ارسالها: 855
موضوعها: 6
تاریخ عضویت: Oct 2012
تشکر های اهدا شده: 8913
تشکر های دریافت شده :16757 بار در 3397 پست
سال تشخيص بيماري : شروع 90 تشخیص91
دكتر معالج : دکتر صحرائیان
داروي مورد استفاده : زیفرون
محل سکونت : تهران
2014/10/12, 02:31 PM
(آخرین ویرایش در این ارسال: 2014/10/12, 02:31 PM، توسط یه غریبه.)
دوست عزیز بدنت هنوز عادت نکرده به داروت. مسکن رو قطع نکن فعلا. اگه هم قرص سرماخوردگی جواب نمیده مسکن قوی تر مثل بروفن یا ژلوفن استفاده کن. اما قبل از اینکه بری سراغ مسکن قوی تر، یه شب قرص "سلکسیب" رو بخور. اونایی که میخورن خیلی راضی هستن.
اگه با وجود خوردن مسکن علاوه بر روزهای تزریق بقیه روزها هم تب داشتی با دکترت مشورت کن.
ارسالها: 15
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: May 2014
تشکر های اهدا شده: 8
تشکر های دریافت شده :67 بار در 14 پست
سال تشخيص بيماري : 93
دكتر معالج : shayegan
داروي مورد استفاده :
محل سکونت :
ممنون که راهنمایی کردی
دیروز رفتم دکتر میگفت نمیدونم چرا اینجوری هستی ؟!اضطرابت خیلی زیاد هست
لرزش دستام زیاد
ارسالها: 486
موضوعها: 18
تاریخ عضویت: Jul 2013
تشکر های اهدا شده: 15418
تشکر های دریافت شده :15321 بار در 4229 پست
سال تشخيص بيماري : 1384
دكتر معالج : دکتر امیررضا عظیمی
داروي مورد استفاده : فینگولیمد - داروسازی زهراوی
محل سکونت : شهرجدیدهشتگرد
توو این 10 سالی که بتافرون استفاده کردم هیچوقت اذیتم نکرد و اصلا کاری به کارم نداشت....
تا اینکه
الان یه مدت 8 خط درمیون میزنم و حوصلشو ندارم,وقتیم که میزنم میمیرم و زنده میشم
مثل امشب
تمام پاهام و دستام داغ میکنه و میسوزه
خوابمم که اصلا نمیبره
لذا باید فقط درد بکشم تا صبح بشه
میدونم تقصیر خودمه
ولی چی بگم خستم کرده , دیگه حوصلشو ندارم
ارسالها: 99
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Nov 2014
تشکر های اهدا شده: 747
تشکر های دریافت شده :563 بار در 164 پست
سال تشخيص بيماري : 1387
دكتر معالج : دکتر اکبر حمزه ای مقدم
داروي مورد استفاده : بتافرون
محل سکونت : کرمان
سلام.
من 1سالو نیمه بتافرون تزریق میکنم.قرمزی کاملا عادیو طبیعیه.رفع میشه نگران نباش فقط محل تزریقو کاملا با الکل ضدعفونی کن و تزریق رو صحیح انجام بده.من 5سال سینووکس زدم 4-5 ماهم زیفرون.سینووکس بد نبود ولی تا دو روز مینداختم.زیفرون هم افتضاح بود همش سرگیجه و تعادل نداشتم راه برم ولی خدا رو شکر بتافرون خیلی عالیه اصلا متوجه نمیشم آمپول میزنم.فقط نجومی یهو از 504هزار تومن قیمتش شد726هزار تومن!
بازم خداروشکر چی بگیم....
......
ارسالها: 1,121
موضوعها: 19
تاریخ عضویت: Jul 2010
تشکر های اهدا شده: 2428
تشکر های دریافت شده :3802 بار در 1226 پست
سال تشخيص بيماري : اردیبهشت 89
دكتر معالج : نوریان
داروي مورد استفاده : بتافرون
محل سکونت : .
من که تمامی محلهای تزریقم گود گود شده ینی واقعا هیچکدومش رو نمی تونم دیگه حذف کنم
هم روی شکم هم روی بازو هم روی ران پا هم روی باسن
چیکار کنم خوب ؟
البته هر دو هفته یکبار یکی از محل ها رو نمی زنم، جون می گیره، باز میزنم باز قرمز می شه گود میشه
Free chees is found on the mousetrap
To catch anything you want you must pay it's worth
ارسالها: 2
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Jan 2015
تشکر های اهدا شده: 0
تشکر های دریافت شده :7 بار در 2 پست
سال تشخيص بيماري : 93
دكتر معالج : محمدیانی نژاد
داروي مورد استفاده :
محل سکونت :
امپول امپول امپول
شاید اگر 6 ماه پیش کسی بهم میگفت باید توی شکمت آمپول بزنی خیلی تعجب میکردم.حتی نمی دونستم امپول هایی هست که باید توی ران و شکم تزریق بشن.وقتی واسه پالس تراپی رفته بودم بیمارستان هیچ افق دیدی نسبت به بیماریم نداشتم فکر میکردم این پنج روز بیمارستان که بگذره فوقش 6 ماه چند تا امپول میزنمو تمام.همه چیز توی بیمارستان داشت خیلی خوب پیش میرفت هر روز صبح بعد از تزریق سرم دیشب حالم واقعا بهتر از روز قبل بود،بیماری من با مشکلات حرکتی دست و پا خودشو نشون داد وقتی میخواستم بستری بشم میتونستم راه برم ولی به سختی و برای همین مسئله با ویلچر بردنم که کمتر اذیت بشم، وقتی خواستم مرخص بشم خودم راه میفتم واسه همین فکر کردم همه چیز باید همین قدر ساده بگذره.
