2011/08/12, 10:36 AM
سلام سلام سلام
انرژی الانم غیر قابل وصفه ، انگار از یه مسافرت طولانی اومدم و الان خستگی مسافرت از بین رفته .
واقعا این چند ماهه برامون خیلی پر استرس بود ، شاید باور نکنید ولی هممون حتی در خواب هم به رویای ماه عسل میرفتیم .
از اول شروع میکنم .
از روزی که تصمیم گرفته شد سوسن و فربد وارد برنامه بشن .
اول جا داره از بچه های هیئت مدیره تشکر کنم . از مهسا - مهدی - حامد - سینا واقعا ممنونم ، فکر میکنم شایسته ترین بهترین گزینه های موجود راهی برنامه شدن .
نازنین شروع به انجام کارهای اداری کرد . جالبه بدونید که فقط چند ساعت طول کشید که امضای صدا و سیما به پای نامه ها ثبت شد و به خود برنامه و احسان علیخانی رسیدیم.
از نازنین خیلی ممنونم . هر چقدر ازش تشکر کنم بازم کمه . حرکت مسرانه 3-4 روز نازنین باعث شد که بالاخره بعد از چند ماه دودین بهمون بگن برنامه کی هست !
البته از دو ماه پیش معلوم شده بود که ما 100% در 10 روز اول ماه رمضان برنامه داریم ولی کارهاشون خیلی عجیب قریب بود .
یه ماه پیشم اومدن خونه فربد و فیلم گرفتن که به خاطر وقت کم اصلا هیچی پخش نشد .
همه مسائل به خوبی پیش رفت تا .......
دقیقا شب قبل از برنامه ساعت 11 شب که متوجه شدیم برنامه ما به احتمال 50% کنسل شده.
فکر کنم بتونید کمی از حال اون موقع مارو درک کنید . استرس زیادی که تو این چند ماه داشتیم واقعا 2-3-4-5-6و.... برابر شده بود . کلا اون شب خیلی سخت گذشت طرفای ساعت 4 صبح بود که بچه ها موفق شدن با تماس های پی در پی به مسئولین برنامه ، همه چی رو 10000% اوکی کنن .
علیرضا ، سینا ، مهدی ، حسین در این قسمت واقعا زحمت کشیدن .
واقعا شبه خیلی سختی بود و خوشحالم که اخر اون شب همه چی به خوبی تموم شد .
20 مرداد 1390 فرا رسید . از صبح با بچه ها بودیم . صبح رفتیم خونه سوسن واسه فیلم برداری و فهمدیم که مارو پشت صحنه هم راه نمیدن
حسین و امیر و سوسن ( آقایان و خانم ) به جام جم رفتن و ماهم با فربد رفتیم . جلو نگهبانی همه پیاده شدیم و به شوخی فربد رو بغل کردیم و ماچ کردیم بعد دیدیم همه دارن بهمون میخندن
با علیرضا و سینا و مهدی رفتیم خونه علیرضا . کلا اروم و قرار نداشتیم . از ساعت 6 تا 7 اندازه 7-8 ساعت گذشت . بعدشم که شروع شد و احسان علیخانی ول نمیکرد
پرده کنار رفت و حسین نمایان شد . البته فربد قاچاقی امار رسونده بود که به چه ترتیبی وارد برنامه میشن .
حرف های حسین راجع به ترحم و ام اس فوق العاده عالی بود . با زیرکی تمام کلمه ام اس سنتر رو چندین بار گفت که ما هممون میپردیم بالا تو خونه انگار مسابقه فوتباله و ما گل زدیم :55:
سوسن و امیر وارد شدن . حرف هاشون عالی بود . به طور واضح مساله ازدواج نمایان شد و فیلم برداری صبح اون روز تو خونه سوسن خیلی خوب بود مخصوصا اون موقع که امیر گفت سوسن میره رو صندلی و وسایل برمیداره و سوسن گفت خوب خیلی سخته که صبر کنم تا بعد از ظهر امیر بیاد یه ظرف بهم بده .
