ارسالها:  96
	موضوعها: 0
	تاریخ عضویت:  Feb 2012
	
تشکر های اهدا شده: 517
	تشکر های دریافت شده :474 بار در 172 پست
	 
	
		سال تشخيص بيماري : 90
		دكتر معالج : شایگان نژاد
		داروي مورد استفاده : 
		محل سکونت : 
	
 
	
	
		اوهوم پنهان کردم!  به خاطر تفکرات غلطشون که نمیخوان عوضش کنن!!!
	
	
	
	
		
	
 
 
 
	
	
	
		
	ارسالها:  183
	موضوعها: 0
	تاریخ عضویت:  Dec 2013
	
تشکر های اهدا شده: 5736
	تشکر های دریافت شده :8187 بار در 2049 پست
	 
	
		سال تشخيص بيماري : -
		دكتر معالج : -
		داروي مورد استفاده : در لیست وجود ندارد
		محل سکونت : -
	
 
	
	
		اصلا دوست ندارم از اطرافیانم پنهان کنم 
خب گناه که نکردم
فقط  بخاطر طرز فکر غلط و دلسوزی و مخصوصن خانوادم پنهان میکنم
	
	
	
	
		
	
 
 
 
	
	
	
		
	ارسالها:  314
	موضوعها: 0
	تاریخ عضویت:  Jul 2010
	
تشکر های اهدا شده: 271
	تشکر های دریافت شده :1585 بار در 454 پست
	 
	
		سال تشخيص بيماري : 82 یا 83
		دكتر معالج : دکتر  صحراییان
		داروي مورد استفاده : سینومر
		محل سکونت : تهران
	
 
	
	
		وقتی خوب بودم آره.الان نه.برام اهمیتی نداره که بدونن یا ندونن.به هر حال مردم ما خیلی نیاز به آموزش دارن در چنین زمینه هایی.هیچ جایی هم نیست که آموزش فراگیر و همگانی به عموم بده.من گاهی می بینم که حتی دکترهایی مغز و اعصاب هم نمی تونن در مورد بیماری به خوبی با مردم ارتباط بر قرار کنن.
	
	
	
این قافله عمر عجب می گذرد
دریاب دمی که با طرب می گذرد
ساقی غم فردای حریفان چه خوری
پیش آر پیاله را که شب می گذرد
	
		
	
 
 
 
	
	
	
		
	ارسالها:  3,460
	موضوعها: 262
	تاریخ عضویت:  May 2009
	
تشکر های اهدا شده: 20628
	تشکر های دریافت شده :23509 بار در 6274 پست
	 
	
		سال تشخيص بيماري : 88
		دكتر معالج : -
		داروي مورد استفاده : تبازیو
		محل سکونت : تهران
	
 
	
		
		
		2014/04/06, 12:00 PM 
(آخرین ویرایش در این ارسال: 2014/04/06, 12:01 PM،  توسط nahid.)
		
	 
	
		خوب آره چون  اونام بیماریشونو از ما پنهان میکنن !
	 
	
	
چشم ها را بـایـد شست  . ، . جـــور دیـگـر بـایــد دیـــد 
	
		
	
 
 
 
	
	
	
		
	ارسالها:  183
	موضوعها: 0
	تاریخ عضویت:  Dec 2013
	
تشکر های اهدا شده: 5736
	تشکر های دریافت شده :8187 بار در 2049 پست
	 
	
		سال تشخيص بيماري : -
		دكتر معالج : -
		داروي مورد استفاده : در لیست وجود ندارد
		محل سکونت : -
	
 
	
	
		یادمه اون اوایل بیماریم دختر خالم رفته بود کهریزک عکساشو بهم نشون میداد
اون بیماری منو نمیدونست 
ازش پرسیدم هرکی ام اس داره همینطوری میشه؟اونم گفت آره دیگه
هیچوقت یادم نمیره چشمام پر اشک شد و لبخند زدم
حالا با این وجود میشه گفت که همچین بیماری رو دارم!
	
	
	
	
		
	
 
 
 
	
	
	
		
	ارسالها:  538
	موضوعها: 1
	تاریخ عضویت:  May 2012
	
تشکر های اهدا شده: 5157
	تشکر های دریافت شده :5198 بار در 942 پست
	 
	
		سال تشخيص بيماري : 1390
		دكتر معالج : دکتر پاکدامن
		داروي مورد استفاده : 
		محل سکونت : تهران
	
 
	
	
		من خودم شخصاً مشکلی با گفتن این موضوع ندارم ولی مادرم به شدت مخالف مطرح شدنه این قضیه است 
راستش خودمم از خاله ام یه چیزی شنیدم که خوب خیلی برام ناراحت کننده بود توی تلویزیون صحبت از گرونیه داروی ام اس شد بعد مادر بزرگم گفت ام اس چیه؟ خالم گفت یعنی از گردن به پایین فلج من گفتم اصلاً اینطوری نیست بعد دختر خالم گفت یعنی فلج تدریجی من بازم گفتم اصلاً اینطوری نیست راستش خیلی دلم می خواست اون لحظه برگردم به جفتشون بگم من 3 ساله ام اس دارم به نظرتون الان فلجم؟؟؟ اما با نگاه کردن به صورت مادرم و اینکه میدونستم از این کار من خیلی ناراحت میشه جلوی خودمو گرفتم که هیچی نگم چون اصلاً دوست ندارم که پدر مادرم رو ناراحت بکنم
	
	
	
دردهایت را دورت نچین تا دیوار شود .......
زیر پایت بگذار تا پله شود .....
	
