2012/03/03, 11:29 AM (آخرین ویرایش در این ارسال: 2012/03/03, 11:35 AM، توسط naz.gigili.)
ســــــــلام
اصن تو جوّم هنوووز...
انقدر شماها گلیــــن
اسم نمیبرم ببخشید...
همه ی دست اندرکاران...مدیران...ناظرین...پتو ها...شیرینی ها...(انقدر زیـــــــاد بود علیرضا میگفت ی جعبه دیگه مونده تحمل کنین)
کاش همه ی تدارکات قبل از دیدار با مدیران عزیز هماهنگ بشه که ی چیز انقد زیاد نیاد...
سورپرایز کردن دوستان لذت بخشه...اما اگر قبلش ی هماهنگی با افراد اصلی بشه...همه ی دوستان بهتر سورپرایز میشن...و مفیدتره(امیدوارم منظورمو رسونده باشم)
وااااای اونا که از خارج از تهران اومدنچقدر ماهیـــــن
اصلن نگاهشون میکردم خجالت میکشیدمچرا؟
اونا که خونه تکونی رو ول کرده بودن اومده بودن ما رو ببینن...
همتونو دوست دارم...خیــــــــلی
(جای همه دوستایی که نبودن خالی...مخصوصن کسایی که نبودن دیگه )
اگر بدانيد مردم چقــدر به ندرت فکـر مي کنند
هيچ گاه از اينکه درباره ي شما چه فکـر مي کنند
نگــران نمــي شويــد . . .
از همتون ممنون که تشریف آوردین و هممون رو خوشحال کردین
یکی از بهترین دیدار هامون شاید هم بهتره بگم بهترین دیدارمون همین دیروز بود
واقعا مرسی از همه دوستای عزیزم که کمک کردن برای برگزاری دیدار و لوازم پذیرایی
خیلی سخته که اسم بگی
ولی من فقط میخوام اسم ۲ نفر رو بگم که واقعا کار اصلی تدارکات این دیدار رو انجام دادن
علیرضا و فربد عزیز واقعا از چند روز قبل مشغول خرید و هماهنگی بودن واقعا دستتون درد نکنه
بعد اسم تک تک دوستان رو هم خواهم برد ...
... وقتی تبر به جنگل آمد ، درختان فریاد زدند و گفتند :نگاه کنید دسته اش از جنس ماست !!. ... 1213.2
(2012/03/03, 11:25 AM)بنده خدا نوشته است: آقا فربود سلام
نمره که 20 بود درسته که 10 نمره بیشتر نداره ولی اگه پله های محل ملاقات رو کمتر کنید خیلی خیلی ممنون میشم.
پله ها رو خوب اومدي خيلي زياد بودن منم رسيدم بالا ديگه كم اورده بودم خداييـــــــــــــــــــــــــــــش
درست متر کن ! آدم ها هم قد خودشان اند ، نه هم قد تصورات تو
بعضی از دوستان از من انتقاد کردن که چرا تو انقدر سنگین و خشک شدی .......
اولا ببخشین
دوما با اینکه بازم نشد ولی سعی میکردم تا حد امکان جلوی خانواده دوستان و مهمونای عزیزمون به عنوان یک نفر از طرف مدیریت رفتار مناسب داشته باشم.
... وقتی تبر به جنگل آمد ، درختان فریاد زدند و گفتند :نگاه کنید دسته اش از جنس ماست !!. ... 1213.2
من بعد از 10 روزبالاخره اومدم سایت.
دیروز همش به یادتون بودم. از ساعت 2 به بعد ، بیشتر.
از اینکه بهتون خوش گذشته هم خوشحالم ، هم حسودیم می شه
به امید دیدار های به زودی
و به امید اینکه همیشه شاد باشین
دوووووووووستون دارم
2012/03/03, 12:04 PM (آخرین ویرایش در این ارسال: 2012/03/03, 12:11 PM، توسط havaars.)
سلام بچههای گلم.
خیلی خیلی خوشحالم که دیروز آمدم و در جمع شما بودم، حقیقتاً خیلی خوش گذشت. خیلی خیلی از کسانی که زحمت کشیده بودند برای این دیدار ممنونم. هر چند من خیلیهاتون را نمیشناختم ولی دیدن این جمعیت برایم قوت قلب بود.
