ارسالها: 37
موضوعها: 3
تاریخ عضویت: Apr 2011
تشکر های اهدا شده: 152
تشکر های دریافت شده :446 بار در 125 پست
سال تشخيص بيماري : 1384
دكتر معالج : ندارم
داروي مورد استفاده :
محل سکونت : ندارم
من از قبل بیماریم تمایلی به جا های شلوغ نداشتم الآنم ندارم 
ارسالها: 16
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Sep 2011
تشکر های اهدا شده: 228
تشکر های دریافت شده :173 بار در 63 پست
سال تشخيص بيماري : 1388
دكتر معالج : ؟
داروي مورد استفاده : در لیست وجود ندارد
محل سکونت : مازندران
2011/09/09, 06:40 PM
(آخرین ویرایش در این ارسال: 2011/09/09, 06:42 PM، توسط tala.)
معلومه که میرم مگه میشه هیجا نرفت هرجا که بتونم میرم  :
خدایا شکرت به خاط روزهای قشنگی که بهم هدیه دادی
ارسالها: 1,185
موضوعها: 55
تاریخ عضویت: Jun 2009
تشکر های اهدا شده: 2761
تشکر های دریافت شده :7728 بار در 1752 پست
سال تشخيص بيماري : 1387
دكتر معالج : دکتر صحرائیان
داروي مورد استفاده :
محل سکونت : تهران
خیلی ها میگن من بیرون نمیرم چون وقتی میلنگم مردم با ترحم نگاهم میکنن
من وقتی یه پام و میکشیدم همون فرداش تصمیم گرفتم از عصبانیت و که ام اس داره من و از پا در میاره
تقریبا چند کیلومتر پیاده رفتم ... بچه های تهران میدونن از آزادی تا میدون امام حسین چقدر راهه ... ولی به خدا رفتم ... وقتی به مقصد رسیدم انگشت وسط پام از انگشت شصت پام بزرگتر شده بود ... اصلا هم مهم نبود مردم چطوری نگام میکنن ... فقط میخواستم به خودم ثابت کنم که میتونم ...
باور کنین ۲ روز طول نکشید که کلا برگشتم به حال اول
البته دکتر بعدش که پام و دید کلی دعوام کرد که نباید خودت و خسته میکردی ... هر چیزی راهی داره ... ولی مطمئنا وقتی فرار میکنین کار بیشتر خراب میکنین ...
... وقتی تبر به جنگل آمد ، درختان فریاد زدند و گفتند :نگاه کنید دسته اش از جنس ماست !!. ... 1213.2
تشکر شده توسط : | سـاناز , fireboud , نازلی , شفا یافته , hanie , بهــار , zenith , Saina , successful , Hasty , denis85 , somaye_602000 , maedeh , رنگین کمان , arezoo_azizi , parisa2011 , فرناز , sooorooosh |
|
ارسالها: 1,461
موضوعها: 359
تاریخ عضویت: Jan 2011
تشکر های اهدا شده: 16079
تشکر های دریافت شده :21270 بار در 5356 پست
سال تشخيص بيماري : 82
دكتر معالج : سیگارودی _گلی پور
داروي مورد استفاده : ربیف
محل سکونت : زنجان
ارسالها: 54
موضوعها: 2
تاریخ عضویت: Feb 2010
تشکر های اهدا شده: 916
تشکر های دریافت شده :451 بار در 141 پست
سال تشخيص بيماري : 1388
دكتر معالج : دکتر علی مقتدری
داروي مورد استفاده : کوپامر - داروسازی زهراوی
محل سکونت : زاهدان
اره تا الان که رفتم ..من با اولین حمله ای که داشتم گردنم چوب شده بود ...
دست راستمم روزای اول با درد میتونستم بیارم بالا و غذا بخورم ..
هر روزی که میگذشت علائم شدیدتر میشد.. 
یه مهمونی دعوت بودم که با نصف مهموناشم اصلا راحت نبودم ..
موقع شام طبق معمول قاشق و دست راستم گرفتم و...
وقتی دستمو مثلا بالا اوردم و میخواستم بخورم
یهو دیدم ای داد بیداد من چی میخواستم بخورم قاشقم که نیومده پس کجاست     
امیدوارم درک کنید باور کنید اصلا حالیم نمیشد دستم تو زاویه 70درجه هنگ کرده بودو بالا نیومده بود     
خیلی تابلو بود برای اینکه بیشتر ضایع نشم مجبور شدم بجای قاشق خودمو برسونم به قاشق تا از شرش خلاص شم 
بعد با لبخند یه نیگا به بقیه که منو داشتن نگاه میکردن کردمو قاشقو گرفتم دست چپمو و غذامو تا اخر خوردم.. .gif)
اصلا بروی خودم نیاوردم تنها کاری بود که میتونستم بکنم
تشکر شده توسط : | شفا یافته , hanie , Hasty , بهــار , parvaneh , zenith , nahid , Ali 324 , عمومهربان , somaye_602000 , maedeh , roshanak.z , arezoo_azizi , parisa2011 , sooorooosh |
|
ارسالها: 85
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: May 2011
تشکر های اهدا شده: 252
تشکر های دریافت شده :501 بار در 212 پست
سال تشخيص بيماري : دیگه تموم شد
دكتر معالج : دیگه ندارم
داروي مورد استفاده :
محل سکونت :
2011/09/10, 06:52 AM
(آخرین ویرایش در این ارسال: 2011/09/10, 07:02 AM، توسط hamnafas.)
