(2011/10/30, 10:43 AM)Sina نوشته است: پست های این تاپیک دیگه از انحراف گذشته ... عنوان تاپیک رو میخوام عوض کنم به فراخوان داستانه های علمی و تخیلی از نوع ژانر وحشت .....------------------
این همه از رشادت گفتین ... این همه از پهلوان ها گفتین ... من دیگه نمیخوام یه سری پرونده بکشم بیرون راجع به علیرضا و فربد ...... بماند
ولی بچه ها همه این جریان گرگ و بهمن و پاره شدن کابل از قبل هماهنگ شده بود ... یعنی همش و قبلا با علیرضا هماهنگ کرده بودیم ... فکر کنم دو نفر هم متوجه شدن ... اون لحظه که من شروع به کار کردم با دستام و چشام به علیرضا اشاره کردم ... راستش هدف ما فربد بود ... میخواستیم تجربه کنه اینارو ... ولی به خاطر کوله پشتی سنگینی که داشت اصلا نتونست هیچ عکس العملی نشون بده و خود علیرضا مجبور شد وارد عمل بشه ...
البته شدتش هم زیاد نبود به خاطر دو تا مرغ عشقی که من دلم براشون سوخت گفتم اول زندگی ....... طفلی مهدی .... یه دونه از انگشتاش سیاه شده ... دیشب سعی کردیم با علیرضا و حسین اون انگشت رو قطع کنیم ولی مهدی نذاشت ... براش دعا کنین ... برا خودش نه هاااا برا انگشتش .....
خلاصه شعار این دیدار : (بو گارپیز گارینسانجیلاندیراناردانیمیش) شرط اومدن به دیدار بعد اینه که ۱۰ بار پشت سر هم باید این و تکرار کنی
...ایول من شدیدا دنبال نوشته این شعار بودم ...دیگه میشه گفت ...طلسمش شکست...
ای سراپا همه خوبی
تک و تنها به تو می اندیشم