ممنون هستم از محدثه، رنگینکمان، زنیث، نفس و و و و خیلیهای دیگر و خصوصاً دکتر محسن عزیز که سورپرایزم کردند
ممنونم از فربد که مثل همیشه خوشگل و خوشتیپ و باوقار و مهربان بودی ببخش که بابت دوستم انداختمت توی زحمت
ممنونم از پذیرایی گرم و صمیمی و اعصاب خورد کنِ هریرضای گل. هنوز دارم روی کاریکاتورت کار میکنم
ممنونم از تک تک شماها. هم به خاطر خودم و هم به خاطر اینکه جوری بودید که به دوست کرمانی من خوش گذشت. از طرف خودم و نسیم از شما بسیار بسیار ممنونم
همیشه موفق و مؤید باشید.
به امید سلامتی روزافزون
(2012/03/03, 11:15 AM)Prime نوشته است: سلام
من تشکر اولم
از همه ی دوستانه که از دور و نزدیک اومدن خیلی برای من با ارزشه این جمع
و همون طور که انتظار داشتم همه خیلی خونگرم و صمیمی بودن انگار سالهاست همو میشناسیم.
خصوصا اون دوستایی که از مشهد کرمان کرج تبریز و شمال اومدن شما فوق العاده اید.
تشکر مخصوص میکنم از اون دسته از بچه هایی که شرمنده کردن برای پذیرایی آب جوش؛ آش؛ شیرینی تر؛
پای سیب؛ شیرینی صدفی با خامه؛ کیک یزدی؛ شکلات باراکا؛ شکلات نانی؛ شیرینی (ازینایی
که روش خاک قند میریزن) شیرینی کرمانی (کلمپه)؛ شیرین عسل ؛ شیرینی خرمایی و...
که باهاش میشد یه شوی غذا برگزار کرد. دست همه درد نکنه! (شیما خانم نسیم خانم داش سید رضا
شهرزاد خانم؛ محدثه خانم؛ سارا خانم؛ ساینا خانم و خلاصه همه دوستان که زحمت کشیدن)
تشکر ویژه ای دارم از فربود و سینا و بهار که در امر تدارکات بودن و ویژه تر از ساناز و مهسا و نفس خانم
مهدی مرجانی عزیز؛ شیما خانم ماسک دار(ساحل) شیما و خانواده و خلاصه همه ی کسایی که در پذیرایی از
خرید؛ تعارف، استقبال؛ آبجوش آوردن؛ شلوغ بازی و مهم تر از همه خوردن اون همه خوراکی؛ تدارکات سهم داشتن
تشکر ویژه ای میکنیم.
و نهایتا از همه ی دوستان که برای من بهترین خواهر ها و بهترین برادر های دنیا هستن! تشکر میکنم!
واقعا دوستون دارم.
حالا تشکر که جای خود دارد این همه شیرینی خصوصا پای سیب که گفتی کجا بود؟ کی خورد؟ پس چرا همهاش کیک یزدی به من تعارف کردی؟ نامرد هان؟
(2012/03/03, 11:25 AM)بنده خدا نوشته است: آقا فربود سلام
نمره که 20 بود درسته که 10 نمره بیشتر نداره ولی اگه پله های محل ملاقات رو کمتر کنید خیلی خیلی ممنون میشم.
سلام علی جان
شرمنده تقصیر ما بود باید میگفتیم از درب پایین بیاید که از اون طرف پله نداشت
(2012/03/03, 12:04 PM)havaars نوشته است: حالا تشکر که جای خود دارد این همه شیرینی خصوصا پای سیب که گفتی کجا بود؟ کی خورد؟ پس چرا همهاش کیک یزدی به من تعارف کردی؟ نامرد هان؟ [/size]
ای بابا من که با زبان تهدید؛ گول زنکی! التماس و زنجه موره میگفتم پای سیب برای هضم غذا خوبه؟!؟ یادت نیست؟
کلی هم اضافه موند دادم حامد ببره برا ژوانا!
تازه سری اولش رو هم با نسکافه دادیم بر و بچ زدن تو رگ!
اگه تلخم مثل گریه اگه تنهام اگه تاریک
اگه از ترانه دورم اگه با مرثیه نزدیک
اگه ناباور چشمام تو تماشای تو مونده
اگه اون نگاه اول منو پای تو نشونده: