2013/02/03, 11:27 PM
نمیدونم چی میشد .... اما فک کنم دیدی که الان به زندگی دارم با اون موقع خیلی فرق داره ...... مطمئنا اینقدا قدر اون و چیزایی که دارمو نمی دونستم .....
بابا لِنگدراز عزیزم:
تمام دلخوشی دنیای من این است که تو ندانی
و من دوستت بدارم.
وقتی میفهمی و میرانیاَم،
چیزی درون دلم فرو میریزد...
چیزی شبیه غرور!
بابا لنگ دراز عزیزم:
لطفا گاهی خودت را به نفهمیدن بِزن، و بگذار دوستت بدارم!
من همین که هستی را دوســــت میدارم...
حتی سایهات که هیچ وقت به من نمیرسد!
تمام دلخوشی دنیای من این است که تو ندانی
و من دوستت بدارم.
وقتی میفهمی و میرانیاَم،
چیزی درون دلم فرو میریزد...
چیزی شبیه غرور!
بابا لنگ دراز عزیزم:
لطفا گاهی خودت را به نفهمیدن بِزن، و بگذار دوستت بدارم!
من همین که هستی را دوســــت میدارم...
حتی سایهات که هیچ وقت به من نمیرسد!