2011/06/02, 05:48 PM
(2011/06/02, 04:33 PM)reach usa نوشته است: پس اینجوری که شما میگید باید قید ازدواج رو بزنم
چون طرف سه چهار تا خواستگار داره دیوانه نیست که با یک ام اسی ازدواج کنه
تازه اگه خودش قبول کنه خانوادش به هیچ وجه قبول نمیکنن
من نمیدونستم حالم ممکنه بازم بد بشه
عزیز من زندگی باید همیشه با رو راستی و صداقت شروع بشه. این حرفت واقعا غیر قابل فهمه که میگی من نمیدونستم ممکنه حالم بازم بد بشه. باید همه شرایط رو بهش بگی و البته میدونم پروسه پرفشار و سخته.
کلا 4 حالت ممکنه رخ بده
اما باید واکنشش رو ببینی. اگه بلافاصله منصرف شد که این نشون میده یه خطر بزرگی از سرت گذشته. چون اگه بهش نمی گفتی و حمله ای بهت دست میداد تو ترکت لحظه ای درنگ نمی کرد.
اگه گفت باید فکر و تحقیق کنم و یه مدت گذشت و گفت نمی تونه باید باز بهش حق بدی و حتی ازش تشکر کنی که فکر کرده و چون تو خودش این ظرفیت رو ندیده که باهات بمونه باهات صادق بوده.
اگه بلافاصله بعد که گفتی بهش گفت مشکلی نداره باید سریع ازش راجع به ام اس بپرسی که بفهمی میدونه گفته یا ندونسته گفته. اگه اطلاعاتی داشت که خیلی عالیه اما اگه نمیدونست شک کن به ادامه کار.
و در انتها اگه گفت باید فکر کنه و بعد تحقیق با اطلاعات گفت مشکلی نداره این ایده ال ترین حالت ممکنه و باید خوشحال باشی
در انتها برای تحقیقات بهتر ایشون را با سایت و جو بچه ها اشنا کنی
هميشه مردم لباس هاي كهنه و پوسيده اشون رو دور مي ندازن دارم به اين فكر مي كنم كه چرا بعضي ها افكار كهنه و پوسيدشون رو هيچ وقت دور نمي ندازن