		
	
 
 
 
	
	
	
		
	ارسالها:  281
	موضوعها: 2
	تاریخ عضویت:  Jan 2014
	
تشکر های اهدا شده: 3519
	تشکر های دریافت شده :6831 بار در 2229 پست
	 
	
		سال تشخيص بيماري : 87
		دكتر معالج : اقای خانعلی
		داروي مورد استفاده : 
		محل سکونت : تهران
	
 
	
	
		حالا خودمونیماااااااااااااااااااااااا ادم به غریبه ها میگه خودشونو این شکلی میکنن



حالا بیام به فامیلو آشناها بگم؟ چه حرفا
	
 
	
	
	
		
	
 
 
 
	
	
	
		
	ارسالها:  108
	موضوعها: 0
	تاریخ عضویت:  May 2013
	
تشکر های اهدا شده: 2373
	تشکر های دریافت شده :1504 بار در 512 پست
	 
	
		سال تشخيص بيماري : بهمن 91
		دكتر معالج : دکتر اصغر شریفی
		داروي مورد استفاده : 
		محل سکونت : 
	
 
	
	
		مونا نگو که دلم خونه، اصن عزا گرفتم
	 
	
	
خدای درهای باز، خدای درهای بسته، ما را از این آستانه بگذران.
	
		
	
 
 
 
	
	
	
		
	ارسالها:  218
	موضوعها: 5
	تاریخ عضویت:  Jul 2012
	
تشکر های اهدا شده: 684
	تشکر های دریافت شده :768 بار در 298 پست
	 
	
		سال تشخيص بيماري : 80
		دكتر معالج : who cares?
		داروي مورد استفاده : 
		محل سکونت : 
	
 
	
	
		چه کاریه؟ دوست ناراحت میشه دشمن شاد
	 
	
	
"حبابها همیشه قربانی هوای درون خودشان هستند!"
	
		
	
 
 
 
	
	
	
		
	ارسالها:  84
	موضوعها: 0
	تاریخ عضویت:  Jan 2014
	
تشکر های اهدا شده: 2536
	تشکر های دریافت شده :2235 بار در 360 پست
	 
	
		سال تشخيص بيماري : 92
		دكتر معالج : دکتر صحراییان
		داروي مورد استفاده : 
		محل سکونت : تهران
	
 
	
	
		در حال حاضر کسى نمى دونه دليلى نداره هر اتفاقى ميفته به همه بگم و تو بوق و کرنا کنم کلا در مورد همه چيز همينم شايد هنوز خيلى از افراد فاميل ندونن من کجا و در چه مقطعى درس مى خونم!! اين بيمارى هم چون بقيه اطلاع کافى ندارن اگر بگم فقط خودم اذيت ميشم به خاطر ديد اشتباهشون که البته شايد منم قبل از ابتلا همين ديد و داشتم نميشه به کسى خرده گرفت من آدم نسبتا مغروريم نه البته از جانب بدشا يعنى کسى حق نداره به من ترحم کنه و الکى به من چپ نگا کنه از اينکه کسى بخواد پشت سرم يا جلو روم بگه آخى طفلکى و اين حرفا متنفرم يا مثلا چه دليلى داره مادربزرگ پيرم که تصورش از يک بيمار ام اسى فقط و فقط عممه که سالهاست داره رنج مى کشه از بيماريش اونم به خاطر مشکلاتى که داشته و سى سال تحمل سختى ها کنار ام اس به اين روز افتاده دلشو بشکونم و ناراحتش کنم. من دارم زندگى مى کنم درس مى خونم ورزش مى کنم هر کاريم بخوام مى کنم. البته براى اينکه اين بيمارى و به بقيه هم معرفى کنم که حداقل افراد کم سن تر از من که دچارش هستند بعدا بتونن راحتتر زندگى کنن و اين که خودم و به بقيه اثبات کنم يه روزى که خيلى نزديکه به همه به غير از مادربزرگم مى گم نه اينکه الان آدم موفقى نباشم ها نه اما يه ريزه کاريايى مونده برنامه ها دارم واسه لحظه به لحظه زندگيم 
	 
	
	
آرزوهاتو يه جا يادداشت کن و يکی يکی به خدا بگو. خدا يادش نميره،ولی تو يادت ميره چيزی که امروز داری، آرزوي دیروزت بود...