2014/08/11, 08:58 PM
با سلام
من 24 سال سن دارم و 1/5 سال پیش دچار پانیک شدم و تمام علایم پانیک رو تجربه کردم و خیلی هم عذاب کشیدم...بعد از مدتی استفاده از دارو و تغییر دادن شرایط زندگیم حالم خوب شد و حتی دارو هم نمیخوردم و ورزش میکردم و هیچ مشکلی نداشتم تا اینکه الان مدتی هست که خیلی بی حوصله میشم و بی انگیزه و مواقعی که از خونه بیرون میرم در راه رفتن مشکل راه رفتن دارم..یعنی گیج و منگ میشم و پاهام سنگین و دهانم خوشک میشه و اون لحظه فقط به این فکر میکنم که خودم رو برسونم خونه و دراز بکشم تا پاهام جون بگیرن...موقع راه رفتن صاق پاهام شل یکجورایی تنبل میشه و پش رانم منقبض میشه و کاملا سنگینی در دو پاهام احساس میکنم...بیشترین موردی که منو خیلی اذیت میکنه گیج و منگ دنم هست که باعث میشه تعتدل نداشته باشم و نتونم به اطرافم توجه کنم..گاهی هم تو این شرایط ادرار شدیدی میگیرم که وقتی به ادرار میکنم دهنم خوشک میشه و بی حال تر میشم...چشمهام هم شماره 3 آستیکمات هست و وقتی اون علایم واسم پیش میاد تو نگاه کردن به اطرافم اذیت میشم...مطالبی رو خوندم راجب به ام اس که علایمش به شرایط حالی من میخوره....من بخاطر این مورد برگشتم ایران که بدونم چرا اینجوری میشم....از خونه بیرون نمیرم چون زود خسته میشم و اون علایمی که گفتم واسم پیش میاد....لطفا از دوستان راهنمایی ام کنه و اگه میشه بتونم با یک شخص با تجربه صحبت کنم ...
من 24 سال سن دارم و 1/5 سال پیش دچار پانیک شدم و تمام علایم پانیک رو تجربه کردم و خیلی هم عذاب کشیدم...بعد از مدتی استفاده از دارو و تغییر دادن شرایط زندگیم حالم خوب شد و حتی دارو هم نمیخوردم و ورزش میکردم و هیچ مشکلی نداشتم تا اینکه الان مدتی هست که خیلی بی حوصله میشم و بی انگیزه و مواقعی که از خونه بیرون میرم در راه رفتن مشکل راه رفتن دارم..یعنی گیج و منگ میشم و پاهام سنگین و دهانم خوشک میشه و اون لحظه فقط به این فکر میکنم که خودم رو برسونم خونه و دراز بکشم تا پاهام جون بگیرن...موقع راه رفتن صاق پاهام شل یکجورایی تنبل میشه و پش رانم منقبض میشه و کاملا سنگینی در دو پاهام احساس میکنم...بیشترین موردی که منو خیلی اذیت میکنه گیج و منگ دنم هست که باعث میشه تعتدل نداشته باشم و نتونم به اطرافم توجه کنم..گاهی هم تو این شرایط ادرار شدیدی میگیرم که وقتی به ادرار میکنم دهنم خوشک میشه و بی حال تر میشم...چشمهام هم شماره 3 آستیکمات هست و وقتی اون علایم واسم پیش میاد تو نگاه کردن به اطرافم اذیت میشم...مطالبی رو خوندم راجب به ام اس که علایمش به شرایط حالی من میخوره....من بخاطر این مورد برگشتم ایران که بدونم چرا اینجوری میشم....از خونه بیرون نمیرم چون زود خسته میشم و اون علایمی که گفتم واسم پیش میاد....لطفا از دوستان راهنمایی ام کنه و اگه میشه بتونم با یک شخص با تجربه صحبت کنم ...
