2015/02/27, 09:03 PM
(آخرین ویرایش در این ارسال: 2015/02/27, 09:16 PM، توسط nazaninamiri70.)
اولین نفر من رسیدم خونه
ولی چون همه فک کردن شاگرد داشتم الان خسته ام گفتن بخواب جاتون خالی تا الان خواب بودم
اصلا هم خوش نگذشت
اصلا هم جاش خوب نبود
اون سر شهر بود تا بیام دو ساعت طول کشید
اون شاتوت چی چی بود
اصلا هیچم خوب نبود
.
.
.
.
.
.
.
الکی مثلا بد گذشته که باز حمید دیدار رو بندازه اونجا
حمید یه کم فکر من باش عزیزم چرا انقدر فاصله داشت تا خونمون نمیگی خسته میشم
آهان خیلی سنگین گفتم نه
والا از بس هر کی دیدم شناختم دیگه خسته شدم گفتم شیطنت رو بذارم کنار
حالا شاید فردا اومدم مث هر سریم نوشتم
الان فعلا تو جو سنگین شدنم
قابل توجه آقای دامون
ولی چون همه فک کردن شاگرد داشتم الان خسته ام گفتن بخواب جاتون خالی تا الان خواب بودم
اصلا هم خوش نگذشت
اصلا هم جاش خوب نبود
اون سر شهر بود تا بیام دو ساعت طول کشید
اون شاتوت چی چی بود
اصلا هیچم خوب نبود
.
.
.
.
.
.
.
الکی مثلا بد گذشته که باز حمید دیدار رو بندازه اونجا
حمید یه کم فکر من باش عزیزم چرا انقدر فاصله داشت تا خونمون نمیگی خسته میشم
آهان خیلی سنگین گفتم نه
والا از بس هر کی دیدم شناختم دیگه خسته شدم گفتم شیطنت رو بذارم کنار
حالا شاید فردا اومدم مث هر سریم نوشتم
الان فعلا تو جو سنگین شدنم
قابل توجه آقای دامون