2011/07/11, 09:42 AM
:55::55::55: من چقدر سوژه بودما !! یه بار علیرضا دیر اومد من سوژه شدم
اول اینکه علیرضا گفتم که من شاگردتم . ولی خوب هر شاگردی یه چند تا کار به غیر از اونایی که از استادش یاد گرفته بلده . و استاد هم اصولا همه چیزو یاد نمیده . تو مغز حروم تر از این حرف هایی
دوم اینکه : هدیه من خودمو ترکوندم که پشت الاچیقیم !!
به من چه !!
اصلا کاش نمیگفتم میرفتی پیش اون آقا کچله میشستی
سومم اینکه : سمیرا خانم کلا هیچی نفهمیدم به جز سمت چپ :55:
بعدشم شما که داشتی از راه دور جاسوسی میکردی :55: دیگه چرا ادرس میپرسیدی ؟
شعر رو هم بنویس . فقط یه خورده تو شعرت فرشید و ستارشو عوض کن بخندیم
فردا پروژه حذف کردن ستاره های فرشید رو داریم
اول اینکه علیرضا گفتم که من شاگردتم . ولی خوب هر شاگردی یه چند تا کار به غیر از اونایی که از استادش یاد گرفته بلده . و استاد هم اصولا همه چیزو یاد نمیده . تو مغز حروم تر از این حرف هایی
دوم اینکه : هدیه من خودمو ترکوندم که پشت الاچیقیم !!
به من چه !!
اصلا کاش نمیگفتم میرفتی پیش اون آقا کچله میشستی
سومم اینکه : سمیرا خانم کلا هیچی نفهمیدم به جز سمت چپ :55:
بعدشم شما که داشتی از راه دور جاسوسی میکردی :55: دیگه چرا ادرس میپرسیدی ؟
شعر رو هم بنویس . فقط یه خورده تو شعرت فرشید و ستارشو عوض کن بخندیم
فردا پروژه حذف کردن ستاره های فرشید رو داریم
مث حس ی عشق تازه بودی
مث افسانه بی اندازه بودی ...
مث افسانه بی اندازه بودی ...