اون دو صحنه ای که من بودم رو هم نمیدونم چی شد که نشون داد و اصلا چه ربطی به سوژه داشت ! ( از من و مهدی تو خونه فربد خیلی مفصل فیلم گرفتن که خودمون رو هم معرفی کردیم و سایت رو هم کامل معرفی کردیم ) . استرس سوسن در این چند وقته و به خصوص شب اخر غیر قابل توصیفه . و خیلی خوشحالم که عملکرد سوسن تو برنامه خیلی خوب بود .
تا اینکه علیخانی خیلی خوب فربد رو به صحنه کشوند ( تو خونه سینا دیگه صدای تلویزیون رو نمیشنیدیم انقدر جیغ و داد کردیم و خوشحال بودیم ) حرف های فربد واقعا عالی بود . یعنی در کوتاه ترین زمان بهترین جملات موجود رو گفت . چهره فربد با اون استرسش اصلا یادم نمیره . بار سنگینی بود که بخش اعظمش به دوش فربد بود .
از حسین و سوسن و فربد واقعا ممنونم . زمان برنامه خیلی کم بود . فکر کنم به 30 دقیقه هم نکشید . در وقت خیلی کم برنامه و روال برنامه که بیان زندگی خصوصی افراد هست گفتن حرف هایی که بچه ها زدن ( مشکلات بیمارا یا به قول فربد کسانی که دارای عارضه ام اس هستن ، مساله ترحم ، مساله ازدواج ، توانبخشی ) خیلی خوب بود . بازم ازشون ممنونم که در این عرصه قدم گذاشتن .
بر خلاف خیلی از شماها من از عملکرد احسان علیخانی خیلی راضیم . و خوشحالم که روز اول به نازنین گفتم اگه مجری برنامه احسان علیخانی باشه شرکت میکنیم . جدا از بحث های حاشیه ای اول برنامه احسان علیخانی هم نقش غیر قابل انکاری در بیان مشکلات داشت . خیلی خوب مساله سینما و حرف های ع.ا ( اسمشو منم نمیگم حالا ولی همه میدونید ) که در سینمایی که برای ام اسی ها برگزار شد زده شد و انتقاد خیلی خوبی بود . کلا صحبت های احسان راجع به ام اس عالی بود و من از اون هم تشکر میکنم .
بازم از همه و همه ، از نازنین عزیز ، سینا ، حامد ، مهدی ، مهسا ، فربد ، سوسن ، امیر ، حسین ، علیرضا و همه شما دوستان که حداقل در این یک هفته اخر خیلی بهمون انرژی دادید ممنونم . خیلی خوشحالم که قدم اول اطلاع رسانی توسط ام اس سنتر و شماها به خوبی انجام شد .
و امیدوارم روزی برسه که همه مبتلایان به ام اس مثل فربد ، مثل سوسن و مثل حسین راحت به همه و کل جهان بگن که ما ام اس داریم و ام اس دیگه مثل قبل نیست .
کار مهدی هم خیلی فوق العاده بود . با اینکه خیلی از دوستان و اشنایان مهدی نمیدونستن که ام اس داره ولی مهدی با توجه به حرف ها حاضر شد جلو دوربین قرار بگیره و بگه من ام اس دارم .
این برنامه فقط برای اگاهی مردم جامعه نبود . برای خود ام اسی ها بود که راحت و بدون هیچ ترس و هراسی بگن که ما ام اس داریم ولی داریم زندگی میکنیم و به قول حسین فوتبال هم بازی میکنیم و البته در میانمون کسانی هم وجود دارن که مثل گذشته فربد مشکل دارن ولی همون طور که فربد رو میبینید امکان قطعی وجود داره که بتونن به حال امروز فربد برسن .
چقدر حرف زدم
بازم ممنونم از همه ام اس سنتری ها
انرژی الانم غیر قابل وصفه ، انگار از یه مسافرت طولانی اومدم و الان خستگی مسافرت از بین رفته .
