نظرسنجی: آیا شما بیماریتان(ام اس) را از دیگران پنهان می کنید؟چرا؟
خیر.دلیلی برای پنهان کردن ندارم.
16.26%
47 16.26%
خیر.دوست دارم همه دنیا بدونند.
3.81%
11 3.81%
تا جایی که لازم نباشه نمیگویم.
35.64%
103 35.64%
بله.از دید نادرست دیگران و ترحم متنفرم.
30.45%
88 30.45%
بله.به دلایل شخصی.
13.84%
40 13.84%
در کل 289 رأی 100%
*شما به این گزینه رأی داده اید. [نمایش نتایج]

  •  قبلی
  • 1
  • ...
  • 21
  • 22
  • 23
  • 24(current)
  • 25
  • بعدی 
امتیاز موضوع:
  • 5 رأی - میانگین امیتازات : 4.2
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
آیا شما بیماریتان را از دیگران(دوستان و فامیل) پنهان می کنید؟علت آ
آقا همه میدونن من ام اس دارم.. راحتم .. کسی چیزی ازم نمی پرسه.. ترحم هم نمیکنن... ولی گاهی برخورد درست نمیکنن دیگه.. مثلا باشگاه بدنسازی میرفتم طرف تا فهمید من ام اس دارم گفت واسم مسئولیت داره دیگه نیا.. گفتم باشه پولمو پس بدین برم یه باشگاه دیگه.. به همین راحتی Smile (52)
با تو این تن شکسته داره کم کم جون میگیره..
 تشکر شده توسط : مریم 1361 , hadisss , majid1 , silent , دل آرام , mahdi1004 , parastoo2 , mahdiyehriyahi
من از اینکه بعضی دوستان نوشته بودند برای اینکه جامعه این موضوع و بیماری را بهتر بشناسد موضوع مریضیشان را برملا کرده اند بسیار خوشم امد اما خودم شهامت این کار را ندارم.و یک دلیل اصلیش این است که اصلا دوست ندارم خانواده همسرم خصوصا خواهر شوهرهام متوجه این موضوع شوند ناراحت که نمیشن هیچ فکر کنم ی جشنی چیزی هم بگیرند . میدونم از ته دل خیلی خیلی خوشحال میشن چون با من اصلا خوب نیستن.حتی در ذهن مریضشون فکر ی زن دیگه هم برای برادرشون میکنن.ای بسوزه پدر هر چی مریضی هست که گریبون ادم خوبا رو میگیره. لعنت بر شیطان.
 تشکر شده توسط : معصومه عباسی , غزل , sara.i , parastoo2 , mahdiyehriyahi
منم به جز مامانم و خواهر برادرم و خانواده مادریم تنها یه دونه از عمه هام میدونه که باهاش صمیمی هستم و یکی دو نفر از دوستای نزدیکم همسر عزیزم و مدیرم که تا از وقتی فهمیده من ام اس دارم اخلاقش مزخرف تر هم شده من از همون دوران آشنایی تنها شرطی که برای همسرم گذاشتم این بود که هرگز خانواده اش متوجه نشن که این موضوع رو رعایت کرد واقعا چیزی بدتر از این نیست که خانواده همسر آدم بفهمن وا مصیبت دیگه
بگذار سرنوشت هر راهی می خواهد برود راه من جداست....
بگذار این ابرها تا می توانند ببارند چتر من خداست.....
 تشکر شده توسط : parastoo2 , mahdiyehriyahi
منم مخفی کردم فقط پدر مادر داداشم خاله هام و یکی از دوستام و استادم و پزشک خونوادگیمون میدونن
فقط همینا میدونن و هیچکدوم از خونوادمون خبر ندارن
بیشتر ازین ک ام اس اذیتم کنه حرفای مردم اذیتم میکنه
والا بخدا ام اس هم کاری ب ما نداشته باشه حرفای مردم باعث میشه چندتا حمله ی شیرین ب خود من دست بده
