2012/05/19, 01:40 PM
تغییرات جدید-2
حالا ديگر مطمئنم که قطعا رو به بهبودی هستم:
از پارسال تا حالا دفعات زیادی را به یاد دارم که بارها سعی میکردم مثلا سینی چای را بلند کنم و هیچوقت دستهایم قدرت کافی برای بلند کردن سینی را نداشت(حتی اگر فقط یک فنجان چای داخل آن بود) و نیز فقط با بیست سانت بلند کردن سینی، تقریبا ده بار دستهایم می لرزید و تکان های محکم میخورد و نصف فنجان چای داخل سینی می ریخت(حتی اگر ثابت می ایستادم و راه نمیرفتم این اتفاق می افتاد).
یا مثلا وقتی میخواستم ظرف کوچکی پر از آب را بردارم، آنقدر دستهایم بی جان و بی قدرت بودند که فکر میکردم آن ظرف صد کیلو وزن دارد و نیز با لرزش شدید دستانم کلی از محتویاتش می ریخت.
اما جديدا احساس میکنم که قدرت دستهایم بیشتر شده و ظرف سنگین آب یا سینی چای را که برمیدارم، دستهایم فقط دوسه تکان نه چندان شدید میخورد و چيزي نميريزد.
قبلا با دست چپم اصلا نمیتوانستم یک لیوان آب بخورم یا مثلا لقمه بردارم اما خدا را شکر الان بهتر از قبل این کارها را انجام میدهم.
این تغییر کوچک برای من خیلی مهم است چون حالا میتوانم خیلی بیشتر از دستهایم استفاده کنم و همین تغییر کوچک باعث شده من خیلی بیشتر از قبل به خودم تکیه کنم.
البته دستها و دوبینی ام از پارسال تا حالا کم کم داشت بهتر می شد ولی این بهبودی بسیار بسیار آهسته صورت می گرفت اما در این دو سه ماه اخیر، این روند بهبودی شدت زیادی گرفته.
فعلا همه ی مشکلات دستانم برطرف نشده اما همین که آن تغییرات مثبت با شدت بیشتری ادامه دارد، کاملا راضی هستم و خدا را شکر میکنم.
باز هم منتظر نتايج بيشتر هستم.
حالا ديگر مطمئنم که قطعا رو به بهبودی هستم:
از پارسال تا حالا دفعات زیادی را به یاد دارم که بارها سعی میکردم مثلا سینی چای را بلند کنم و هیچوقت دستهایم قدرت کافی برای بلند کردن سینی را نداشت(حتی اگر فقط یک فنجان چای داخل آن بود) و نیز فقط با بیست سانت بلند کردن سینی، تقریبا ده بار دستهایم می لرزید و تکان های محکم میخورد و نصف فنجان چای داخل سینی می ریخت(حتی اگر ثابت می ایستادم و راه نمیرفتم این اتفاق می افتاد).
یا مثلا وقتی میخواستم ظرف کوچکی پر از آب را بردارم، آنقدر دستهایم بی جان و بی قدرت بودند که فکر میکردم آن ظرف صد کیلو وزن دارد و نیز با لرزش شدید دستانم کلی از محتویاتش می ریخت.
اما جديدا احساس میکنم که قدرت دستهایم بیشتر شده و ظرف سنگین آب یا سینی چای را که برمیدارم، دستهایم فقط دوسه تکان نه چندان شدید میخورد و چيزي نميريزد.
قبلا با دست چپم اصلا نمیتوانستم یک لیوان آب بخورم یا مثلا لقمه بردارم اما خدا را شکر الان بهتر از قبل این کارها را انجام میدهم.
این تغییر کوچک برای من خیلی مهم است چون حالا میتوانم خیلی بیشتر از دستهایم استفاده کنم و همین تغییر کوچک باعث شده من خیلی بیشتر از قبل به خودم تکیه کنم.
البته دستها و دوبینی ام از پارسال تا حالا کم کم داشت بهتر می شد ولی این بهبودی بسیار بسیار آهسته صورت می گرفت اما در این دو سه ماه اخیر، این روند بهبودی شدت زیادی گرفته.
فعلا همه ی مشکلات دستانم برطرف نشده اما همین که آن تغییرات مثبت با شدت بیشتری ادامه دارد، کاملا راضی هستم و خدا را شکر میکنم.
باز هم منتظر نتايج بيشتر هستم.
باور نمیکنم خالق نظم دانه های انار، زندگی مرا بی نظم چیده باشد!