واقعا این چند ماهه برامون خیلی پر استرس بود ، شاید باور نکنید ولی هممون حتی در خواب هم به رویای ماه عسل میرفتیم .
از اول شروع میکنم .
از روزی که تصمیم گرفته شد سوسن و فربد وارد برنامه بشن .
اول جا داره از بچه های هیئت مدیره تشکر کنم . از مهسا - مهدی - حامد - سینا واقعا ممنونم ، فکر میکنم شایسته ترین بهترین گزینه های موجود راهی برنامه شدن .
نازنین شروع به انجام کارهای اداری کرد . جالبه بدونید که فقط چند ساعت طول کشید که امضای صدا و سیما به پای نامه ها ثبت شد و به خود برنامه و احسان علیخانی رسیدیم.
از نازنین خیلی ممنونم . هر چقدر ازش تشکر کنم بازم کمه . حرکت مسرانه 3-4 روز نازنین باعث شد که بالاخره بعد از چند ماه دودین بهمون بگن برنامه کی هست !
البته از دو ماه پیش معلوم شده بود که ما 100% در 10 روز اول ماه رمضان برنامه داریم ولی کارهاشون خیلی عجیب قریب بود .
یه ماه پیشم اومدن خونه فربد و فیلم گرفتن که به خاطر وقت کم اصلا هیچی پخش نشد .
همه مسائل به خوبی پیش رفت تا .......
دقیقا شب قبل از برنامه ساعت 11 شب که متوجه شدیم برنامه ما به احتمال 50% کنسل شده.
فکر کنم بتونید کمی از حال اون موقع مارو درک کنید . استرس زیادی که تو این چند ماه داشتیم واقعا 2-3-4-5-6و.... برابر شده بود . کلا اون شب خیلی سخت گذشت طرفای ساعت 4 صبح بود که بچه ها موفق شدن با تماس های پی در پی به مسئولین برنامه ، همه چی رو 10000% اوکی کنن .
علیرضا ، سینا ، مهدی ، حسین در این قسمت واقعا زحمت کشیدن .
واقعا شبه خیلی سختی بود و خوشحالم که اخر اون شب همه چی به خوبی تموم شد .
20 مرداد 1390 فرا رسید . از صبح با بچه ها بودیم . صبح رفتیم خونه سوسن واسه فیلم برداری و فهمدیم که مارو پشت صحنه هم راه نمیدن
حسین و امیر و سوسن ( آقایان و خانم ) به جام جم رفتن و ماهم با فربد رفتیم . جلو نگهبانی همه پیاده شدیم و به شوخی فربد رو بغل کردیم و ماچ کردیم بعد دیدیم همه دارن بهمون میخندن
با علیرضا و سینا و مهدی رفتیم خونه علیرضا . کلا اروم و قرار نداشتیم . از ساعت 6 تا 7 اندازه 7-8 ساعت گذشت . بعدشم که شروع شد و احسان علیخانی ول نمیکرد
پرده کنار رفت و حسین نمایان شد . البته فربد قاچاقی امار رسونده بود که به چه ترتیبی وارد برنامه میشن .
حرف های حسین راجع به ترحم و ام اس فوق العاده عالی بود . با زیرکی تمام کلمه ام اس سنتر رو چندین بار گفت که ما هممون میپردیم بالا تو خونه انگار مسابقه فوتباله و ما گل زدیم :55:
سوسن و امیر وارد شدن . حرف هاشون عالی بود . به طور واضح مساله ازدواج نمایان شد و فیلم برداری صبح اون روز تو خونه سوسن خیلی خوب بود مخصوصا اون موقع که امیر گفت سوسن میره رو صندلی و وسایل برمیداره و سوسن گفت خوب خیلی سخته که صبر کنم تا بعد از ظهر امیر بیاد یه ظرف بهم بده .
