنگام احساس اضطراب مشاهده و سعی می کند با اضطراب مقابله کند. کنترل ضربان قلب، نبض، وضعیت تعریق و... به او کمک می کند تا دریابد با اضطراب در واقع چقدر بدن خود را مستهلک کرده است و به خود آسیب می زند. به این ترتیب می تواند با کنترل شرایط جسمی با اضطراب مقابله کند.

این روان شناس با اشاره به این که اضطراب از بدو تولد با انسان همراه است، تاکید می کند: اگر نیازهای اولیه یک کودک به غذا، توجه، امنیت و پوشاک را تامین نکنید، می توانید اضطراب را در او ببینید، بنابراین زمانی که نیازهای انسان برآورده نشود، اضطراب خود را نشان می دهد.

همان طور که قبلا اشاره کردیم اگر اضطراب سلامت روانی و جسمانی فرد را تحت تاثیر قرار ندهد، مفید است و مشکلی برای وی به وجود نمی آورد. دکتر پرند با بیان این که اگر فردی «چراهای »زیادی در ذهن داشته باشد و جوابی برای آن نیابد باید روی تغییر افکار و باورهایش تلاش کند، تصریح می کند: بعضی افراد تفکر همه یا هیچ دارند یعنی می خواهند در زندگی فردی یا اجتماعی خود به تمام افکار و باورهای خود پای بند بمانند و انعطاف پذیری لازم را در زندگی اجتماعی ندارند.

این دسته از افراد در طول زمان حمایت اجتماعی اطرافیان را از دست می دهند و ممکن است به علت پای بند بودن به این باورها دچار مشکلات بیشتری شوند، درون نگری و سپس ارزیابی باورها و تلاش برای اصلاح و تغییر باورها یکی از اولین راهکارهای مقابله با اختلالات اضطرابی محسوب می شود.

پذیرش، کلید رفع اضطراب
به عقیده وی آن چه بیش از هر چیز دیگری در جوامع امروز باعث افزایش اضطراب می شود، بالا رفتن سطح توقعات و انتظارات انسان از خود و اطرافیانش است. وی می گوید: هر قدر سطح توقعات بالاتر باشد، دستیابی به آن چه موردنظر است دشوارتر و اضطراب فرد بیشتر خواهد شد، بنابراین داشتن انتظارات منطقی به افراد کمک می کند تا کمتر دچار اضطراب شوند.
از سوی دیگر رفع تنش ها و گرفتاری های روزانه با دید منطقی و صحیح سطح اضطراب را کاهش می دهد. در بسیاری از موارد توجه به علایق و نیازهای فردی در زندگی روزمره در مقابله با اضطراب کمک کننده است. این موضوع به ویژه در مورد مادران صادق است زیرا همواره عادت دارند تمام زندگی خود را صرف فرزندان کنند غافل از این که توجه صد در صد به فرزندان در طول زمان و نادیده گرفتن علایق و نیازهای فردی اضطراب زاست و سلامت روان را به خطر می اندازد.
زندگی نبرد است جرات حضور در آن را داشته باشید


[تصویر:  28018023802572124662.jpg]


