امتیاز موضوع:
  • 9 رأی - میانگین امیتازات : 3.22
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
وقتی فهمیدین ام اس دارین چه احساسی پیدا کردین؟(و کی بهتون گفت)
من یکی دو سالی بود پیگیر بودم و مطالعه میکردم ولی پلاک نداشتم...و خوبیش اینه این 2 سالی که تحت نظر بودم مطب دکتر میرفتم بیمارای ام اسی رو دیده بودم .دیدم که مثل آدم های نرمال زندگی میکنند.خانم های باردار رو دیدم.... مریض هایی دیدم که با بچشون میومدن و این باعث شد که 4 ماه پیش که چشمم یهو تار شد راحت تر بتونم قبولش کنم...رفته بودم استخر.بعد از اینکه اومدم بیرون دیدم چشم چپم دیدش نصف شده... 3و4 روزی مقاومت کردم با اینکه میدونستم چیه.بعد رفتم...نوار عصب بعدش ام آر آی.... و چون قبلا 2 تا ام آر آی داده بودم همه میگفتن این سری هم چیزی نیست. توهمه...
نتیجه ام آر آی رو خودم بردم پیش دکتر . دکتر هم میدونست من مطلع و پیگیر بودم تو این دو سال فقط گفتن بهتره داروهات رو شروع کنیم و من دفترچه م را دادم بهشون...
بعدش مرحله گفتن به خانواده بعد مطب زنگ زدم به دوست صمیمی م که پزشکه که با هم بریم خونه که برای خانوادم توضیح بدیم تا اونا هول نشن.... اومدیم و با توضیحات گفتیم بهشون....بغض و گریه ی همه... و من میخندیدم....
دورغ چرا صبح روز بعد دیدم هیچکی خونه نیست...همون لحظه آهنگ خدا هست حامد همایون داشت پخش میشد.... 10 دقیقه باهاش گریه کردم. ولی خب خدا هست و خدا هست و خدا هست... پرونده ی گریه و زاری رو بستم و دیگه رفتم برای مبارزه....
ببخشید سرتون رو درد اوردم.icon_question
 تشکر شده توسط : مُنا_منتظر المهدی , hadisss , glassheart , 111reza , امیر سام
  


پیام های داخل این موضوع
RE: وقتی فهمیدین ام اس دارین چه احساسی پیدا کردین؟(و کی بهتون گفت) - توسط i_am - 2017/01/07, 07:04 PM



کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
1 مهمان

علت بوجود آمدن بیماری ام اس چیست