2011/05/25, 09:06 AM
سلام خدمت تمامی عزیزان .
من می خوام از تجربه خودم در ازدواج بنویسم . پسر خاله من بعد از چهار سال نامزدی وقتی فهمید که ممکنه من ام اس داشته باشم ( هنوز بیماری من قطعی نشده بود ) خیلی راحت من رو گذاشتو رفت . ولی وقتی همسرم در شب خواستگاری موضوع رو فهمید چنان رفتاری از مهر از خودش نشون داد که من شرمنده شدم و بخاطر این موضوع همیشه مدیونش هستم . چون رفتارای همسرم باعث شد که تا همین یک ماه قبل من از هیچ داروی بخصوصی استفاده نکنم . البته من منکر صداقت نمیشم ولی طرف مقابل رو هم باید در نظر گرفت . قبل از گفتن بیماری باید طرف رو امتحان کامل کرد . چون ممکنه با شنیدن ام اس هم خودش و عقب بکشه و هم شمار رو با القاب نا صحیح بین اطرافیان و ... معرفی کنه .
به امید بهروزی بیش از پیش برای همسرم و سلامتی برای تمامی عزیزان
من می خوام از تجربه خودم در ازدواج بنویسم . پسر خاله من بعد از چهار سال نامزدی وقتی فهمید که ممکنه من ام اس داشته باشم ( هنوز بیماری من قطعی نشده بود ) خیلی راحت من رو گذاشتو رفت . ولی وقتی همسرم در شب خواستگاری موضوع رو فهمید چنان رفتاری از مهر از خودش نشون داد که من شرمنده شدم و بخاطر این موضوع همیشه مدیونش هستم . چون رفتارای همسرم باعث شد که تا همین یک ماه قبل من از هیچ داروی بخصوصی استفاده نکنم . البته من منکر صداقت نمیشم ولی طرف مقابل رو هم باید در نظر گرفت . قبل از گفتن بیماری باید طرف رو امتحان کامل کرد . چون ممکنه با شنیدن ام اس هم خودش و عقب بکشه و هم شمار رو با القاب نا صحیح بین اطرافیان و ... معرفی کنه .
به امید بهروزی بیش از پیش برای همسرم و سلامتی برای تمامی عزیزان