 تشکر شده توسط : sarir , هانیه , najva , Maryam95 , A.Kh
#6
روشهای جلوگیری از اضطراب
اگر شما از اختلالات اضطراب رنج میبرید ارجاع به یک متخصص سلامت روان به شما کمک میکند اما قبل از ان میتوانید راههای زیر را برای کنترل و جلوگیری از بروز اضطراب امتحان کنید.این راهها میتواند کمک شایانی به کاهش علائم اضطراب کند.
• مراقبت از بدن خود را با خوردن یک رژیم غذایی متعادل که شامل انواع ویتامین ها باشد.
• از الکل دوری کنید ، مصرف قند و کافئین خود را کاهش دهید و یا در صورت امکان قطع کنید.
• برا ی خودتان وقت بگذارید حداقل ۲۰ دقیقه در روز را به استراحت و یا انجام کاری لذت بخش برای خودتان بگذارید .
• فعالیت های گیج کننده روزمره خود را اصلاح کنید با برنامه ریزی فعالیت های خود آرامش بیشتری خواهید داشت.
• کارهایی که کمتر مضطربتان میکند را پیگیری کنید
• زمانیکه از اضطراب دچار سرگیجه شدید میتوانید با دمیدن در یک کیسه کاغذی و استنشاق ان حس خود را کنترل کنید.
• بعضی از پزشکان معتقدند با اجتناب از خوردن بعضی مواد غذایی نظیر گوشت قرمز شکلات چای قهوه نوشابه و شراب میتوانید اضطراب خود را کنترل کنید.
فعلا سکوت را برگزیدیم ............
 تشکر شده توسط : A.Kh
#7
اضطراب تا چه حدی طبیعی است

[تصویر:  طلغنطلغن.jpg]

زندگی ماشینی، افزایش سطح توقع مردم، پُرکاری افراطی، نگرانی از آینده و این جور نگرانی ها سبب شده است اضطراب شایع ترین اختلال روانی در دنیای امروز باشد. اهمیت و شیوع این پدیده، پژوهشگران را بر آن داشته است که تحقیقات گسترده ای روی علل، آثار و پیامدهای آن داشته باشند.
دکتر پرویز مظاهری، دبیر علمی انجمن روان پزشکان ایران به سوالات زیر در این زمینه پاسخ می دهد. آقای دکتر! روان پزشکان همیشه از اضطراب به عنوان یک اختلال مهم و شایع یاد می کنند. سوال این است که آیا چیزی تحت عنوان اضطراب طبیعی هم وجود دارد؟
برای پاسخ به این سوال ابتدا لازم است تعریفی از اضطراب داشته باشیم. اضطراب احساسی منتشر، ناخوشایند و مبهم است که با یک یا چند احساس جسمی همراه می شود. در واقع، یک علامت هشدار است که خبر از خطری قریب الوقوع می دهد و شخص را برای مقابله با آن آماده می سازد. پس می توان نتیجه گرفت که یک محرک بسیار قوی است. البته میزانی از این اضطراب برای رشد و تکامل انسان لازم است که به آن اضطراب طبیعی می گوییم و زمانی است که شدت عکس العمل متناسب با مقدار خطر باشد و شخص وادار شود که با موفقیت، این خطر را پشت سر بگذارد.
چه وجه تمایزی بین این دو نوع اضطراب وجود دارد؟
در اضطراب بیمارگونه که به عنوان یک اختلال تلقی می شود، شدت عکس العمل فرد متناسب با مقدار خطر نیست، توام با تعارض است و مداوم و تکراری است، ولی در اضطراب طبیعی، شخص برای مدتی محدود، علایم اضطراب را حس می کند و تعارضی هم در آن دیده نمی شود.
ممکن است در مورد اضطراب طبیعی چند مثال بزنید؟
بله، مثلا بعضی دانش آموزان علی رغم مطالعه مناسب و کسب نمرات خوب، نزدیک امتحانات دچار اضطراب می شوند و پس از اتمام آن به حالت عادی برمی گردند؛ و یا افراد با ایمان در انجام تمام کارهایشان دغدغه روز قیامت و پاسخگویی درباره ی اعمال خویش را دارند که باعث می شود در رفتارهای منفی خود تجدیدنظر کنند، اما این موضوع، زندگی آنها را به هم نمی ریزد. یک مثال دیگر هم در مورد پسر و دختری است که قصد ازدواج دارند و اضطراب چگونگی برگزار شدن مراسم خود و مشکلات احتمالی را دارند، ولی با تلاش و همفکری آن را برطرف می نمایند. این گونه اضطراب ها طبیعی تلقی می شوند.
می شود گفت اضطراب، نوعی ترس است؟
ببینید ترس حالتی است در پاسخ به خطری معلوم، بیرونی و معین با یک منشا غیرتعارضی، در صورتی که اضطراب، پاسخ به تهدیدی می باشد که نامعلوم، درونی و مبهم است و از تعارض منشا گرفته است. به طور مثال موقعی که شما قصد عبور از خیابانی را دارید که اتومبیل ها در آن با سرعت تردد می کنند، دچار ترس می شوید، ولی دانش آموز موقع رفتن به جلسه امتحان دچار اضطراب می شود. در اولی یک عامل بیرونی و معلوم، ولی در دومی یک عامل درونی و نامشخص وجود دارد.
چه طور باید با اضطراب برخورد کنیم تا به حداقل برسد؟
به طور کلی، از دو روش برای برطرف کردن اضطراب استفاده می شود: روش های مقابله ای و مکانیسم های دفاعی.
روش های مقابله ای ، به طور خودآگاه و با اراده فرد انجام می شوند، ولی روش های دفاعی ، به شکل ناخودآگاه صورت می گیرند. با این روش ها، شخص، خودش را در مقابل صدمات بعدی حفظ می کند.
میزانی از اضطراب برای رشد و تکامل انسان لازم است که به آن اضطراب طبیعی می گوییم و زمانی است که شدت عکس العمل متناسب با مقدار خطر باشد و شخص وادار شود که با موفقیت، این خطر را پشت سر بگذارد.

