2012/12/18, 01:23 AM
هیچی دیگه بعد 1 هفته پالس گرفتن و معطلی تو بیمارستان دست از پا درازتر برگشتم خونه با این فرق که دفعه پیش هم چشمم خوب شده بود هم بیحسی دستو پام ولی این دفعه دیگه کاملا چلاقو به جای یک چشم باباقوری با 2 تا چشم باباقوری برگشتم خونه ,تازه با خودم یه مهمون دیگه هم آورده بودم ( لوپوس ) تشخیص جدید و مضاعف ام اسم
خیلی دوست داشتم باهاتون بیام ولی پاهام باهام یار نیستن
تاغروب که برگشتین میشینم یکی مزنم تو سر خودم , یکیم تو سر ام اسم , یکی هم تو سر لوپوسه تا ببینیم آخرش چی میشه
امیدوارم اولین اشعه های این خلقتبی مانند خداوند که از لابلای درختان زیبای پاییزی که به صورتهای بشاشتون خورد با نیرویی صد چندان بسویی تندرستی, شادکامی , خوشبختی پیش بروید
خیلی دوست داشتم باهاتون بیام ولی پاهام باهام یار نیستن
تاغروب که برگشتین میشینم یکی مزنم تو سر خودم , یکیم تو سر ام اسم , یکی هم تو سر لوپوسه تا ببینیم آخرش چی میشه
امیدوارم اولین اشعه های این خلقتبی مانند خداوند که از لابلای درختان زیبای پاییزی که به صورتهای بشاشتون خورد با نیرویی صد چندان بسویی تندرستی, شادکامی , خوشبختی پیش بروید
زندگی باوری میخواهد از جنس امید که اگر سختی راه به تو یک سیلی زد , آن امید از ته دل به تو گوید که خدا هست هنوز ......