اون دو صحنه ای که من بودم رو هم نمیدونم چی شد که نشون داد و اصلا چه ربطی به سوژه داشت ! ( از من و مهدی تو خونه فربد خیلی مفصل فیلم گرفتن که خودمون رو هم معرفی کردیم و سایت رو هم کامل معرفی کردیم ) . استرس سوسن در این چند وقته و به خصوص شب اخر غیر قابل توصیفه . و خیلی خوشحالم که عملکرد سوسن تو برنامه خیلی خوب بود .
تا اینکه علیخانی خیلی خوب فربد رو به صحنه کشوند ( تو خونه سینا دیگه صدای تلویزیون رو نمیشنیدیم انقدر جیغ و داد کردیم و خوشحال بودیم ) حرف های فربد واقعا عالی بود . یعنی در کوتاه ترین زمان بهترین جملات موجود رو گفت . چهره فربد با اون استرسش اصلا یادم نمیره . بار سنگینی بود که بخش اعظمش به دوش فربد بود .
از حسین و سوسن و فربد واقعا ممنونم . زمان برنامه خیلی کم بود . فکر کنم به 30 دقیقه هم نکشید . در وقت خیلی کم برنامه و روال برنامه که بیان زندگی خصوصی افراد هست گفتن حرف هایی که بچه ها زدن ( مشکلات بیمارا یا به قول فربد کسانی که دارای عارضه ام اس هستن ، مساله ترحم ، مساله ازدواج ، توانبخشی ) خیلی خوب بود . بازم ازشون ممنونم که در این عرصه قدم گذاشتن .
بر خلاف خیلی از شماها من از عملکرد احسان علیخانی خیلی راضیم . و خوشحالم که روز اول به نازنین گفتم اگه مجری برنامه احسان علیخانی باشه شرکت میکنیم . جدا از بحث های حاشیه ای اول برنامه احسان علیخانی هم نقش غیر قابل انکاری در بیان مشکلات داشت . خیلی خوب مساله سینما و حرف های ع.ا ( اسمشو منم نمیگم حالا ولی همه میدونید ) که در سینمایی که برای ام اسی ها برگزار شد زده شد و انتقاد خیلی خوبی بود . کلا صحبت های احسان راجع به ام اس عالی بود و من از اون هم تشکر میکنم .
بازم از همه و همه ، از نازنین عزیز ، سینا ، حامد ، مهدی ، مهسا ، فربد ، سوسن ، امیر ، حسین ، علیرضا و همه شما دوستان که حداقل در این یک هفته اخر خیلی بهمون انرژی دادید ممنونم . خیلی خوشحالم که قدم اول اطلاع رسانی توسط ام اس سنتر و شماها به خوبی انجام شد .
و امیدوارم روزی برسه که همه مبتلایان به ام اس مثل فربد ، مثل سوسن و مثل حسین راحت به همه و کل جهان بگن که ما ام اس داریم و ام اس دیگه مثل قبل نیست .
کار مهدی هم خیلی فوق العاده بود . با اینکه خیلی از دوستان و اشنایان مهدی نمیدونستن که ام اس داره ولی مهدی با توجه به حرف ها حاضر شد جلو دوربین قرار بگیره و بگه من ام اس دارم .
این برنامه فقط برای اگاهی مردم جامعه نبود . برای خود ام اسی ها بود که راحت و بدون هیچ ترس و هراسی بگن که ما ام اس داریم ولی داریم زندگی میکنیم و به قول حسین فوتبال هم بازی میکنیم و البته در میانمون کسانی هم وجود دارن که مثل گذشته فربد مشکل دارن ولی همون طور که فربد رو میبینید امکان قطعی وجود داره که بتونن به حال امروز فربد برسن .
چقدر حرف زدم
بازم ممنونم از همه ام اس سنتری ها
مث حس ی عشق تازه بودی
مث افسانه بی اندازه بودی ...
مث افسانه بی اندازه بودی ...