ممکن است مثالی بزنید تا موضوع، ساده تر شود؟
مثلا دانش آموزان برای برطرف کردن اضطراب امتحان، سعی در مطالعه بیشتر و تلاشی جدی تر دارند و زمان بیشتری را برای دروس سخت تر در نظر می گیرند و یا افرادی که اضطراب روز قیامت را دارند، سعی می کنند خداپسندانه تر زندگی کنند. در این دو مثال، افراد از مکانیسم های مقابله ای خودآگاه استفاده می کنند.
اما مکانیسم های دفاعی که به طور ناخودآگاه توسط افراد استفاده می شوند، چند نوع هستند: انکار کردن، واپس زدن، توجیه کردن و … . البته این سه نوع مکانیسم دفاعی، بیشتر از سایر انواع مورد استفاده قرار می گیرند.
لطفا درباره این سه مکانیسم دفاعی مثال بزنید.
مثلا در مورد مکانیسم دفاعی انکار، زمانی که خبر بدی به ما می دهند، علی رغم اطمینان نسبی از صحت آن، گاهی در وهله اول فورا آن را انکار می کنیم و می گوییم امکان ندارد و احیانا دلیلی هم می آوریم.
در مورد مکانیسم دفاعی واپس زنی، زمانی که والدین برخورد تنبیهی و بدی با فرزندشان دارند، گاهی فرزند قصد پاسخگویی و مقابله به مثل دارد، ولی به خاطر حرمت آنها، در خودش می ریزد و به نوعی واپس زنی می کند و با این کار موقتا آرام می شود.
در مورد مکانیسم دفاعی توجیه کردن، زمانی که دانش آموز در مورد دیر آمدن، غیبت کردن و یا به خاطر نمراتش مورد سرزنش قرار می گیرد، ناخودآگاه توجیهی برای کار خود بیان می کند تا از یک فشار روانی نجات پیدا می کند.
در بخشی از صحبت تان از علایم جسمی اضطراب گفتید. منظورتان چه علایمی بود؟
علایم قلبی عروقی (تپش قلب، درد جلوی قلبی و احساس فشار در قفسه سینه)، علایم تنفسی (افزایش دفعات تنفس، تنگی نفس و احساس خفگی)، علایم گوارشی (دل درد، اسهال، تهوع و استفراغ، احساس سوزش سر دل)، علایم ادراری (تکرر ادرار)، علایم عمومی (سفید یا قرمز شدن صورت، تعریق، درد ناحیه ی پشت).
البته اضطراب، علایم روانی هم دارد: اختلال در تمرکز، بی قراری، احساس خستگی، لکنت زبان، بی خوابی، عجول بودن، عصبانیت و بی حوصلگی.
اضطراب در کودکان هم همین علایم را دارد؟
نه، اضطراب در کودکان بیشتر به صورت ناخن جویدن، کابوس دیدن، شب ادراری، راه رفتن و حرف زدن در خواب، دندان ساییدن در خواب و بهانه جویی خود را نشان می دهد که متاسفانه بیشتر والدین به آن بی توجه هستند.
برای کاهش اضطراب چه توصیه ای دارید؟
تسلط داشتن بر زندگی، برنامه ریزی در کارها، حمایت افراد خانواده و دوستان خوب، انعطاف پذیر بودن در برخورد با دیگران و اتفاقات زندگی، امیدواری، هدفمند بودن، داشتن سرگرمی در زندگی، علاقه مندی به یک فرد یا گروه، فعال و شاغل بودن و تغذیه خوب مناسب.
فعلا سکوت را برگزیدیم ............
 تشکر شده توسط : paeazan , A.Kh
#8
محققان دانشگاه هاوایی در بررسیهای خود نشان دادند که استرس همانند سرماخوردگی مسری است و افرادی که به ویروس استرس مبتلا می شوند آن را به دیگران انتقال می دهند.

