2013/09/02, 09:04 PM
اینبار توچـــــــال با دوست جوونای ام اس سنتـــــری ولی یه صب تا بعد از ظهر
ینی اینبار خیـــــــلی دلم میسوزه منِ عاشق توچالِ مشتاقِ دیدار دوستام
آخه یه صب تا بعد ازظهر واسه من که دو هفته از وقتم واسه تحویل پروژه درسیم رفته و دو هفتش مونده و استادم هی تهدیدم میکنه به نمره 16 خیلی حیاتیه
اصن از اولشم من شانس نداشتم! یه قضیه دیگه هم هست که مزید بر علت شده
دلم از اون دیدارهای دو سه ساعته میخواد که اینبار حتما جور کنم و بیام
تازه تو رفت و برگشتتون از جلو دانشگاه ما هم رد میشین ها
آقا ما از درِ آخر دانشگامون ینی درِ استخر(که میدون یاسمن هست) میریم داخل.. من صب شنبه اون حوالی رو واسه یافتن اشیا نارنجی سرچ میکنم، دیگه هر چی کرمتونه
اصنشم اگه هم چیزی پیدا نکردم مهم نیس! مهم اینه که یه عالمه انرژی مثبت دیروزش اون حوالی بودن
همیشه میگفتم به خودم تو بیماریتو بگو تا ملت بفهمن ام اس ینی چی! ولی بعدش میگفتم نه مرضیه، یه دست که صدا نداره!! ولی حالا با دیدن این همه دست، روزی که قراره ام اسمو به همه بگم با خودم تجسم میکنم و از اون روز با وجود شماها لذت میبرم
به وقتش که من کارای آزمایشگاهیمو کرده باشم و از تهاجم زیراب زنی ها و ترحم های احتمالی ناشی از ام اس خیالم راحت شده باشه، با وجود شماها ام اسمو فریاد میرنم
دوستان عزیزم یه روز نارنجــــــــی خــوب و خــوش رو از خدای مهربون براتون طلب میکنم
ینی اینبار خیـــــــلی دلم میسوزه منِ عاشق توچالِ مشتاقِ دیدار دوستام
آخه یه صب تا بعد ازظهر واسه من که دو هفته از وقتم واسه تحویل پروژه درسیم رفته و دو هفتش مونده و استادم هی تهدیدم میکنه به نمره 16 خیلی حیاتیه
اصن از اولشم من شانس نداشتم! یه قضیه دیگه هم هست که مزید بر علت شده
دلم از اون دیدارهای دو سه ساعته میخواد که اینبار حتما جور کنم و بیام
تازه تو رفت و برگشتتون از جلو دانشگاه ما هم رد میشین ها
آقا ما از درِ آخر دانشگامون ینی درِ استخر(که میدون یاسمن هست) میریم داخل.. من صب شنبه اون حوالی رو واسه یافتن اشیا نارنجی سرچ میکنم، دیگه هر چی کرمتونه
اصنشم اگه هم چیزی پیدا نکردم مهم نیس! مهم اینه که یه عالمه انرژی مثبت دیروزش اون حوالی بودن
همیشه میگفتم به خودم تو بیماریتو بگو تا ملت بفهمن ام اس ینی چی! ولی بعدش میگفتم نه مرضیه، یه دست که صدا نداره!! ولی حالا با دیدن این همه دست، روزی که قراره ام اسمو به همه بگم با خودم تجسم میکنم و از اون روز با وجود شماها لذت میبرم
به وقتش که من کارای آزمایشگاهیمو کرده باشم و از تهاجم زیراب زنی ها و ترحم های احتمالی ناشی از ام اس خیالم راحت شده باشه، با وجود شماها ام اسمو فریاد میرنم
دوستان عزیزم یه روز نارنجــــــــی خــوب و خــوش رو از خدای مهربون براتون طلب میکنم
نگران منی به تو قرصه دلم
تو کنار منی نمی ترسه دلم
تو کنار منی نمی ترسه دلم