خدا برای بنده هاش خیلی مهربونه
اگه یه بیماری یا مشکلی رو بهشون بده
صبرو طاقت و راه کنار اومدن باهاشم میده
من تو17سالگی یه طرف صورتم کامل بی حس شد
وقتی میخندیدم یا حرف میزدم کامل کجی دهنم مشخص بود
همه جا با اون وضعم میرفتم
حتی تو فرهنگسرابمناسبت روز معلم برنامه داشتیم
که جمعش رییس آموزش و پرورش و معلما و کارکنای آموزش و پرورش بودن
به مدارس متوسطه ی کل منطقه گفته بودن یه مجری از دانش آموزهای خود منطقه میخاییم
با ام اس کل دبیرستان و پیش دانشگاهیمو تو مدرسه ی نمونه ی قلم چی خوندم
اونم با معدلای بالا
مدیرمون از مدرسه ی نمونه ی قلم چی منو انتخاب کرد
من با اون وضع خراب ظاهرم رفتم کامل برنامه رو اجرا کردم         
با ام اس همه جا رفتم وبا افتخارم گفتم ام اس دارم[color=#FF0000]
تشکر شده توسط : | شفا یافته , hanie , Hasty , naser_m , بهــار , zenith , nahid , عمومهربان , Ali 324 , Saina , somaye_602000 , رنگین کمان , arezoo_azizi , parisa2011 , sooorooosh |
|
ارسالها: 92
موضوعها: 2
تاریخ عضویت: Aug 2011
تشکر های اهدا شده: 503
تشکر های دریافت شده :573 بار در 234 پست
سال تشخيص بيماري : 90
دكتر معالج : دکتر نیک سرشت
داروي مورد استفاده : سینووکس
محل سکونت : زیر سقف آسمون شهر
بچه ها از فایمل کسی نمیدونه که من ام اس دارم.فقط از داروخانه ای که دارومو می گیرم مسئول فنی داروخانه دختر عموی مامانمه.که منم اصلا دوست ندارم اون بفهمه که ام اس دارم.اگه بدونید چه خالی بندی ای کردم سر همین قضیه که دوستم ام اس داره و با دفترچه من کاراشو کرده و کارت به اسم من اومده و این چیزا(خدایا تو خودت به خاطر این دروغ منو ببخش،آخه خودت میدونی که چه جور ادمایی هستن.هرجا بشینن حزف می زنن)هفته پیش یه عروسی دعوت بودیم که این خانم دکتر چشم از من بر نمی داشت که متوجه شه من ام اس دارم یا نه(منظورم تداخل حرکتی و این جور چیزاس)که منم روشو کم کردم .تازه پا شدم و رفتم وسط جمع کلی هم رقصیدم
خداوندا ، قرارم باش
یارم باش
جهان ، تاریکی ِ محض است
میترسم ؛ کنارم باش . . .
ارسالها: 148
موضوعها: 3
تاریخ عضویت: Jun 2011
تشکر های اهدا شده: 669
تشکر های دریافت شده :845 بار در 337 پست
سال تشخيص بيماري : مهم نیس
دكتر معالج : مهم نیس
داروي مورد استفاده :
محل سکونت : یه جایی زیر سایه خدا
تو میرقصی و من عاشق شدن رو یاد میگیرم
تو میخندی حواست نیست من آروم میمیرم
ارسالها: 358
موضوعها: 10
تاریخ عضویت: Mar 2011
تشکر های اهدا شده: 9952
تشکر های دریافت شده :10560 بار در 3416 پست
سال تشخيص بيماري : - - - - - -
دكتر معالج : - - - - - -
داروي مورد استفاده :
محل سکونت :
من یه چی بگم؟ 
به نظر من یه فردی که ام اس داره تبلیغ بیماری ام اس برای اطرافیانشه.
اگه خوب نشون بدی خوب میبینن اگه بد نشون بدی بد!
حالا هرچه قدر که مقاله راجع به این قضیه چاپ بشه هر چقدر فرهنگ سازی بشه و هر چقدر فیلم ساخته بشه یا حتی من نوعی طرفداری کنم اونقدری که برخورد مستقیم صورت بگیره تاثیر نمیزاره
میخوام بگم که فرقی نداره ذهنیت بقیه چی باشه ذهنیت را شمایی میسازید که با برخورد نزدیکتون با اطرافیانتون بهشون ثابت میکنید
آغاز به مردن می کنی
اگرهمیشه از یک راه تکراری بروی...
ارسالها: 1,103
موضوعها: 40
تاریخ عضویت: Jan 2011
تشکر های اهدا شده: 7629
تشکر های دریافت شده :11823 بار در 2607 پست
سال تشخيص بيماري : 1387
دكتر معالج : تقاء
داروي مورد استفاده :
محل سکونت : تهران
باریک ... بهار باریکلا!
اگه تلخم مثل گریه اگه تنهام اگه تاریک
اگه از ترانه دورم اگه با مرثیه نزدیک
اگه ناباور چشمام تو تماشای تو مونده
اگه اون نگاه اول منو پای تو نشونده:
How wonderful life is while you're in the world
|