رییس شما ناگهان و نفس زنان وارد دفتر شما می شود و خود به خود شما را عصبی می کند.همسرتان پشت میز می نشیند و شروع به حرف زدن درباره مشکلات زندگی می کند و به این ترتیب برای شام یک بشقاب اضطراب را به شما می دهد.

درحقیقت "استرس" همانند سرماخوردگی واگیردار است که مستقیماً از فرد زیر فشار استرس به سیستم عصبی و روانی فرد مقابل منتقل می شود. از نظر فنی به این پدیده "استرس کنش پذیر" گفته می شود که اکنون گروهی از محققان دانشگاه هاوایی در بررسیهای خود خطرات این پدیده را مورد بررسی قرار دادند.

این محققان در تحقیقاتی با عنوان "واگیری احساسی" نشان دادند که استرس همانند یک بیماری رفتار می کند. در ابتدا یک ناقل اولیه وجود دارد که دیگران را آلوده می کند و دیگران به اندازه ای این استرس را با خود حمل می کنند تا همانند بمب منفجر شوند و آن را به افراد دیگری منتقل کنند.

این روانشناسان در این خصوص توضیح دادند: "افرادی هستند که قادرند با سرعت شگفت انگیزی از حالات چهره، صدا و وضعیت روحی دیگران تقلید کنند. این افراد کسانی هستند که قادرند به طور احساسی خود را در زندگی دیگران شریک کنند."

پدیده استرس کنش پذیر در زنان بیش از مردان مشاهده می شود که روزنامه ها از آن با عنوان "واگیری احساسی زنانه" یاد می کنند. درحالی که این اثر در مردان کمتر دیده می شود.

علت این مسئله احتمالاً این است که زنان از توانایی بالاتری در شریک شدن با رنجهای دیگران برخوردارند. اما مشکل اساسی از اینجا شکل می گیرد که این احساسات منفی هستند و اگر در دفعات بالایی تجربه شوند توانایی مقاومت در برابر آنها سست شده و موجب می شود که فرد "آلوده" ناگهان رفتاری از خود نشان دهد که مشابه رفتار فردی است که استرس اولیه را وارد کرده است.

برخلاف قرن بیستم که از افسردگی به عنوان "آفت قرن" یاد می شد، استرس "آفت قرن 21" است.

یکی از مواردی که در این تحقیق گزارش آن اعلام شده است مربوط به زن جوان 26 ساله ای است که متاهل است، در لندن کار می کند و در زندگی زناشویی خود احساس خوشبختی می کند.

