[همراز]

دلایل یک بیماری متعدده. ...
ممکنه یکی در اثر استفاده از غذای کنسرو شده بیمار بشه....یکی هم در آب محل زندگیش مواد سربی و... وجود داشته باشه...البته اگر غذا و مواد غذایی رو دخیل در ام اس بدونیم....
ولی برای نظر سنجی بهتر بود از میزان استفاده از غذاهای کنسروی سوال بشه نه صرفا خوابگاهی بودن و نبودن....

[niloofary]

بله مصرف بعضی چیزها برای همه مضر هست
اما ضغیف و قوی بودن بدن و استعداد بیماری در بدن و همینطور ژنتیک رو هم بنظرم نباید نادیده گرفت

[سمیرا67]

پس من چیمنکه حتی غذای دانشگاه هم نمیخوردم خودم آشپزی می کردم
هیچ وقتم اهل فست فود وغذای کنسروی نبودم ونیستم
بابا من میگم ms خراست منو اشتباه گرفته

[niloofary]

بچه ها نظرتون در مورد ام اس و آلودگی هوا بخصوص پاراریت و دکل های مخابراتی و ... چیه؟

[سمیرا67]

نیلوفری جان من یه کتابچه خوندم درمورد دکل های مخابراتی وتأثیر اون بر به خطر افتادن سلامتی.چیزی که توی اون کتاب نوشته شده بود درواقع این نظر رو رد میکرد
حتی نوشته بود میزان اشعه ای که از این دکل ساطع میشه از اشعه گوشی شخصی شما کمتره ونمیتونین اون رو موثر در سلامت یا بیماری بدونین.دکل ایرانسل تو زمین بابای من تو یه منطقه مسکونی هست.وقتی چندتا از خانواده های اون منطقه اعتراض کردن مسئولای دکل خودشون پزشک آوردن با سند ومدرک مردم رو قانع کردن که مشکلی پیش نمیاد الان چند ساله اون دکل اونجاست وخدا رو شکر مشکلی پیش نیومده

[Parla]

با سلام
دوست عزیز منبع این خبر کجاست؟

[Azad]

منم خوابكاهي بودم ولي خيلي كنسرو مصرف نميكردم!
البته غذاي خوابكاه مطمىنا بي مشكل نيست
يه نكته ي جالب اين خبر برام اتفاق مشابه واسه سه نفره
منم كه ميرفتم فيزيوترابي تو انجمن، خيلي وقتها با دوستاني كه ضعيف تر شده بودن خودمو مقايسه و شبيه سازي ميكردم

[Azad]

جواد جان و ساير دوستان درود
من علائم و مشكلاتم تو دانشجويي بروز كرد كه خوابكاهي بودم و ١٨ تير ٧٨ بود كه برادران وحشي ريختن كوي دانشكاه و شايد اولين استرس جدي و شديد زندكيم![quote]

[javad6788]

[quote='Azad' pid='516344' dateline='1438156701']
جواد جان و ساير دوستان درود
من علائم و مشكلاتم تو دانشجويي بروز كرد كه خوابكاهي بودم و ١٨ تير ٧٨ بود كه برادران وحشي ريختن كوي دانشكاه و شايد اولين استرس جدي و شديد زندكيم!

درود بر هم دانشگاهی عزیز.من 78 که نه ولی تو اون فشار و استرس عجیب 88 تو خوابگاه دانشگاه تهران بودم.اون موقع کارشناسی بودم.اون روزا حرص و جوش زیادی میخوردم.سر پایان نامه هم که همین پارسال پدرم در اومد.

---

[Reza_N]

سلام علیکم جواد جون
من دو سال دانشجویی زندگی کردم
ناهار و شام دانشگاه میداد
ولی دو ترم شام ندادن
پنجشنبه و جمعه هم کلن غذا تعطیل بود
خودمون ردیف میکردیم
من روز آخر آمار گرفتم که تواین دو سال چی خوردیم
نود کیلو جیگر مرغ
نود بسته پنیر
نود بسته ماکارونی ۷۰۰ گرمی
نود کیلو سیب زمینی
دوهزار قطعه تخم مرغ
سه هزار عدد نان لواش
قسم میخورم به غیر از موارد بالا ، غذای دانشگاه و چای و قند چیز دیگه ای نخوردم