وقتی بعد از مرخصی و آزمایش دکتر گفت باید امپول هفتگیتو شروع کنی، چقدر غصه خوردم که باید هر هفته آمپول بزنم کلی حساب و کتاب کردم که چه روزی در هفته آمپول بزنم ولی بعد از چند روز خانوادم بعد از کلی دوندگی از یه دکتر دیگه نوبت گرفتن که وقتی ام ار ای و خودمو دید گفت باید یک روز در میون بتافرون استفاده کنم. یادمه انقدر گریه کردم که چشمام تار می دید، فکر یک روز در میون آمپول زدن هم دیوانه کننده بود
ولی گذشت ، حالا 4 ماهه دارم هر یک روز در میون توی شکم و ران و بازو و باسنم امپول میزنم و نمیدونم تا چند سال این داستان آمپول و آمپول و آمپول ادامه داره
همه چیزو فقط دارم با یاد خدا تحمل میکنم
ارسالها: 65
موضوعها: 1
تاریخ عضویت: Dec 2014
تشکر های اهدا شده: 29
تشکر های دریافت شده :32 بار در 13 پست
سال تشخيص بيماري : 1393
دكتر معالج : دکتر مقدسی
داروي مورد استفاده : بتافرون
ریتوکسی ماب
محل سکونت : Tehran
سلام
اکثر پست های این تاپیک رو خوندم، مطالب و تجارب خیلی مفیدی مطرح شده است
گرفتگی عضلانی و سختی در تنفس یا قرمز شدن بعضی از قسمت های بدن و ... و بعد خوب شدن آن از عوارض بتافرون هست یا مربوط به خود بیماریه؟
زدن بتافرون از روی ران پا چپ و راست شروع کردم، حالا می خوام روی شکم و بعد بازوها رو تجربه کنم
برای زدن روی باسن کمی دو دل هستم، نگران درست نزدن و عواقبش هستم
در این باره راهنمایی یا سخنی که باعث قوت قلب بشه نیاز دارم
ارسالها: 855
موضوعها: 6
تاریخ عضویت: Oct 2012
تشکر های اهدا شده: 8913
تشکر های دریافت شده :16757 بار در 3397 پست
سال تشخيص بيماري : شروع 90 تشخیص91
دكتر معالج : دکتر صحرائیان
داروي مورد استفاده : زیفرون
محل سکونت : تهران
دوست عزيز اين مواردي كه گفتيد از عوارض تزريق هست. فقط يادتون باشه اين عوارض توي همه ي افراد بروز نميكنه. شما ممكنه داروتون رو بدون هيچ عارضه اي استفاده كنيد.
يه نكته مهم اينكه حتما حتما تزريق ها رو چرخشي ( همون محل هاي مشخص شده) انجام بديد. مطمئن باشيد اينطوري بهتره.
اگه براي تزريق روي بعضي نقاط مشكل داريد از دستگاه استفاده كنيد. با دستگاه راحت ميتونيد تزريق كنيد.
اولش شايد تزريق سخت باشه. ولي بعد از يه مدت راحت ميشه.
ارسالها: 65
موضوعها: 1
تاریخ عضویت: Dec 2014
تشکر های اهدا شده: 29
تشکر های دریافت شده :32 بار در 13 پست
سال تشخيص بيماري : 1393
دكتر معالج : دکتر مقدسی
داروي مورد استفاده : بتافرون
ریتوکسی ماب
محل سکونت : Tehran
سلام
بله؛ روزهای اول یه خرده نگران کننده هست
مثلا دیشب نگران حباب باقیمانده هنگام ترزیق بودم
یه خرده زمان می برد تا اعتماد به نفسم بالا برود
امیدوارم همیشه شاد و با نشاط باشی
ارسالها: 137
موضوعها: 8
تاریخ عضویت: Feb 2010
تشکر های اهدا شده: 370
تشکر های دریافت شده :387 بار در 121 پست
سال تشخيص بيماري : 1384
دكتر معالج : دکتر مرتضی سعیدی
داروي مورد استفاده : زیفرون - زیست دارو دانش
محل سکونت : مشهد
دوستان شب هایی که بتافرون می زنم خوابم به هم میریزه و پشتم سمت چپ درد میگیره تا صبح شما پیشنهادی دارید؟
بگذرد این روزگار تلخ تر از زهر بار دگر روزگار چون شکر آید
شاید امروز نه ؛ اما من ایمان دارم که سرانجام همه چیز درست خواهد شد ... آری ، روزهای خوب خواهند آمد.