این زن پس از اینکه یک سلسله از داستانهای مربوط به مشکلات زناشویی همکار خود را شنید به دلیل مشکلاتی که در واقع مربوط به یک خانواده دیگر بود با شوهرش به شدت دعوا کرد.

برپایه این گزارش، انگلیسی هایی که به طور متوسط 48 ساعت در هفته کار می کنند با مشکلات حاد استرس مواجهند.

چند ماه قبل، نتایج تحقیقات دیگری که توسط پژوهشگران آکادمی علوم فنلاند در "ژورنال اروپایی روانشناسی رشد" منتشر شد نشان داد که کودکان با افت تحصیلی، تاوان استرس و فشارهای عصبی والدین خود را پرداخت می کنند.

محققان فنلاندی از بیش از 500 نوجوان و خانواده های آنها مصاحبه گرفتند. پاسخهای شرکت کنندگان در این تحقیق نشان داد والدینی که با یک پریشانی فیزیکی و احساسی زندگی می کنند بیشترین احتمال را دارند که به ویژه فرزندان هم جنس خود را به ویروس استرس آلوده کنند.

تحقیقات دیگری که توسط "انجمن ملی صنایع دارویی خود درمانی" ایتالیا بر روی گروهی از افراد بین 18 تا 64 سال انجام شد، نشان داد که استرس به 0.8 افراد (بیشتر زنان) آسیب می رساند.

58 درصد از مصاحبه شوندگان این تحقیق اظهار داشتند که سطح استرس آنها در سالهای اخیر افزایش یافته است که بیشتر به دلیل شرایط کار (54 درصد) و مشکلات اقتصادی (46 درصد) بوده است.

این محققان در این خصوص توضیح دادند: "این پدیده ای است که به طور قطعی رو به افزایش است، اما استرس به خودی خود بیماری نیست. بلکه یک واکنش پیچیده ارگانیسم است که می تواند به روش ناهنجاری توسعه یابد و منجر به بروز پریشانی و بیماری (حتی جسمی) شده و در نهایت به فرسودگی ختم شود."

همچنین افرادی هستند که ظاهری بسیار صبور دارند. این افراد به حرفهای دیگران با شکیبایی بالایی گوش می دهند، فشارهای روحی را تحمل می کنند و به ندرت واکنشهای استرسی دارند.

این انسانهای صبور که در 90 درصد از زمان یک مکالمه در نقش شنونده و تنها 10 درصد از آن در مقام گوینده ظاهر می شوند، به یک روش کنش پذیر استرس دیگران را در خود نگه می دارند و به طور معمول خود را شاد و فعال نشان می دهند، اما در نهایت صبر آنها پایان یافته و همانند یک بمب منفجر می شوند

گردآوری : گروه سلامت سیمرغ
 تشکر شده توسط : earth , najva , TootFarangi , انیس , melody , A.Kh
#9
همینطوره.
وقتی تنها شدی تنها تر از تمام غریبان روزگار
از قیل و قال حادثه باری دلت گرفت
بر خویش تکیه کن برعرش
 تشکر شده توسط : # پریسا #
#10
یک دوستی دارم همش استرسش رو به من انتقال میده روانی میشم وقتی با هم هستیم و قراره بریم امتحان بدیم با اینکه می دونه من استرس واسم خوب نیست ولی یکسره هی میگه اگر نمره نیاریم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ اگر نمره نده ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ اگر دیر برسیم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟ اگر بلد نباشیم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
جالبه که همش هم فعل جمع به کار می بره ، یعنی منم رو حساب می کنه منم استرسی به شدت همیشه وقتی با اونم امتحانم و کارم رو خراب می کنم angry3
Free chees is found on the mousetrap
To catch anything you want you must pay it's worth
 تشکر شده توسط : # پریسا # , blue sky , A.Kh
  




کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
1 مهمان