خيلي ممنون از شما. فقط يه خواهش داشتم ميشه لطفا يه ذره از تجربياتتون و حال و احوال اون روزهاتون با توجه به اينكه دانش آموز بوديد و استرس امتحانا و استرس كنكور هم بود چه كرديد؟؟؟الان حالتون چطوره فرقي ميكنه آدم بالاي ١٨ ام اس بگيره يا پايين ١٨. كلا وضعيتتون با ديگر ام اسي ها متفاوته آيا. خيلي خيلي ممنون از شما
[/quote]
من فقط چند ماه اول یه خرده تو خودم بودم. یه دیوار بزرگ بین خودم و دوستام می دیدم. فکر می کردم یه اتفاق خیلی خیلی بزرگ باعث تفاوت من با بقیه شده. تو خونمون هیچ کس در این مورد حرف نمی زد، همینا باعث میشد خیلی درونگرا تر از قبل بشم. ولی چند ماه که گذشت و دیگه علایمم برطرف شده بود، تقریبا مثل قبل شده بودم و حالت افسردگیم برطرف شده بود. البته همیشه تفاوت خودمو با بقیه حس می کردم. خلاصه...
درسمو خوب خوب خوندم. اکثرا شاگرد اول بودم. به خاطر استرس، یه ماه قبل از کنکور یه حمله داشتم که باعث شد رتبه ام اونی نشه که می خوام. می خواستم پزشکی شهید بهشتی بخونم، به جاش تغذیه شهید بهشتی خوندم.
تو دانشگاه هیچ کس مریضیمو نفهمید. مث بقیه بودم. تا کار پیدا کنم چندماه تو خونه بودم که باعث شد پاهام درگیر شه. الآنم کار میکنم. یه کم زود خسته میشم و زیاد نمی تونم راه برم ولی راضیم. تازه فهمیدم هیچ دارویی مث روحیه خوب خود آدم نیست. تازگی شروع کردم برا کنکور ارشد بخونم. تو خونه ورزشم میکنم.
ببین آنیتا جون هیچ چیز بدی این ور منتظرت نیس. تو درستو می خونی و دانشگاه میری یه دختر خیلی موفق میشی. فقط الکی حرص و جوش نخور و بدون، هر اتفاقی که بیفته برای تو بهترینه...
[/quote]
من فقط چند ماه اول یه خرده تو خودم بودم. یه دیوار بزرگ بین خودم و دوستام می دیدم. فکر می کردم یه اتفاق خیلی خیلی بزرگ باعث تفاوت من با بقیه شده. تو خونمون هیچ کس در این مورد حرف نمی زد، همینا باعث میشد خیلی درونگرا تر از قبل بشم. ولی چند ماه که گذشت و دیگه علایمم برطرف شده بود، تقریبا مثل قبل شده بودم و حالت افسردگیم برطرف شده بود. البته همیشه تفاوت خودمو با بقیه حس می کردم. خلاصه...
درسمو خوب خوب خوندم. اکثرا شاگرد اول بودم. به خاطر استرس، یه ماه قبل از کنکور یه حمله داشتم که باعث شد رتبه ام اونی نشه که می خوام. می خواستم پزشکی شهید بهشتی بخونم، به جاش تغذیه شهید بهشتی خوندم.
تو دانشگاه هیچ کس مریضیمو نفهمید. مث بقیه بودم. تا کار پیدا کنم چندماه تو خونه بودم که باعث شد پاهام درگیر شه. الآنم کار میکنم. یه کم زود خسته میشم و زیاد نمی تونم راه برم ولی راضیم. تازه فهمیدم هیچ دارویی مث روحیه خوب خود آدم نیست. تازگی شروع کردم برا کنکور ارشد بخونم. تو خونه ورزشم میکنم.
ببین آنیتا جون هیچ چیز بدی این ور منتظرت نیس. تو درستو می خونی و دانشگاه میری یه دختر خیلی موفق میشی. فقط الکی حرص و جوش نخور و بدون، هر اتفاقی که بیفته برای تو بهترینه...
ارزش ماورایی هرکس، به اندازه حرفهاییست که برای نگفتن دارد...