2012/11/19, 10:15 PM
وقتی که بخوام منفی بافی کنم اونو مث طوفانی می بینم که بی خبر میاد میزنه داغون میکنه حالا چیزایی که داغون میشه آرزوهامه خواسته هامه تلاشامه که یه عمر کردم که تا اومدم به ثمر برسونمش یهو این طوفان بعد چند سال که خاموش بود اومد و......
اما وقتی که بهش عادت کردم(به اجبار)
اونو مث یه امر واجب تو زندگیم دیدم چون حق انتخابی نداشتم . کلی خاطره باهاش دارم روزای خیلی خوب روزای خیلی بد..........
اما وقتی که بهش عادت کردم(به اجبار)
اونو مث یه امر واجب تو زندگیم دیدم چون حق انتخابی نداشتم . کلی خاطره باهاش دارم روزای خیلی خوب روزای خیلی بد..........
ﭼﻘﺪﺭ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻨﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ٬ ﺁﺩﻣﻬﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺷﺒﯿﻪ ﺣﺮﻓﻬﺎﯾﺸﺎﻥ ﻫﺴﺘﻨﺪ...