حَـسْـبُــنَــا الــلّــهُ وَ نِــعْــمَ الْــوَکِـيــلُN_aggressive (39)
 تشکر شده توسط : parastoo2 , sara.i , mahdiyehriyahi , الهام2324 , *MoNa*
منم به غیر از همسرم و مادر و خواهر برادرم کسی نمیدونه .البته اگه روز اول با شنیدن اسم ام اس شوکه نمیشدم نمیزاشتم همین تعدادم باخبر بشن
 تشکر شده توسط : طاهره. , mahdiyehriyahi , الهام2324
براي من اصلا مسله اي نيست همه عالم و آدم هم مي دونن كه من ام اس دارم خانواده شوهرم خيلي هوامو دارن از خانواده خودم بيشتر
خودم كه خانواده اي ندارم يه برادر و يه مادر كه اصلا رابطه ام با مادرم خوب نيست حتي ببمارستان كه بودم نيومد ملاقاتم مگه داريم؟ مگه ميشه؟ مادر؟!!
حالا كه شده
بي خيالsmiling
مرگ و زندگی در قدرت زبان است.
 تشکر شده توسط : sara.i , mahdiyehriyahi , Smy , الهام2324
من اگه تو راه رفتن مشکل نداشتم قطعا اجازه نمیدادم کسی بفهمه.
از ترحم و دلسوزی مردم متنفرم.
سرگذشت من
سر گذشتی بود
که اشتباها بر من گذشت.
 تشکر شده توسط : coffeedot , mahdiyehriyahi , leili-asmaneh , الهام2324
به جز خانواده ی شوهرم آ مامان بابا داداشام کسی نمیدونه نمیخامم بدونن چون مردم جنبه وظرفیت ندارن اقا ندارن دیگه .اصرار نکن که را ندارهlaughing3
بیا و همیشه کنارم بمان.کنارم که باشی
یعنی<رسما تعطیلی تمام دردها>
 تشکر شده توسط : mahdiyehriyahi , الهام2324
من بیماریموازبعضی هاپنهون میکنم بنظرم لازم نیس همه بدونن مخصوصااونایی ک از دردتواگه خوشحال نشن ناراحتم نمیشن ی سری ادما هستن ک میشینن چهارتاچیزدیگم اضافه میکنن ب دوتا بدترازخودشون میگنوفرداش توروتو ذهنیات مزخرفشون ازکار افتاده شایدم مرده درنظربگیرن ایناندونن بهتره من همین الانم پشیمونم ک چرا ب بعضی ها گفتم کاش فقط خودموبابام میدونستیم ....
من ازبیگانگان،هرگزننالم...
که بامن هرچه کرد
آن آشناکرد...!
 تشکر شده توسط : ساناز66 , الهام2324
والا من که از همه قایم کرده بودم اما توی مراسم فوت بابام همه فهمیدن و بماند که چه به سر من آوردنDodgyDodgyDodgyDodgyDodgy یه نمونه اش این بود که بخاطر اینکه من ام اس دارم میخاستن منو مجبور کنن زن پسر یکی از اقوام بشم که کلا نمیتونه راه برهDash2Dash2Dash2Dash2Dash2این انصافه آخه؟؟؟؟؟ تازه داعواها و تهمتایی که زدن بهم که تو داری خودنمایی میکنی و .... بماند
خودم حمله بهم دست داد هنوزم بهم مونده اونوقت برخورد اطرافیان اینجوریه با آدم....همون بهتر که ندوننsad2sad2sad2sad2
روزگارا :
تو اگر سخت به من گیری ,
با خبر باش که پژمردن من آسان نیست...
گرچه دلگیر تر از دیروزم ,
لیک باور دارم :دلخوشی ها کم نیست ...
زندگی باید کرد ....
 تشکر شده توسط : الی کوچولو
  
  •  قبلی
  • 1
  • ...
  • 21
  • 22
  • 23
  • 24(current)
  • 25
  • بعدی 




کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
57 مهمان